نگاه جنسیتی به پدیدههای اجتماعی غلط است
هرقدر ارزش انسان بودن را پررنگتر کنیم تفکر جنسیتی ما کاهش پیدا میکند. زنانه و مردانه کردن پدیدههای اجتماعی غلط است و نباید این تفکرات را ایجاد کرد. اساسا زمانی که افراد هویت انسانی خود را لحاظ نکنند هویت جنسیتی شکل میگیرد.
احسان کاظمی| هرقدر ارزش انسان بودن را پررنگتر کنیم تفکر جنسیتی ما کاهش پیدا میکند. زنانه و مردانه کردن پدیدههای اجتماعی غلط است و نباید این تفکرات را ایجاد کرد. اساسا زمانی که افراد هویت انسانی خود را لحاظ نکنند هویت جنسیتی شکل میگیرد. لایه دوم هویت انسان جنسیت است. بعدازاین اگر هویت جنسی هم موردنظر نباشد هویت شغلی شکل میگیرد و بعدازآن هم اگر هویت شغلی را در نظر نگیریم هویت اقتصادی شکل میگیرد، بنابراین در درجه اول در روابط افراد باید هویت انسانی شکل بگیرد. در جامعه امروز این نگاه انسانی وجود ندارد، زمانی که یک مادر باردار میشود اولین سؤال دیگران این است که پسر است یا دختر؟ و زمانی که با این قطبیت مواجه میشویم در بزرگسالی هم همین ذهنیت با ما میماند یعنی میگوییم برای یک مرد گریه کردن زشت است یا یک دختر با صدای بلند نمیخندد یا او پسر است و تو دختری! و بهاینترتیب به همه امور جنسیت میدهیم. در امور اجتماعی هم نگاه دوگانه وجود دارد، توجیه رفتار مبتنی بر جنسیت یکی از سادهترین و شایعترین واکنشهای کلامی ماست برای مثال در زمان تصادف مردم به یکطرف تصادف میگویند اشکالی ندارد زن است! یا حتی در مورد
مردان میگویند مردان همه همینطور هستند. یکی از باورهای مسموم و غلط در مجموعه شناختی انسان این است که یک موضوع یا خوب است یا بد! یا خیر است یا شر و بهطورکلی خاکستری هم وجود ندارد و با این ذهنیت در روابط اجتماعی هم که وارد میشوند طرف مقابل را یا زن میبینند یا مرد یعنی اگر یک زن رفتارهای خاص نشان دهد میگویند مردی است برای خودش! اما باید بدانیم در بدن زنان و مردان هورمونهای جنس مخالف هم به نسبت کمتر ترشح میشود. این هورمونها کمک میکنند تا آدمها بهتر همدیگر را درک کنند، اگر یک مرد به خاطر موضوعی گریه بیفتد همسرش از این کار ابراز مخالفت میکند یعنی اگر ابعاد زنانه خود را نمایان کند اولین کسی که مخالفت کند همسرش است یا یک زن وقتی استقلال مالی پیدا میکند همسرش از این موضوع ناراحت میشود و درکل جامعه ما از نشان دادن استقلال مردانه در زنان یا عاطفه زنانه در مردان گریزان است. جدا کردن زنان در جامعه کمکی به افزایش شأن زنان نخواهد کرد، در محدودیتهای ایجادشده برای زنان تنها مشکل از سمت مردان نیست و نهتنها در ایران که در کل جهان زنان هم علیه زنان هستند و به اشکال مختلف برای یکدیگر محدودیت ایجاد میکنند. در
موضوع قطبیت نگاه جنسیت زده رسانهها هم تأثیرگذارند. جوکها و تبلیغات جنسیتی نیز بر همین اساس تعریف میشود. در رسانههای امروز همه تبلیغات بر محور زنان میچرخد از ریختن سس بر سالاد تا تبلیغ شامپو زنان را دخیل و جایگاه او را در این تعریف میکنند، این در حالی است که اگر کسی بخواهد به هویت جنسیتی توجه نکند بخشی از قدرت مرد یا زن گرفته میشود؛ یعنی تمام تلاش انجامشده تا توجه به زنانگی باشد نه به توانمندیهای دیگر و این ابزار بودن جنسیت، خواهناخواه تفکر دوقطبی در جامعه ایجاد میکند. وقتی مردان از ابزارهای مردانه خود استفاده کنند زنان هم ابزارهای زنانه خود را به کار میگیرند. در این زمان است که تفکر ما زنانه و مردانه میشود درصورتیکه عشق الزاما به جنسیت مخالف نیاز ندارد مگر مولانا و شمس جنس مخالف هم بودند؟ درصورتیکه نقطه اشتراک آنها بههیچوجه جنسیت نبود. نباید در جامعه حساسیت جنسیتی ایجاد کرد، هرقدر ارزش انسان بودن را پررنگتر کنیم تفکر جنسیتی ما کاهش پیدا میکند و دیگر دستهبندی مردان یا زنان ایجاد نمیکنیم. زنانه یا مردانه کردن پدیدههای اجتماعی غلط است و نباید این تفکرات را ایجاد کرد. مدام بحث این است که
چرا رئیسجمهور یک وزیر زن معرفی نمیکند؛ این انتصاب مهم نیست بلکه مهم این است که برنامههای ریاست جمهوری چقدر برای زنان باشد. ما باید یک هویت پیدا کنیم و این هویت انسانی است و این هویت انسانی باید کاری بکند وگرنه جنسیت بر پایه کروموزوم x و y است و این جنسیت را به نگاه اجتماعی تبدیل کردهایم که جامعه را آزار میدهد./ ایمنا
*روانشناس اجتماعی