از زنانهنویسی تا نزدیکی به خود
زنانهنویسی و انتخاب موضوع زن اگرچه دو مقوله است ولی هر دو دغدغه نویسندگان زن و گاه مرد اصفهانی معاصر بوده است.
سعید آقایی - اصفهان امروز : زنانهنویسی و انتخاب موضوع زن اگرچه دو مقوله است ولی هر دو دغدغه نویسندگان زن و گاه مرد اصفهانی معاصر بوده است. گفتگوهای مختلف با برخی از این نویسندگان نشان داد که برخلاف آنچه بسیاری از مخاطبان فکر میکنند نویسندگان بیشتر به دنبال یک نوع شناخت و ارایه دستاورد این شناخت در قالب هنری و در لباس کلمه هستند. گرایش خوب و قابل تامل زنان در عرصههای مختلف فرهنگی و ازجمله ادبیات و نوشتن در دهههای اخیر آثاری را به وجود آورده که مخاطب شناخت بهتری از زن معاصر پیدا میکند؛ زنی که گاه نمونهای از جامعه زنان سنتی است، گاه از جامعه روشنفکر گزیده شده، گاه سخنگوی زن تحصیلکرده است و گاه دغدغههایی دارد که برای مردان اصلا باورپذیر نیست. بااینهمه زنان تصویر شده چندان در مقابل مردان ترسیم نمیشوند و بیشتر به خودشان و نسبتشان با جامعه پرداخته میشود البته در برخی از کارها جامعه و باورهای موجود در آن نگاه حاکم مردانه است.
زنانه نویسی ترکیبی ساختهشده در جهان مردسالار
نسترن مکارمی، نویسنده «بنبست اردیبهشت» و «شبنشینی بعد از مراسم تدفین» در پاسخ به این پرسش که شما بهعنوان یک نویسنده چقدر با واژه زنانه موافقید و زنانه بودن و زنانه نویسی در دو اثر شما چه تفاوتی دارد؟ گفت: «درباره زنانه نویسی باید بگویم این هم از آن دست ترکیبهای ساختهشده در جهان مردسالار است. مگر قرار است من دنیا را از دید موجودی فراجنسیتی نگاه کنم و بنویسم؟ آنهم در داستانی رئالیستی مثل «بنبست اردیبهشت»! ولی خب میتوانم قبول کنم که در «شبنشینی بعد از مراسم تدفین» نخست رویکرد ویژه به زبان و بعد استفاده از راویان متعدد بهخصوص دانای کل محدود و راوی اولشخص جمع این اثر را از خوردن برچسب زنانه نویسی در امان نگه میدارد، هرچند که برای این کار هم قصد و غرض قبلی در کار نبوده و صرفا میل به تجربه کردن شکل جدیدی از نثر و فضاسازی مرا به این سمت سوق داده است.»
زنانگی از زن بودن متمایز است
مرضیه شیرعلیان، نویسنده مجموعه داستان گلولههای کاغذی در مجموعه داستان خود هم از روایت مردانه استفاده کرده و هم روایت زنانه داشته است. وی درباره این ترکیب گفت: البته بیشتر از سه داستان این مجموعه روایت مردانه دارند و اینکه چرا، به دو دلیل عمده آگاهانه و ناآگاهانه بوده است. دلیل آگاهانه آن به ایجاد تنوع در نگاه و لحن راوی برمیگردد. به نظرم اگر تمام روایتها با دید زنانه روایت میشد، مخاطب بهنوعی یکنواختی میرسید، گرچه داشتن مجموعه داستانی با فقط یک نگاه و لحن زنانه و مردانه هم میتواند فرم جالبی باشد بهشرط آنکه زاویه دیدها، شکل روایت و دیگر عناصر داستانی خلاقانه باشند. وقتی نگاه زنانه میشود فرم چیدن کلمات، جملات، فضاسازی و گفتگوها، ساختار زبان، نگرش و برخورد شخصیتها با مسائل و موضوعات کاملا متفاوت با نگاه مردانه خواهد بود. پس تغییر روایت زنانه به مردانه یا بالعکس میتواند درونمایه یک داستان را زیرورو کند؛ اما دلیل ناآگاهانه این مسئله به آن قسمت از شخصیت نویسنده برمیگردد که جنبههایی از جنس مخالف را در برگرفته؛ یک زن در ناخودآگاهش، قسمتهایی از مردانگی پدر خود را دارد که در جایی مثل هنر یا ادبیات که قراراست ناخودآگاه بالفعل شود، ظاهر میشود. در مواردی که صحبت از زنانه نویسی میشود باید دقت کرد که زنانگی از زن بودن متمایز است. زنانگی در نوشتن، داشتن نگاه یا دیدگاه خاصی است که به طرفداری از زنان (البته نه افراطی بلکه واقعگرایانه) میپردازد و هستند نویسندگان مردی هم که نگاه زنانه دارند یا حتی زنانی که نگاه مردانه دارند.
