میس کال‌هایی که داستان می‌سازند

همه‌چیز از یک «میس کال» شروع و به بحرانی‌ترین مسائل کشیده می‌شود. چیزی به‌ظاهر سطحی و بی‌اهمیت که درنهایت رازهای زیادی را فاش می‌کند. به تعبیری، به قول نویسنده، این میس کال در داستان به یک تئوری تبدیل‌شده و ریشه اصلی جریان‌ها را در خود دارد.

مسعود زرفشانی - اصفهان امروز : همه‌چیز از یک «میس کال» شروع و به بحرانی‌ترین مسائل کشیده می‌شود. چیزی به‌ظاهر سطحی و بی‌اهمیت که درنهایت رازهای زیادی را فاش می‌کند. به تعبیری، به قول نویسنده، این میس کال در داستان به یک تئوری تبدیل‌شده و ریشه اصلی جریان‌ها را در خود دارد.

تئاتر «تئوری میس کال» که این روزها در تالار هنر روی صحنه است و با احتساب امشب، سه اجرای دیگر بیشتر ندارد، داستان دو برادر را روایت می‌کند که برادر بزرگتر سالهاست متأهل است و برادر کوچکتر چند روز دیگر می‌خواهد ازدواج کند. همه داستان در یک شب به نسبت سرد و در خانه برادر بزرگتر جریان دارد. فضای طراحی‌شده هم به قولی مینیمال است و این چهار پرسناژ به‌توالی خطی داستان، در سه صحنه که شامل پذیرایی، اتاق‌خواب و بالکن می‌شود، بازی می‌کنند. به‌طوری‌که همه این سه صحنه در یک خط در طول صحنه با کمترین المان‌ها چیده شده‌اند و تنها با نوردهی به هر یک از این صحنه‌ها، معلوم می‌شود که دیالوگ‌ها قرار است کجا گفته شوند.

اما بهتر است توضیحات بیشتر را از زبان کارگردان این تئاتر شنید. رهام بحیرایی که متولد نهاوند است و تحصیلاتش را در اصفهان گذارنده و ترجیح داده است در این شهر کار کند، حدود بیست سالی می‌شود که خاک صحنه تئاتر را می‌خورد. او جز تئوری میس کال، تئاترهای دیگری همچون «آه از دست این ویکتور هوگو» و «هچل» و چندین کار دیگر را روی صحنه برده است. مصاحبه او با «اصفهان امروز» را در ادامه می‌خوانید:

- از تئوری میس کال بگویید؛ از لحاظ فنی، اینکه از کی شروع به تمرین کردید و چه شد که به اینجا رسید؟

پیش‌تولید این کار از اردیبهشت‌ماه امسال با نویسندگی محسن رهنما شروع کردیم. به‌هرحال چند ماه طول کشید تا باهم و تبادل‌نظر کردیم تا نمایش شکل نهایی خودش را گرفت. البته ایشان لطف داشتند و چند بار این نمایشنامه را بازنویسی کردند تا چیزی که مدنظر من و نویسنده بود شکل گرفت و بعد ما وارد فضای پیش‌تولید شدیم. تقریباً از مردادماه سال جاری سه ماه تمرین کردیم.

- در مورد بازیگرها توضیح دهید. آیا از قبل آنها را می‌شناختید؟

بله بازیگرها؛ محمد ترابی و الهام رضایی از بازیگران قدیمی هستند که خیلی هم تجربه‌دارند. بچه‌های جوانمان هم که مهرزاد مشکل‌گشا و مهسا کاظمی این دوستان هم تجربه بازی دارند. نسل بعد از ما هستند ولی بچه‌های مستعد و خیلی خوبی هستند. البته من از کارشان راضی هستم ولی این شما هستید که باید بگویید بازی آنها و فضا را دوست داشتید یا نه.

- «تئوری میس کال» را باید یک کار رئال دانست. از همین رو، چیزی که بعضی از کسانی که در کار تئاتر هستند می‌گویند این است که هنوز ایران و بویژه اصفهان، جای کار‌های فانتزی و سورئال آنچنان ندارد. اول باید کار رئال به مخاطب ارائه شود تا ذهنش آرام‌آرام در آن خط بیفتد تا بعد به او بگویی مثلاً چیزی به اسم سورئال هم هست. می‌خواستم بدانم نظر شما هم همین است؟

نه. ببینید، فضای کار ما در بازی رئالیستی است و در طراحی فقط به سمت فضای مینیمالیستی رفتیم و من فکر می‌کنم کافی هم بود. برای طراحی، ذهنیت من همین بود؛ یعنی این‌گونه نبود که من می‌توانستم یک میز جلوی این بگذارم و نگذاشتم. واقعاً دلم نمی‌خواست بگذارم. ببینید، چیزی هست که واقعا آدم‌ها را از زندگی خودشان شاید امروز دیگر دور می‌کند. کارکرد معکوسی که اینها هم باهم دارند؛ یعنی شما یک مبل را می‌بینی که فقط یک مبل است و یک نفر می‌تواند جمعی را کنار هم بنشاند. ولی شما یک‌دفعه گسستگی را در آن فضا احساس می‌کنید. بعد در تراس نهایتا تنها المانی که شما می‌توانید ببینید یک چراغ است که معمولاً در همه بالکن‌ها هست. ما تمام سعی‌مان این بود که درام را درواقع بازیگرها پیش ببرند تا این‌که من به‌عنوان کارگردان خیلی کار ویژه‌ای روی صحنه‌ام انجام دهم. البته این هم کار آسانی نیست. شما خودتان هم وقتی‌که به هرکدام از بچه‌های تئاتر بگویید می‌دانند یک کار رئالیستی کار بسیار سختی است؛ یعنی شما این روابط را می‌بینید ولی درآوردن آنها واقعا شوخی نیست. در پاسخ سؤالتان هم بگویم که خیر. دیگر آن‌گونه نیست. آنقدر ارتباط‌ها تنگاتنگ شده که اصلاً سورئال دیگر خیلی قدیمی است. زندگی ما سورئال است. زندگی ما کلاً به نظر من فراواقعی است. ما در جامعه‌ای فراواقعی زندگی می‌کنیم.

