به امید وعده دولت‌ها نباشیم!

یک ضرب‌المثل می‌گوید: «هرکس به امید بشقاب تعارفی همسایه نشست، شب سر بی‌شام زمین خواهد گذاشت».

حسن روانشید- اصفهان امروز : یک ضرب‌المثل می‌گوید: «هرکس به امید بشقاب تعارفی همسایه نشست، شب سر بی‌شام زمین خواهد گذاشت». در تفسیر این مثل پرمغز ایرانی سخن بسیار است اما می‌توان آن را به ضرب‌المثلی دیگر در همین باره ربط داد که می‌گوید: «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من». قدیم‌ها که حمام در خانه‌ها نبود مردم مجبور بودند چند وقت یکبار به گرمابه عمومی محله بروند بنابراین بیشتر اوقات شانه و کمرشان خارش داشت و چون کسی حاضر نمی‌شد به‌طور مستمر با ناخن‌های خود پشت کمر آنها را بخاراند یک مخترع بی‌سواد اما بااستعداد ناچار شد چوب نازکی را خراطی و بر سر آن چند شیار ناخن مانند کنده‌کاری کند تا آنها بتوانند هر قسمت از جوارح خود را خارش دهند و این اختراع او را به ایجاد یک کارگاه نجاری ویژه ساخت چوب خارش ناچار کرد تا نیاز مشتریان در صف خرید را تأمین کند و به این ضرب‌المثل معروف دراین‌باره واقعیت ببخشد! فلسفه استفاده از این امثال‌وحکم‌ که همگی با حقیقت توأم هستند چیزی نیست به‌جز ارائه واقعیات در زندگی موجود جامعه که باید چشم امید را از همه و به ویژه دولت‌ها برکنده و به‌سوی توانایی‌های خود متمایل شوند. سال‌های قبل از انقلاب اسلامی پا گذاشتن به دانشگاه برای بیشتر جامعه رویایی طلایی و دست‌نیافتنی بود. نوجوانان و جوانان هر شب خواب می‌دیدند پشت یکی از میزهای کلاس دانشکده نشسته و در پایان دوره آن شنل و کلاه ویژه فارغ‌التحصیلان را به تن کرده‌اند و به سر گذاشته اند اما تحقق این رویاها تنها در خواب امکان‌پذیر می‌شد. چند سال پس از انقلاب اسلامی با ایجاد دانشگاه‌های آزاد، پیام نور و در این اواخر مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی همه این رویاها به‌راحتی آب خوردن به حقیقت پیوست تا جایی که بعضی از این صرافی های دانشگاهی و مؤسسات آموزشی مجبور شدند چوب حراج به صندلی‌های خود بکوبند و از سنین و مدارک مختلف استدعای عاجزانه کنند تا سری به آنها زده و در اسرع وقت به دریافت مدارک کارشناسی، ارشد و دکترا مفتخرشوند! اما با همه این تلاش‌ها هنوز هم 300 هزار صندلی خالی همچنان خاک می‌خورد! میلیون‌ها نفر از بیکاران موجود در کشور از بین فارغ‌التحصیلان همین دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی هستند که از حاصل سال‌ها رفت‌وآمد و پرداخت‌های قابل‌توجه تنها یک مقوای گلاسه A4 که عکسی از آنها در سمت چپ بالای آن نصب‌شده در اختیار دارند و همه موجودی علمی و عملی آنها در چند سطر خلاصه شده است! بیشتر فارغ‌التحصیلان این مؤسسه های پولی برای واژه کار به‌جز میز و صندلی و یک دستگاه مانیتور که روبرویشان باشد به چیز دیگری رضایت نمی‌دهند! پدران و مادرانشان نیز که همه داشته‌های مادی و معنوی خود را صرف دوران تحصیل این فرزندان کرده‌اند همچنان در انتظار و به امید مثمرثمر شدن این درختان نشسته‌اند غافل از اینکه به جای نهال میوه درخت سرو کاشته‌اند که تنها می‌تواند سایه داشته باشد! انگار از یاد برده‌ایم که بیل گیتس‌ها فراوان‌اند و دکترها و مهندسان بسیار. چه‌بهتر که به عشق و علاقه واقعی فرزندان در کودکی و نوجوانی عنایت و توجه بیشتری داشته باشیم و از امیدهای واهی دل کنده، آستین همت را بالا بزنیم، انتخاب شغل آینده را از آغاز دوران دبیرستان به آنها گوشزد کرده و به علاقه این دوران فرزندان توجه داشته و اجازه دهیم آینده شغلی را خودشان ترسیم کنند. طرح کاد در مدارس کشور یکی از بهترین نمونه‌های شناخته‌شده برای کمک به انتخاب شغل آینده دانش آموزان بود که توانست سال‌های دهه شصت و هفتاد را پرثمر کند اما متأسفانه با کج‌سلیقگی‌هایی روبرو و از دوران تحصیلات متوسطه حذف شد. وزیر کشور در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود میزان بیکاری را در بعضی از شهرستان‌های کشور حدود ۶۰ درصد اعلام می‌کند درحالی‌که بیشتر افراد شاغل از بین تحصیلکرده‌های دانشگاهی هستند که به‌جای ادامه تحصیلات تئوری، حرفه‌ای را دنبال کرده و مشغول به کار شده اند. طرح کاد تحصیل و آموزش حرفه‌ای را به نحو مطلوب توأمان کرده بوده و امروز دلایل موفقیت آن در بازار کار کشور نمایان است.

ادامه دارد

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار