کمپین مادران خسته

با تعجب به سرتاپای ما نگاه می‌کنند. طبیعی است که فکر می‌کند ما بازاریابی چیزی هستیم که می‌خواهیم کالایمان را در مطب‌های دکترها بفروشیم. جایی که آدم‌ها به هم زل می‌زنند و با بی‌حوصلگی منتظر نوبتشان می‌شوند، خسته از هزینه بالای حق ویزیت و نامطمئن از تأثیر داروها. داریم درباره کتابچه‌ای توضیح می‌دهیم که در آن توضیح داده‌شده که زن‌ها مجبور نیستند همه زندگی‌شان را به پخت‌وپز و رفت‌وروب بگذرانند.

کمپین مادران خسته

«کار خانگی»، ترکیبی که بیش از هر چیز ما را به یاد مشاغل خانگی می‌اندازد، یاد دورکاری‌هایی که برای زنان خانه‌دار تجویز می‌شود، ساخت چیزهایی در خانه برای فروش. واقعیت اما این است که کار خانگی به همان خانه‌داری می‌گویند، به همان کارهایی که هر زنی انجام می‌دهد. کارهایی که اغلب تنهایی انجام می‌دهد و مجبور است تنهایی انجام دهد. استفاده از عبارت «کار خانگی» برای اهمیت بخشیدن به این کارها است و پررنگ کردن جنبه مهم اقتصادی، اجتماعی، جسمانی و روانی آن. این‌که زنانه دانستن این کارها چه آسیب‌هایی به زنان می‌زند، چیزی که بسیاری از ما دور و اطرافمان دیده‌ایم. مادرانی که خسته از این‌همه کار خانه بی‌مزدو منت و دست‌تنها با زانودرد و پاشنه‫درد و کتف‫درد و گردن‫درد دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همین شده که گروه کشوری «کار خانگی» در این کتابچه، افسانه و واقعیت‌هایی درباره کار خانگی را در کنار هم قرار داده‫ و سؤال‌هایی را مطرح کرده‫، از این قبیل: «کار خانگی، وقت‌گیر یا مجال‫آفرین، پیچیده و ارزشمند یا پیش‌پاافتاده و بی‌ارج و قرب، بی‌ارزش یا دارای ارزش اقتصادی و حقوقی، متأثر از اشتغال زنان یا نه، نوعی شغل یا نه، انتخاب زنان یا اجبار جامعه، عادی یا آسیب‌زا، متأثر یا بی‌تأثیر از رسانه و آموزش، تبعیض یا عدالت‌خواهی» تصمیم گرفته‌ایم با توزیع این کتابچه‌ها در اصفهان، به مطرح‌شدن بیشتر این سؤال‌ها نزد خانواده‌های این شهر کمک کنیم.

اینجا خیابان شمس‌آبادی است. جایی که بیشتر مطب‌های دکتر در آن جمع شده‌اند. می‌خواهیم یکی‌یکی وارد مجتمع‌های پزشکی‌اش شویم و دفترچه‌های آگاهی‫بخشی درباره کار خانگی به خانم‌ها بدهیم. اول اما باید منشی مطب هر دکتر را برای این کار متقاعد کرد: «ما داریم فرهنگ‌سازی می‌کنیم که خانم‌ها در انجام کار خانه دست‌تنها نباشند.»، «می‌خواهیم بگوییم که تنهایی انجام دادن کار خانه، بدن زن‌ها را از بین می‌برد». منشی‌های زن را انتخاب می‌کنیم تا حرفمان را بهتر بفهمند. همه‌شان قبول می‌کنند. با تعجب و بی‌تفاوتی یا باعلاقه و تحسین. حتی یکی‌شان پیشنهاد می‌کند دو سه تا از کتابچه‌هایمان را روی میز اتاق انتظار بگذاریم تا مریض‌های بعدی هم بخوانند.