- چه چیزی باعث شد که این سوژه را انتخاب کنید؟

ما با رهنما دوستیم و سال هاست یکدیگر را می‌شناسیم. ایشان در اصفهان نمایشنامه‌نویس هستند و من به جرأت می‌توانم می‌گویم که بهتر از او نویسنده‌ای در اصفهان نداریم. نه به خاطر دوستی با ایشان. به خاطر این‌که من دقیقاً می‌بینم که او چقدر تلاش می‌کند که خود را فراتر از سطح اصفهان ببرد. این نمایشنامه در جشنواره فجر جزو هفت نمایشنامه برتر در بخش حرفه‌ای جشنواره تئاتر فجر شد و این نتیجه زحمات ایشان است. ما سال‌ها است با یکدیگر دوستیم. به‌هرحال هر نمایشنامه‌ای که می‌نویسد لطف دارد، می‌آورد باهم می‌خوانیم، صحبت می‌کنیم در موردش و چون فرمت کارهای من بیشتر به سمت فضاهایی می‌رود که روابط آدم‌ها باهم خیلی مهم است، آنها را بیشتر تأکید دارد باهم کارکنیم. مثلاً کار قبلی، هچل هم در همین فضا بود. آن جا هم گره‌ای مشابه همنی تئاتر فعلی در قصه می‌افتاد.

- پیچش‌های داستانی پشت سرهم سبک رهنما است؟ یا به‌دلیل جذب مخاطب است؟ دلیلش چیست؟

ببینید این را خودشان باید جواب دهند. من نمی‌توانم بگویم ولی هر نویسنده‌ای بالاخره روشی برای نوشتن دارد یعنی درواقع یک جهان ذهنی دارد برای خلق اثر خودش که به‌هرحال این‌گونه نیست که شما فکر کنید برود بخرد. به‌هرحال سال هاست که تمرین می‌کنند و آن جهان و جهان‌بینی که دارند پیداکرده و شروع به کار می‌کنند.

- داستان به اوج که می‌رسید این پیچش‌ها پشت سرهم اتفاق می‌افتاد. البته بازهم دو قضیه حل نشد که احمد قبلاً چه‌کار کرده؟ سمیرا هم کاری کرده یا نه؟

این‌یکی از چیزهایی بود که با رهنما خیلی رویشان کارکردیم. ببین شما منحنی شکل‌گیری هرکدام از کاراکترها را که بخواهید جداگانه بحث کنید، می‌بینید که اینها یک‌روندی را طی می‌کنند. حالا همان منحنی یا منحنی‌های بالا پایین را طی می‌کنند و به یک نقاطی می‌رسند. ما فکر کردیم که باید یک کاراکتری داشته باشیم که تماشاچی را با آن بیرون از سالن نمایش ببریم.

- چرا بیشتر کاراکترهایتان خاکستری هستند؟

همه آدم‌ها خاکستری هستند. آدم سیاه یا سفید نداریم. به نظر من تو دنیا آدم سیاه یا سفید نداریم. در این کار هم نداریم. شما نگاه کنید مجید را ما از اول فکر می‌کنیم آدم شارلاتانی است. بعد می‌بینیم بدبخت‌ترین آدم قصه است. به نظر من همیشه بدبخت‌ترین آدم قصه مجید است. ادعای زرنگی می‌کند ولی شما می‌بینید تاوان‌های بسیار سنگینی را به خاطر اشتباهاتش پس می‌دهد.

- در این چند روز استقبال چگونه بوده است؟

استقبال به‌هرحال بالا پایین داشته است. ولی معمولاً در اصفهان این‌گونه است که چند روز آخر بار همه اجراها را می‌کشد.

- چرا سالن بزرگتر نگرفتید؟

چون لازم نداشتیم و همین سالن کافی بود. اصلا فرمت این سالن را هم من عوض کردم. این دیواری که را هم که خودمان درست کردیم تقریبا یک‌میلیون تومان هزینه برداشته است. به عمد این کار را انجام دادیم.

- در کل هم که مثل همه اهالی تئاتر ضرر کردید؟

نه، ضرر که اگر مادی حساب کنید آری. ولی ما می‌دانیم که ضرر می‌کنیم ولی کار می‌کنیم. مهم بازخوردی است که ما از تماشاچی می‌گیریم. ضرر و سود برای ما این است. نه ریال و تومان.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار