روابط خارج از عرف سیاسی!
قوانین نانوشته اما منطقی و به روایتی بر اساس عرضه و تقاضا در جهان اقتصاد اینگونه نشان میدهد که وقتی قیمت هر بشکه نفت به بیش از 140 دلار رسید اما قیمت دلار در بازار آزاد ایران نزدیک به 3 هزار تومان بود چنین وانمود میکرد که تعادل در بازار جهانی برقرار است
حسن روانشید- اصفهان امروز: قوانین نانوشته اما منطقی و به روایتی بر اساس عرضه و تقاضا در جهان اقتصاد اینگونه نشان میدهد که وقتی قیمت هر بشکه نفت به بیش از 140 دلار رسید اما قیمت دلار در بازار آزاد ایران نزدیک به 3 هزار تومان بود چنین وانمود میکرد که تعادل در بازار جهانی برقرار است و ارزش نفت همچنان حرف نخست را میزند، بنابراین اجازه نمیدهد بهای آن در ارتباط با قیمت ارز تعیین شود که خود بهتنهایی دارای ارزش مستقل است. امروز نیز اگر اینگونه اتفاق میافتاد مصرفکننده در غرب و شرق ناچار بود ترقی ثانیهای نفت و میعانات آن را بپذیرد و بهموازات آن بهای ارز یا کالای خود را افزایش دهد، با این تفاوت که نیازمند به انرژی کشورهای نفتخیز و بویژه ایران بوده و نمیتوانست بهجای نفت خام ماده دیگری از سرزمین دیگری را جانشین آن کند! دارندگان این ماده استراتژیک همیشه گزینه انتخاب را پیش روی خود دارند و میدانند توان تعویض دلار با دیگر ارزهای مرجع را خواهند داشت! بنابراین روابط ایجادشده در حال حاضر بین قیمت نفت، ارز و به شکلی طلا، هیچ تناسبی با اقتصاد پایدار ندارد و در اصطلاح حبابی بیش نیست. اما چگونه است که این اتفاقات غیرمنطقی بهراحتی میافتد و بازار نیز آن را میپذیرد؟ تاریخ نشان داده است در هر زمان غرب و بویژه آمریکا با چالشهای زیاد و تنشهای سیاسی و اقتصادی روبرو شده سعی کرده است فضای دنیا را خاکستریتر کرده تا بتواند در پشت غبار آن حرف خود را به کرسی بنشاند، این بار برخلاف همیشه علاوه بر شکستهای پیدرپی در خاورمیانه و فشارهای جهانی پیرامون بدهی کلان 2 هزار تریلیون دلاری که قسمتی از آن متعلق به چین است، آمریکا را ناچار کرده باقیمانده آبروی نداشته خود را به حراج جهانی بگذارد و بدون توجه به منشورهای سازمان ملل که خود در انعقاد آنها با اهرم حق وتو سهیم است، بزرگترین توافق مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل که باعث لغو همه قطعنامههای علیه ایران شد را زیر پا گذاشته و امضای نمایندگان آمریکا در زیر آن نادیده گرفته شود و شمشیر را علاوه بر ایران بلکه بهمنظور رویارویی با همپیمانان خود در اروپا از رو ببندد. آمریکا امروز ایستاده در چهارراه حوادث جهانی است که چارهای جز تمکین از توافقات ثبتشده در سازمان ملل متحد را پیش روی خود نمیبیند و در غیر این صورت باید یکتنه به جنگ با بیشتر کشورهای عضو سازمان ملل برود، بنابراین سعی و تلاش فراوان عوامل خود را در همه مناطق جهان به کار بسته تا فشارهای بیشتری را بر ایران تحمیل کند. ازاینرو اتحادیه اروپا را تهدید به طرد میکند و از او میخواهد تا بین نظم و بینظمی یکی را انتخاب کند. جامعه اروپا نیز بهجز انگلستان، فرانسه و آلمان اگرچه به شدت تحتفشار برای تمکین غیرمنطقی از خواستههای آمریکا هستند اما هنوز هم مقاومت کرده و سعی بر آن دارند تا به نحوی این اسب سرکش را مهار کنند! مدیرکل سازمان انرژی اتمی بارها پایبندی ایران را به مفاد توافقنامه برجام تأیید کرده اما آمریکا همچنان زیادهطلبی میکند و از اروپا میخواهد تا مفاد آن را بر اساس سلیقه این ابرقدرت پوشالی تغییر دهد. درحالیکه چین و روسیه به نفس توافقنامه جهانی پایبند ماندهاند و بهصراحت حمایت خود را از پابرجایی آن اعلام میدارند. آنچه امروز پیرامون تحرکات اقتصادی مثل افزایش قیمت حبابی دلار برای ایران اتفاق میافتد درحالیکه نفت قیمتی معادل یکدوم سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ را دارد و در نتیجه ارزها نیز باید از بهای نفت تبعیت کنند، چیزی نیست جز فشار اهرمی برای نرم شدن در مقابل تغییرات اساسی و به نفع آمریکا در مفاد توافقنامه برجام که مقامات مسئول نظام و دولت و ملت ایران تحت هیچ شرایطی حاضر به تمکین از آن نخواهند بود!
ادامه دارد