واکنش مریض‌ها هم متفاوت است. خیلی‌هایشان با بی‌تفاوتی کتابچه را می‌گیرند و می‌پرسند «پولی‫یه» که می‌گوییم نه. بعضی‌هایشان هم می‌گویند «خب ما که می‌دانیم. چه فایده. به شوهرهایمان بگویید» که به آن‌ها هم می‌گوییم خودشان کتابچه را بخوانند تا بیشتر درباره مسائل مربوط به کار خانه بدانند و بعد بتوانند شوهرهایشان را هم متقاعد کنند. یکی‌شان هم می‌گوید باید دفترچه را بدهد به بچه‌هایش تا در کار خانه به او کمک کنند. همین‌الان هم نوزاد در آغوش او، کتابچه را در دست گرفته و با کنجکاوی نگاه می‌کند. بعضی اما بیشتر از بقیه از این کتابچه‌ها استقبال می‌کنند. خانمی می‌گوید «چه‌کار خوبی. چندتایش را بدهید تا بدهم به همکارهایم» واکنش‌های عجیب‌وغریب هم البته می‌بینیم، وقتی‌که داریم کتابچه را به خانمی میان‌سال در حیاط یک آزمایشگاه می‌دهیم و برایش درباره آن توضیح می‌دهیم. او با لبخند از کارمان استقبال می‌کند و مادربزرگش که با لباس محلی کنارش نشسته، با دقت به حرف‌هایمان گوش می‌دهد. پدربزرگش اما که کلاهی محلی بر سر دارد، با خشمی پنهان به ما زل زده و به زبان خودشان چیزی به ما می‌گوید که دوستم می‌گوید معنی‌اش «دیوانه» است. داخل آزمایشگاه اما استقبالی بامزه در انتظار ما است. خانم منشی آزمایشگاه وقتی حرف‌هایمان را می‌شنود، نگاهی به کتابچه می‌اندازد و با صدای بلند و باعلاقه پشت آن را می‌خواند: «کار خانگی، کاری زنانه نیست.» بعد با آن لهجه دوست‌داشتنی‌اش می‌گوید: «پنج شش تا دیگه بهم بده، بدهم به خواهر و دخترخاله و دخترعموهام». خانم پرستار کنار او هم کتابچه‌ها را نگاه می‌کند و می‌گوید «خب ما که می‌دانیم.» می‌گوییم خیلی از خانم‌ها خودشان هم قبول ندارند که نباید تنهایی کار خانه انجام دهند. بعد خانم منشی یکی از همکارهای مردش را صدا می‌زند و به ما می‌گوید دفترچه را به او هم بدهیم. او اولین مردی است که دفترچه را به او می‌دهیم. آن را نگاه می‌کند و از ما می‌خواهد عکسش را با دفترچه بگیریم. عکس را می‌گیریم و به او می‌گوییم قرار است در کانال تلگرام گروهی که برای فرهنگ‌سازی بهبود کار خانگی فعالیت می‌کنند، منتشر شود.

دفترچه‌هایمان تمام می‌شود. به این فکر می‌کنیم که آیا در همه کشورها، کار خانه این‌همه بر عهده زن‌ها است؟ آیا آنجا هم معیار باکمالات بودن یک دختر، بلد بودن این کارها است و مردها کمتر خودشان را در کار خانه دخیل می‌کنند. یک جستجوی کوچک در اینترنت ما را به نوشته‌ای از یک دختر ایرانی می‌رساند که در کشور سوئد تحصیل‌کرده، دختری که برای لجبازی با بایدهای جامعه ایرانی از انجام کار خانه نفرت داشته، مثل بسیاری از دختران اقشار شهرنشین و کارمندی که یا برای نوعی مبارزه منفی یا برای ژست باکلاس بودن، هیچ علاقه‌ای به انجام کار خانه ندارند. غافل از این‌که این کارها، مهارت‌های زندگی است و انجامش برای همه لازم. او در سوئد در دانشگاه رفتاری متفاوت دیده، آنجا خیلی از دختر و پسرها هرروز غذایشان را خودشان می‌پزند و به دانشگاه می‌آورند و تا جایی که می‌توانند چیز آماده‌ای نمی‌خرند. این عادی بودن انجام کارهای خانه توسط همه اعضای خانواده در سوئد، به دلیل آموزش درست شهروندان این کشور است. در سوئد، بچه‌ها هر هفته از طرف مدرسه تکلیف می‌شوند یکی از کارهای خانه را بدون کمک پدر و مادر انجام دهند، یک هفته جارو بزنند، یک هفته غذا درست کنند و یک هفته لباس‌هایشان را بشویند. کارهایی که ازنظر آن‌ها از الزامات زندگی است و هر فردی فارغ از جنسیت باید برای زندگی کردن و مستقل بودن، آن‌ها را بداند.

کدام بچه ایرانی این چیزها را فارغ از جنسیت یاد می‌گیرد؟

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار