آن جا که شنونده زیرک است موسیقیدان ماهرتر است

موسیقی بیشتر از هر هنر دیگر نماینده نوعی فرهنگ و سبک زندگی ست فعاليت در موسيقي کلاسيک که هنری تخصصي هست به دليل نبود حمايت هاي دولتي و نبود آموزش موسيقي به عنوان يکي از شاخه هاي علمي در مدارس با دشواري هاي دو چندان روبروست و به ندرت در کشور خودم اتفاق مي افتد که به اين بحران فرهنگي در موسيقي مي افزايد

آن جا که شنونده زیرک است موسیقیدان ماهرتر است

هنرسرای خورشید، امشب برنامه ای با عنوان ریستال گیتار کلاسیک با نوازندگی بهنام نوراللهی ترتیب داده است. مشتاقانه کارهای کلاسیک پس از اجرای 11 مردادماه، امشب نیز می توانند گوش هایشان را با نسیم های گیتار نوازش بدهند. بهنام نوراللهی زرندی متولد 1369 مشهد، فراگیری گیتار کلاسیک را در 15 سالگی نزد روزبه آذر در ایران اغاز کرد و از کلاسهای منصور رسا، ناصر رسا و کیوان میرهادی نیز بهره گرفت و در حال حاضر پنج سال است که زیر نظر گابریل گین نوازنده ونزوئلایی- اتریشی در شهر وین تحصیل می کند. از سال 2015 او به طور مداوم در مسترکلاس های نوازنگان مطرح دنیا شرکت می کند از جمله این نوازندگان مارسین دیلا، جودیکایل پروی، پاول گالبریت، اندریا د ویتیس و مارکو تامایو هستند. او همچنین تاکنون 3 بار در مسابقات بین المللی گیتار کلاسیک شرکت کرده و افتخاراتی را از آن خود کرده است. وی در حال حاضر 3 سال است که عضو «آنسامبلِ سولیست های بین المللی در وین» می باشد. پرسش ها را برای این هنرمند ارسال کردیم. وی در یادداشتی نوشته: خوشبختانه در حين اينکه سوال ها را برايم فرستاديد، من در حال مکالمه تلفني با يکي از نوازندگان ويزتوز و به نام گيتار کلاسيک «آندرئا دِ ويتيس» که از دوستان نزديک من هم هست، بودم و نظر اين هنرمند مهم را هم درباره 2تا از سوال ها جويا شدم. این متن با همکاری و همراهی جواد کیازاد که خود از گیتاریست های فلامنکو و مدیر برنامه نوراللهی است، مهیا شده است که می خوانیم:

*ایده اجرای ۱۶ مرداد در هنرسرای خورشید از کجا کلید خورد و چه مراحلی تا امروز طی کرده است؟

براي هر موسيقيدان هدف هر اجرايي لذت به اشتراک گذاشتن ادراک و احساسات و برداشتش با مخاطبانش هست که ارزش سال ها تلاش در امواج پرتلاتم هنر را ياد آوري مي کند و البته امرار و معاش از طريق حرفه من که نوازندگيِ موسيقي کلاسيک در کنسرت هست که با تاسف در ايران نمي توان به اين يکي چنان دل بست و هدف سوم يک دليل فرهنگي هست، که در تمام کشورهاي پيشرفته موسيقي کلاسيک به عنوان غني ترين روند تاريخي موسيقايي بشر به شدت حمايت مي شود و هر ملتي از آسياي شرقي تا آمريکاي لاتين هميشه سخت سعي برآن داشته سهمي در اين جريان و تحولات مهم داشته باشد. با افسوس بايد بگویم که فعاليت در موسيقي کلاسيک که هنری تخصصي هست به دليل نبود حمايت هاي دولتي و نبود آموزش موسيقي به عنوان يکي از شاخه هاي علمي در مدارس با دشواري هاي دو چندان روبروست و به ندرت در کشور خودم اتفاق مي افتد که به اين بحران فرهنگي در موسيقي مي افزايد.

*شما چه بخش هایی را اجرا می کنید؟

من رسيتال را با پرلود و فوگ از لوت سوييت شماره 2 اثر سباستین باخ شروع مي کنم که اين سوييت يکي از بهترين نمونه هاي باروک متاخر هست، من اين دو قطعه را تا حد زيادي به هم مربوط مي بينم به اين دليل که باخ از موتيفي يکسان براي ساخت هر دو اثر استفاده کرده و اجراي اين دو بخش بدون وقفه شکلي دراماتيک به خود مي گيرد قطعه دوم سوناتا جيوکسا، اثر اهنگساز شهير اسپانيايي قرن بيستم خواکين رودريگو هست که خود گيتاريست نبود، رودريگو اين سونات را در 3 موومان و 3 استايل مختلف نوشته هرچند که موسيقي اسپانيايي در هر موومان به راحتي شنيده مي شود. موومان اول را در فرم سونات و سوژه اول بر اساس دو موتيف ريتميک از بتهوون ساخته مي شود که تا حدي ياداور عصر کلاسيک وين هست، بافت کنترپوانتيک موومان دوم ياد اور دوران باروک هست، و در موومان سوم تا حدي رقص سوياناس فلامنکو را مي شنويم. قطعه سوم سوناتا در دو ماژور در 3 موومان اثر ماوورو جولياني هست يک نمونه عالي از عصر کلاسيسيزمِ وين. تاثير هايدن، موتسارت و بتهوون در اين اثر کاملا مشهود هست و قطعه نهايي اثري هست از يک آهنگساز معاصر و جوان روسي به نام کنستانتين واسيليف اين قطعه به نام 3 نقاشي از جنگل در 3 موومان نوشته شده و آهنگساز در هر موومان به روش هاي روياگون و آبستره یک جنگل در زمستان را توصيف مي کند.

* چهار ویژگی مهم و اصلی اجرای شما چیست؟

چهار ویژگی مهم اجرای خودم رو از آندرئا دِ ویتیس پرسیدم و گفت: انرژی، رنگ آمیزی، رویکردآنی، و صدای آوازین.

*مهم ترین مانع بر سر این نوع اجراها چیست؟ به نظر شما برای کارهای از این دست و مبتنی بر یک دانش عمیق و پژوهش چه باید کرد؟

آن جا که شنونده زیرک است موسیقیدان ماهر تر است، به اعتقاد من اولین قدم باید وارد کردن موسیقی کلاسیک به سطوح بیشتری از مردم باشد به این امید که نوعی از فرهنگ موسیقی کلاسیک را ازآن خود کنیم تا آنجا که بتوانیم به صورت طبیعی با این نوع هنر ارتباط بگیریم و بتوانیم بر آن بسازیم، چرا که به عقیده من موسیقی بیشتر از هر هنر دیگر نماینده نوعی فرهنگ و سبک زندگی هست و باید باشد. می توان بسیاری از آثار اهنگسازان بزرگ تاریخ مثل: مونتوردی، باخ، بتهوون ، واگنر و شوئنبرگ و ... برای یک زندگی پربار و روشنفکرانه آموخت و لذت و درک از هنر را در مرحله ای والاتر تجربه کرد و برای نزدیک شدن به این مهم لیستی بلند بالا از برنامه ها می توان تهیه کرد اما مشکل آنجاست که ارگانی قدرتمند برای ارتقای وضعیت موسیقی همچنان وجود ندارد به هر حال چند پبشنهاد من این است:

1-آموزش موسیقی به تمام کودکان از سنین کم توسط استاید مجرب، /2-حمایت از هنرمندان ایرانی و دعوت از موسیقیدانان برجسته جهانی و ارکسترها برای تدریس و ارائه هنر خود تا موسیقی کلاسیک بیشتر در دسترس عموم قرار بگیرد / 3-داشتن استاندارد های اکادمیک هنری قوی تر جهت تدریس و اجراو انتشار/ 4-و موقعیت های شغلی و درآمد های بیشتر برای موسیقیدانان که بتوانند به این حرفه در ایران ادامه بدهند و...
ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار