مکتب نمایش طنز سنتی اصفهان رشتۀ دانشگاهی می شود

کارگردان نمایش «پستچی پابلو نرودا» از تبدیل شدن مکتب نمایش طنز سنتی اصفهان به رشتۀ دانشگاهی خبر داد.

مکتب نمایش طنز سنتی اصفهان رشتۀ دانشگاهی می شود

به گزارش ایمنا، سال 91 بود که رضا کشانی، پیشکسوت تئاتر در گفتگویی با گلایه از وضعیت آموزش تئاتر گفت: «دانشگاه‌های ما نمایشنامه نویس پرورش نمی‌دهد، ما هنوز دهه 60 اروپا را تقلید می‌کنیم، مثل سبك «ابزورد» که اواخر دهه 60 در اروپا از بین رفت و اكنون در دانشکده‌های ما تدریس می‌شود. در زبان نمایشي، فلسفی‌ترین جملات به زبان روز تبدیل می‌شود، ما نمی‌توانیم به زبان ساسانیان و یا زبان بیهقی نمایشنامه بنویسیم. زبان نمایشی باید زبان روز و زنده باشد. دانشکده‌های ما تحت تاثیر بهرام بیضائی قرار گرفته‌اند و بیضایی هم كلماتي چون «هیمنه، گیهان، از چشمان بنگریستندی و ...» را استفاده مي‌كند. این کلمات سنگين است و تماشاچی تا معناي اين كلمات را درك كند نمایش تمام شده است. در دانشکده‌های ما معادل لغات امروزی را در لغت‌نامه‌ها پیدا می‌کنند این پدیده زیاد اتفاق مي‌افتد، زبان نمایش باید در حال و زنده باشد مانند نمایش که زنده است و در حال جاری است.»
و حالا فرزند او، رادمهر کشانی که نمایش «پستچی پابلو نرودا» را بر صحنۀ تئاتر اصفهان بازی و کارگردانی می کند، از تصمیم این خانواده برای تبدیل مکتب نمایش طنز سنتی اصفهان به یک رشتۀ دانشگاهی، با هدف آموزش این مکتب خبر می دهد. تصمیمی که فضای تکراری طرح مسئله، بی جستن راه حل را می شکند و نوید روزهای بهتری را برای تئاتر اصفهان می دهد. شرح گفتگوی ایمنا با رادمهر کشانی، کارگردان، بازیگر، نویسنده و طراح صحنۀ اصفهانی را از نظر می گذرانید.

از خودتان بگویید، آغاز فعالیت شما در تئاتر چگونه بود؟
از سال 1369 و در پنج سالگی، فعالیت هنری ام را با بازیگری شروع کردم و تاکنون در بیش از 150 اثر نمایشی بازی کرده ام. از سال 1382 نیز کارگردانی را با نمایش «گنجینۀ طلا» که اولین نمایشنامۀ کمدی دنیاست که قبل از میلاد مسیح توسط پلوتوس نوشته شده، آغاز کردم و بعد از آن بیش از 70 اثر نمایشی را کارگردانی کرده ام.

بیشتر کارهای شما بر اساس نمایشنامه های خارجی است، کار کردن در این فضا را دوست دارید؟
بله تاکنون همۀ نمایشنامه های چخوف را کار کرده ام و داستان های کوتاه او را هم تبدیل به نمایشنامه و بعد اجرا کردم.
کلا تا سال 1391 فقط کار خارجی می کردم چرا که اعتقادی به نمایشنامۀ ایرانی نداشتم. همچنان هم به نظر می رسد خارجی ها قدرت بیشتری در این زمینه دارند. از ایران کار چند نفر را بیشتر نمی پسندم که یکی از آن ها آقای رادی است و سعی کردم اگر خودم هم چیزی می نویسم در راستای مکتب کمدی تئاتر اصفهان باشد آن هم چون چند سالی روی آن کار تحقیقاتی کرده ایم.



از مکتب کمدی تئاتر اصفهان بیشتر بگویید.
مکتب تئاتر کمدی اصفهان در این شهر ریشه های تاریخی دارد و از زمان دیلیمیان می توان ریشه های این مکتب را دید و به صورت مکتوب، از زمان غزنویان با بازی تلخک این اتفاق افتاده. باید توجه داشته باشیم که هر مکتبی ابتدا یک اتفاق است و بعد با گذر زمان نظریه پردازان روی آن تئوری تنظیم می کنند و آن را به مکتب تبدیل می کنند. شخصیت هایی مثل کریم شیره ای که بقال بازی را به وجود آورد و بعد از آن شخصیت هایی مثل یوز باشی و ارحام صدر ادامه دهندۀ این فضا بودند اما مکتب تئاتر اصفهان با کارهایی که ما در حال انجام آن هستیم به عنوان یک فضای علمی شناخته می شود.
چون در فضای علمی شیوۀ بازیگردانی، کارگردانی و نمایشنامه نویسی برای آن تعریف می شود. در این مکتب می شود نمایش اجرا کرد بدون این که لهجۀ اصفهانی در آن وجود داشته باشد البته حضور شخصیت های اصفهانی می تواند آن را جذاب تر کند.

تفاوت مکتب کمدی تئاتر اصفهان با دیگر مکتب های کمدی چیست؟
این مکتب از چهل و اندی کمدی شناخته شده در دنیا متمایز است و در ابتدا به خصوص از سوی هنرمندان اصفهانی گاردهایی هم در برابر آن گرفته شد اما خوشبختانه چون کار علمی بود و کسی نمی تواند جلوی علم را بگیرد توانست خودش را اثبات کند و در جلسات متعددی که ما با کارشناسان پیشکسوت و آکادمیک تئاتر در شوراهای مختلف در تهران برگزار کردیم توانستیم آن ها را دربارۀ این تفاوت ها توجیه کنیم و در مرداد ماه 1395 این مکتب را به نام بنده و پدرم رضا کشانی، با عنوان «مکتب نمایش طنز سنتی اصفهان»، در فهرست میراث ناملموس کشور ثبت کنیم. این ثبت افتخاری برای شهر اصفهان است، همان طور که اصفهان در موسیقی سبک مخصوص به خود را دارد در تئاتر نیز این سبک به نامش ثبت شده و در واقع به میراثی بدل شده که همه باید در حفظ و نهادینه کردن آن بکوشیم. و اما تفاوت، در گذشته میزانسن خطی بود، فضا سازی ها نیز، همچنین مدت زمان نمایش زیاد بود و ... ما با علمی کردن، افزودن و تعریف کردن شیوه های جدید کارگردانی این مکتب را به روز کردیم و نمایش قبلی من با نام «دنیای بدون ارتودنسی» کاملا در این مکتب فضاسازی شده بود و می خواهیم بگوییم که در دنیا می شود این مکتب را اجرا کرد، حتی اگر لهجۀ اصفهانی را از آن بگیریم.

نقش استاد مرحوم ارحام صدر در شکل گیری این مکتب را تا چه اندازه موثر می دانید؟
مکتب تئاتر در زمان ارحام صدر دقیقا منطبق با فضای مکتب تئاتر اصفهان بود. زمانی که اجازه ندادند آقای ارحام صدر بعد از انقلاب کار کند ادامه دهندگان این مدل به بیراهه رفتند و راه اصلی را پیدا نکردند. همین مسئله باعث شد مکتب تئاتر اصفهان از اصفهان رخت بربندد و برود.
بعد از انقلاب تنها گروهی که با آقای ارحام صدر کار می کرد گروه «سپاهان» به سرپرستی پدرم بود و با همراهی ارحام صدر، کارهایی را آماده و در کشورهایی مثل آلمان، سوئد، نروژ و اتریش اجرا می کردند. مرحوم ارحام صدر در «نمایش بازپرس وارد می شود» اثر جی.بی. پریستلی، بازی کرد و این کار تنها نمایش جدی او بود و آن جا بود که ثابت کرد ویژگی های یک بازیگر اصولی را داراست چرا که هم در فضای جدی خوب کار می کرد و هم در فضای طنز. بداهه پردازی او در مکتب کمدی اصفهان یک اتفاق بود و الان با گذشت زمان می توانیم یک تئوری روی آن بدهیم کما اینکه کل عنایت، یوز باشی و کریم شیره ای نیز این بداهه را داشتند و وقت تبدیل آن به یک مکتب ثبت شده فرا رسیده بود.

غیر از گروه تئاتر پژوهش مهر، گروه های دیگری هم در فضای مکتب تئاتر اصفهان کار می کنند؟
ما بعد از ثبت مکتب در پی آنیم که کتاب آن را تدوین و چاپ کنیم و بر همین اساس هم در گروه تئاتر پژوهش مهر یک سری کار اجرایی انجام می دهیم و در این زمینه نمایشنامه هایی هم نوشته ایم که البته استخوان بندی تعدادی از این نمایش ها مثل «عصرانۀ سگی» کلاسیک بود و بر اساس داستان کوتاهی از چخوف به نام «بوقلمون صفت ها» نوشته شده بود. اما گروه های دیگر نه، متاسفانه خیلی از افراد که کارهای کمدی سطح پایین انجام می دهند دوست دارند خودشان را به مکتب کمدی تئاتر اصفهان نزدیک کنند و داعیۀ آن را هم دارند اما اینطور نیست و ای کاش این دوستان با استعدادی که در زمنیۀ کمدی دارند به صورت علمی آن را پیگری کنند تا این مکتب که در گذشته باعث جذب توریست می شد بتواند دوباره احیا شود و به کارش ادامه بدهد. ما دوست داریم کسانی که علاقمند به این فضا هستند بیایند تا با هم صحبت کنیم و اطلاعاتی را در اختیارشان قرار بدهیم.



دلیل اینکه گروه های دیگر در این فضا کار نمی کنند از نظر شما چیست؟
مهمترین دلیلش این است که به آن پرداخته نمی شود. از روزی که ما این مکتب را ثبت کردیم تا الان، هیچ نهادی از آن رونمایی نکرده!با اینکه برای آن پیگیری بسیار انجام دادیم. همین امر باعث می شود که این مکتب شناخته شده نباشد و افرادی که به طور غریزی تئاتر کار می کنند، چون کارشان غریزی است و علمش را ندارند فکر می کنند که در این فضا کار کرده اند. کسی هم در مراحل نظارتی علم کافی ندارد که آن ها را درست هدایت کند و این باعث می شود که ما با کمدی های لوده و سخیفی مواجه بشویم که به جای فرهنگ، در شهر ترویج بی فرهنگی می کنند و هیچ کمکی هم به جامعه نمی کنند. در صورتی که تئاتر اصفهان انتقادی است و با وجود طنزی که دارد هرگز بد دهنی نمی کند و شخصیت اصفهانی آن، لوده نیست بلکه تیز هوش است. ما می بینیم که شخصیت اصفهانی ها در تئاترهای خود اصفهان به عنوان یک آدم خسیس و کلاهبرداری نمایش داده می شود که به دیگران آدرس اشتباهی می دهد. در حالی که در مکتب تئاتر اصفهان، این فرهنگ اصفهان است که معرفی می شود و ریزه کاری هایی که در اصفهان وجود دارد و می تواند جذب کننده باشد مطرح می شود و در عین حال نقد هم دارد و به اصلاح جامعه کمک می کند.
برای مثال در بداهه پردازی ای که آقای ارحام صدر انجام می دادند می دیدیم که برای مثال یک خیابانی را در چهارباغ کنده بودند و راه مردم بسته شده بود. شبی که شهردار به دیدن این نمایش می آمد ارحام صدر با زبان نمایش این مسئله را می گفت و چون مردم از آن استقبال می کردند شهردار متوجه می شد و آن کژی را اصلاح می کرد. اما حالا یک مسئلۀ بومی در سطح کلان مطرح نمی شود و نقد ها کلی هستند. در تئاترهای کمدی کنونی باب شده که مردی لباس زنانه بپوشد و زن های اصفهانی را مسخره کند و بقیه هم بخندند در حالی که در مکتب اصفهان نباید اصفهانی را پخمه نمایش دهند و به او بخندند.

تصمیمی برای آموزش این مکتب به دیگران دارید؟
ما دنبال این هستیم که مکتب نمایش طنز سنتی اصفهان را به رشتۀ دانشگاهی تبدیل کنیم و بسیاری از کارهای مربوط به آن را هم انجام داده ایم و فکر می کنم ان شالله در سال 1396 این اتفاق بیفتد و این مکتب در اصفهان تدریس شود.

صحبت از تئاترهای چهارباغی در یکی از گفتگوهای شما موجب ایجاد واکنش هایی از سوی برخی هنرمندان شد، در این باره توضیح کامل تری دارید؟
معتقدم گروه هایی که تئاترهای سطح پایین و چهارباغی را در اصفهان ترویج دادند و هنوز هم هستند باعث شده اند که تئاتر اصفهان عقب برود. ریشۀ تئاتر اروپایی و غربی است و ما در ایران چیزی به نام تئاتر نداشتیم و بعدها تئاتر به معنای واقعی اولین بار در اصفهان و تبریز اتفاق می افتد. بنابراین ما که ریشه های تئاتر را داریم نباید اجازه بدهیم که از دست برود. برای ما باعث تاسف است که وقتی در تهران از تئاتر اصفهان صحبت به میان می آید ما را با یکی دو نفر و چند نمایش سطح پایین و خنده آور می شناسند در حالی که تئاتر می تواند به معنای واقعی خودش در اصفهان اتفاق بیفتد. ما وقتی روسیه را به عنوان یک جاذبه انتخاب می کنیم با افتخار می گوییم می رویم تئاتر ببینیم و درست نیست که وقتی از تئاتر اصفهان صحبت به میان می آید تصویر تئاترهای سطح پایین در ذهن مخاطب نقش ببندد. تئاتر بلواری و ... اصطلاحات مرسوم در دنیای علمی تئاتر است و ای کاش این دوستان به جای پرداختن به حاشیه به اصل موضوع می پرداختند. تئاترهای بلواری و چهارباغی در واقع به تئاترهای آزاد گفته می شود. تئاتر بلواری هم ژانری از تئاتر است که در اروپا اتفاق افتاده و مقیاسش در ایران چنین تئاترهایی می شود و در اصفهان هم می شود تئاتر چهارباغی.

آیا هنرمندان را مسئول ایجاد چنین وضعیتی می دانید؟
مسئولان هم به این وضعیت دامن می زنند. در ایام عید از سوی مسئولان تئاترهایی تبلیغ می شود که سخیف ترین نوع نمایش هستند و در گذشته این نمایش ها فقط در مهمانی های خصوصی و دورهمی ها اتفاق می افتاد. البته ما به این نمایش ها هم نیاز داریم و نمی گوییم نباید باشد اما نباید این همه برجسته باشد و بعد دیگر تئاتر که معنای واقعی تئاتر را در خود گنجانده مغفول بماند و به آن پرداخته نشود.
ما در رسانه ها برای کار کردن نمایشنامه ها خارجی همچنان دچار مشکلیم و در پوستر از خیلی از آیتم ها نمی توانیم استفاده کنیم فقط به دلیل خارجی بودن نمایش و این واقعا برای ما بد است.

از نمایش پستچی و اجرای آن در تالار هنر بگویید.
وقتی ما یدک کش تئاتر غربی هستیم نیاز داریم که از آن ها الگو برداری کنیم. با اجرای نمایشنامه های کلاسیک ما می توانیم به نویسنده هایمان ایده بدهیم، به بازیگرانمان خط بدهیم. اگر ما بخواهیم یک نمایشنامۀ داخلی که به اندازۀ کافی در آن شخصیت پردازی نشده کار کنیم بازیگر هیچوقت به تحلیل نمی رسد، کارگردان هم همینطور و باعث می شود که سطح تئاترها دچار افت شود. اما وقتی متن قرص انتخاب می کنیم باعث می شویم بازیگری، طراحی صحنه و کارگردانی به معنای واقعی اتفاق بیفتد و همه چیز درست سر جای خودش باشد. هدف از اجرای پستچی همین است و به همین دلیل است که ما هر از چند گاهی در برنامه های گروهمان اجرای کار کلاسیک را می گنجانیم.
سال گذشته نمایش «بن بست» کار شد و امسال «پستچی». این نمایش از 6 یا 7 سال پیش در برنامۀ کاری ما بوده و فقط مجال اجرای آن فراهم نمی شد تا این که در سال 95 با کمک مسئولین سازمان فرهنگی تفریحی و مدیر تالار هنر، آقای رهبری، که خودش از جنس تئاتر است این امکان فراهم شد که این اتفاق در دفتر تخصصی تئاتر بیفتد.



نقطه قوت نمایش «پستچی» چیست؟
در ترکیب بازیگران ما افراد حرفه ای که قطبی در تئاتر هستند مثل آقای اسماعیل موحدی حضور دارند و همین نقطه قوت نمایش است. بزرگترین جذابیت نمایشنامۀ پستچی، پرداختن به زندگی پابلو نروداست. فردی که بسیار تاثیر گذار بوده و بسیاری از جوان ها حتی اسم او را هم نشنیده اند و این هدف و انگیزۀ گروه ماست که نمایشنامۀ لطیفی را اجرا کنند که مردم عشق و احساس را با آن تجربه کنند.
نزدیک ترین ارتباط هنری ارتباط مخاطب با تئاتر است و تئاتر ما در سال های اخیر به سمت فریادهایی رفته که باعث دور شدن مخاطب شده و ما در این ارتباط نزدیک باید گوش مخاطب را نوازش بدهیم و برای چشم مخاطب ارزش قائل باشیم و تصویر سازی درستی انجام بدهیم. متاسفانه این سال ها تئاترهای زیادی بدون تصویر سازی و در فضای مشکی با حرکت و صداهای اضافی روی صحنه رفته و باعث شده که مخاطب از تئاتر دور بشود آنقدر دور که ما برای جذب آن ها دچار مشکل باشیم.
پستچی نشان می دهد که چطور با ورود یک هنرمند به یک جزیره که هیچ کس در آن جا سواد ندارد، همه تحت تاثیر قرار می گیرند و طبع شاعرانه در آن ها نفوذ می کند. ما این همه تبلیغ برای بدی خیانت و خوبی تشکیل خانواده انجام می دهیم، پستچی با ظرافت و بدون این که بخواهد این مسئله را ناهنجار کند به این اخلاقیات می پردازد و مردم هم آن را می پذیرند. این یک نمایشنامۀ کامل است که مخاطب با آن می خندد، گریه می کند، درگیر می شود و زندگی می کند.

در پایان، از مسئولان فرهنگی چه انتظاری دارید؟
امیدوارم به جایی برسیم که مسئولان فرهنگی ما در قدم اول فرهنگی باشند. اگر از اهل فن و افراد هنری استفاده شود کمتر دچار مشکل می شویم. فرهنگسراهای زیادی هستند که مدیران فرهنگی ندارند، آن ها نه تئاتر می روند و نه موسیقی گوش می کنند، انتظار دارید چه چیزی را رواج بدهند؟ ما هر از گاهی در اصفهان یکی دو گام جلو می آییم اما با یک تصمیم اشتباه ده گام به عقب برمی گردیم و همین باعث مهاجرت نخبه ها می شود که در دراز مدت برای شهر بسیار زیانبار است. البته باید بگویم که هنرمند صرف هم فایده ای ندارد و ما به هنرمندانی مدیر نیازمندیم.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار