دوران قاجار؛ آغاز افول صنایعدستی اصفهان
دوره حکومت قاجار در قرن 13 هجری، همزمان با تحولات جهانی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. در این دوران، پیشرفت جامعه صنعتی و سرمایهداری اروپای قرن 19 اجازه نمیداد ملتهای غیراروپایی در انزوای قدیم باقی بمانند.
اصفهان امروز- زهرا اعلامی زواره:
دوره حکومت قاجار در قرن 13 هجری، همزمان با تحولات جهانی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. در این دوران، پیشرفت جامعه صنعتی و سرمایهداری اروپای قرن 19 اجازه نمیداد ملتهای غیراروپایی در انزوای قدیم باقی بمانند. رشد تجارت خارجی، تخصص در تولید و صدور مواد خام به صنایع اروپایی، زوال صنایعدستی، مصرف مصنوعات غربی، ازهمپاشیدگی بازارهای کوچک و غیرقابل انعطاف محلی، سلطه قدرتهای استعماری بر مؤسسات اقتصادی و بازرگانان و اصناف از ویژگیهای اقتصادی دوره قاجار بود.
تاجران ایرانی هم با تجار خارجی برای فروش کالاهای خارجی در داخل کشور مشارکت میکردند و بهنوعی به دلال تجارتخانههای خارجی تبدیلشده بودند. چیزی که تعطیلی صنایع داخلی را موجب شد. برای مثال واردات پارچه اروپایی، باعث نابودی پیشهها و صنایع سنتی ایران شد. اصفهان هم که به دلیل جایگاه جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناسب و ظرفیتهای فراوان در طول تاریخ و بهویژه در دوره صفویه موقعیت ممتاز اقتصادی در ایران داشت، در عهد قاجار رونق اقتصادی پیشین خود را از دست داد و بازارهای آن دچار رکود و خرابی شد.
بازار اصفهان که در قرن 12 هجری مرکز تجارت هند، آسیای پیشین و خاورمیانه بود، در زمان حکومت ظلالسلطان و همزمان با انقلاب مشروطه تنها معاملات محلی انجام میداد. متأسفانه بخشهای مختلف اقتصادی اصفهان در عصر قاجار مانند دیگر نقاط ایران به شکل سنتی و قدیمی خود باقیمانده بودند. بازار اصفهان در دوره صفویه، مرکز تولید صنایعدستی و تکیهگاه کالاهای داخلی بود، اما در دوره قاجار با ورود کالاهای خارجی عملکردش را از دست داد، نقش واسطهای گرفت و به انبار کالاهای خارجی تبدیل شد. قبل از این دوره، پیشهوران هم تولیدکننده بودند و هم فروشنده، اما پسازآن طبقه تجار جای تولیدکنندگان قدیمی را گرفتند. از طرف دیگر فعالیت تولیدی بعضی حرفههای اصفهان که مایحتاج مردم را تولید میکردند، کاسته و بازار آنها راکد شد.
در این دوره حرفه حکاکی که تولیدات آن به عثمانی، مصر و هند میرفت و حرفه نقشدوزی که مشتریانش مصری، هندی، ترکستانی، افغانی و اروپایی بودند، آسیب زیادی دید. این در حالی است که در زمان رونق این حرفه، تجارت نقشینهفروشی ازنظر تعداد و ثروت در سطح بالایی بود. شَعربافی هم که با بهترین نوع ابریشم انجام میشود، در یزد، کاشان، عثمانی و روسیه مشتری داشت. در زمان فتحعلیشاه قاجار 1250 دستگاه شعربافی موجود بود، در زمان محمدشاه 460، اوایل حکومت ناصرالدینشاه 240 و در سال 1870 میلادی 12 کارخانه. خریداران این کالا هم کاهش یافت. در اوایل عهد ناصرالدینشاه شیشهگری بسیار رونق داشت و مصنوعات خوبی میساختند که قابلتشخیص از نوع خارجی نبود، اما این هنر هم بهتدریج دچار رکود شد. قلمکارسازی هم در اصفهان در دوره قاجار رونق قبل را نداشت و دیگر صادر نمیشد و درنتیجه تجارت با اروپا بسیاری از صنایع بومی اصفهان از میان رفت.
در گذشته در کاشان 8 هزار دوک ابریشمریسی بود، ولی در قرن 13 هجری تنها یکدهم این تعداد باقی ماند. در اصفهان هم تنها 200 دوک ابریشمریسی باقیمانده بود، اما هنوز پارچه ابریشمی تولید میشد. تولید پارچههای پنبهای هم کاهشیافته بود، ولی هنوز در اصفهان و دهات اطراف تولید میشد.
تنها رشتهای که به خاطر تقاضای فراوان، نداشتن رقیب در غرب و فعالیت شرکتهای انگلیسی رواج یافت، صنعت قالیبافی بود. تولید قالی در مناطقی متمرکز بود که پشم و غلات فراوان و ارزان داشتند که شهرهای اصفهان، کاشان، قمشه و جوشقان در استان از این جملهاند. پس از قحطی سال 1288 تعداد زیادی قالیهای خوب قدیمی که از نسلی به نسل دیگر رسیده بودند، توسط تجارتخانههای اروپایی و اروپاییان مقیم اصفهان خریداری شدند و مقدمات افول این هنر هم فراهم شد.
دانشجوی دکترای تاریخ ایران اسلامی