صدای زنانه شعر یک زن
ریحانه واعظ شهرستانی، شاعر و محقق حوزه ادبیات که تاکنون دو دفتر شعر «شاخههای عریان» و «پنجره از شب بیرون زده است» از وی منتشرشده است در پاسخ به این پرسش که چقدر با این دیدگاه که میگوید در برابر دفتر اول شما که بیشتر یک شعر انسانی است، دفتر دوم شما به سمت یک شعر زنانه پیش رفته است. موافق هستید؟ گفت: «قالب سپید به من این اجازه را داد که به خودم نزدیکتر شوم و وقتی بهعنوان یک زن میخواهی از عواطف، احساسات، دردها، رنجها و اندیشههایت بگویی خودبهخود شعر دارای صدای زنانه میشود، چون من یک «زن» هستم و وقتی بخواهم خودم باشم طبیعی است که مؤلفههای زنانه شعر بسامد بیشتری پیدا میکند؛ اما اینکه بگوییم به سمت شعر زنانه رفتهام، این آگاهانه نبوده و چهبسا در میان شعرها، شعرهای خشنی مثل شعر «چرخ گوشت» پیدا میشود که از آن صدای انسان لهشده در چرخدندههای جامعه امروز شنیده میشود و شما اگر ندانید که سروده یک زن است هرگز متوجه جنسیت سراینده شعر نمیشوید.»
وی همچنین درباره این تفاوتها گفت: «دفتر نخست بیشتر شامل شعرهای عاشقانه من است؛ شعرهایی پر از تمنا، نیاز و تنهایی و درعینحال مشحون از شیفتگی، بیخودی و سرگردانی. انسانی که سر به درودیوار میکوبد تا خودش (معنای وجودیاش) را یا دیگری (معشوقش) را بیابد؛ اما در دفتر دوم این جنون کمی آرامگرفته و تبدیل به درد شده است؛ دردهایی که در یک زندگی زنانه در جامعه امروزی رخنه کرده و قابلحذف نیست. درد روزمرگی، درد وانهادگی و استیصال، درد بیاهمیت بودن رنجهای انسان، درد قرارگرفتن در فشارهای اجتماعی و باورهای قومی، درد جستن و نیافتن.»
ادبیات جهان ادبیاتی مردانه است
زهره قلزم، شاعر، منتقد و نویسنده رمان «من حوای دیگرم» در پاسخ به این پرسش که چقدر با ترکیبهایی مانند سفارشی و زنانه موافق هستید و کار خودتان را تا چه اندازه زنانه میدانید، گفت: «منظور از واژههای سفارشی و زنانه چیست؟! من درکل با واژههای سفارشی مخالفم. انتخاب واژههای یک نویسنده حقیقی از عمق وجودش سرچشمه میگیرد و نویسنده زن با توجه به دانش، جهانبینی و خلاقیت خود مینویسد. طبیعی است که نویسنده زن زنانه بنویسد و این به معنای سفارشی بودن نیست. البته مفهوم زنانه نوشتن باید ابتدا روشن و تبیین شود. در این شکی نیست که ادبیات ما را بیشتر مردان نوشتهاند و بنابراین میتوانیم بگوییم ادبیات ما و نهتنها ادبیات ما، بلکه ادبیات جهان، ادبیاتی مردانه است؛ بنابراین زنان نویسنده رسالتی بزرگ بر دوش دارند تا این ادبیات را به حالت تعادل برسانند؛ اما همانطور که گفتم نخست باید درک درستی از زنان، احساسات و تدبیر و اندیشه آنان داشته باشیم تا دچار مفاهیم کلیشهای نشویم. این خود نیاز به یک بحث مفصل و جداگانه دارد. من بحث در این مورد را تا حدودی در کتاب جنسیت در رمان فارسی گشودهام.»