پیادهروهایی که نیست
کمبود پیادهرو در خیابانها و کوچههای شهر، یکی از مسائلی است که از ماشینمحوری و بیتوجهی به انسان در شهرسازی امروز ناشی میشود. این مسئله نه تنها تمایل به قدمزدن در شهر را روزبهروز کمتر میکند که حتی خطرات زیادی را متوجه عابران پیاده میکند.
کافی است تصمیم بگیری بهجای سوارشدن بر ماشین، ساعتی را پیاده در کوچهپسکوچهها و خیابانهای شهر قدم بزنی. همین، باعث میشود بفهمی راه رفتن در پیادهروهای گاه عجیبوغریب، بیشتر به یک شوخی میماند. پیادهروهایی که در بسیاری از کوچهها و خیابانها اصولاً وجود ندارند و اگر هم هستند، برخی از آنها آنقدر کمعرضاند که راه رفتن در آنها، تنها از پس یک گربه برمیآید. البته هستند پیادهروهای اندکی عریضتر که بهسختی یک نفر میتواند از آنها عبور کند و اگر با دوستی قدم بزنی، باید عطای راه رفتن در آنها را به لقایشان ببخشی یا به شکلی خندهآور به همراه دوستت به شکل ردیفی از آن عبور کنی. اگر هم، عرض پیادهروها بهاندازهای باشد که بهسختی دو نفر در کنار هم بتوانند در آن قدم بزنند، شاخههای هرس نشده درختان، برای خراش دادن چهرههای عابران پیاده عزم جزم میکنند. شاید همین بیتوجهی به راحتیِ عابر پیاده است که هرروز میل به ماشینسواری را بیشتر از قبل میکند. در این میان اما هنوز هم شهروندانی هستند که بهجای تمایل به استفاده از اتومبیل، به مشکلات مربوط به پیادهروها حساسیت نشان میدهند.
نیلوفر مشکل اصلی طراحی اغلب پیادهروهای شهر را انسانمحور نبودن آنها میداند، عاملی که موجب شده در پیادهروها، آرامش و امنیت برای عابران پیاده برقرار نشود. ازنظر او، پستیوبلندی زمین، چکه آب و پارک موتور و دوچرخه در پیادهروها، احساس آرامش برای راه رفتن بدون نگرانی در آنها را به هم میزند. ضمن اینکه معلولان، سالمندان و کودکان هم به هنگام عبور از پیادهروهای شهر با چالههای زیادی مواجه میشوند و مسیر ویژه نابینایان در پیادهروها هم گاه به تیر چراغبرق منتهی میشود.
محمد هم معتقد است بسیاری از خیابانهایی که در دو دهه اخیر ساختهشده، مثل زاهد، خلجا، پنج رمضان یا ظهیرالاسلام، پیادهروهای مناسب ندارند و خیابان میرداماد که در وسط آن پیادهرو ساختهشده، در این میان استثنا است. او میگوید: «وقتی با مسئولان شهری دراینباره صحبت میکنیم، میگویند اختصاص مساحتی جداگانه برای پیادهرو موجب افزایش هزینههای احداث خیابان میشود.» به همین دلیل ازنظر محمد، بهتر است شهروندان به هنگام ساخت خیابانها به نبود پیادهروی مناسب در آنها اعتراض کنند تا فرصتی برای بهبود این شرایط فراهم شود، چراکه اعتراض به مشکلات پیادهروها و خیابانها بعد از ساخت آنها، تأثیر کمتری دارد.
ابوالفضل اما معتقد است شهرداری، دفترهای مهندسی معماری و مشاور شهرسازی باید رویکرد جدیدی در ساخت پیادهرو داشته باشند. او میگوید: «توجه به بافت و مردم محله اهمیت زیادی دارد، چراکه اهالی محلات به محله خود احساس تعلق دارند. درنتیجه باید ساختارهای اجتماعی و مردمی یک محله از شیوه ساخت آن انتقاد کنند.» ازنظر او، باید با توانمندسازی شهروندان، احساس مطالبهگری در آنها ایجاد کرد، اتفاقی که ممکن است باعث شود مردم از شهرداری بخواهند لاینهای ویژه اتومبیلها را کمتر کند و بهجای آن، پیادهروهای عریض بسازد.
جالب است که شهرداری گاه خودش هم به ساخت پیادهرو دست میزند. علیرضا که در خیابان عسگریه زندگی میکند، از این میگوید که محله آنها، تعداد زیادی پارک دارد. پارکهایی که در سیوچند سال گذشته زندگی او در این خیابان، پیادهرو نداشتند و به همین دلیل، عابران پیاده مجبور بودند برای عبور از کنار این پارکها از روی جدول حاشیه خیابان حرکت کنند. او شگفتزده است که شهرداری منطقه بهتازگی بخشی از حریم پارک را برای ساخت پیادهروهایی در کنار آنها استفاده کرده و مسیرهای برای عابران پیاده در وسط پارکها ساخته است.
سارا اما از نگاه متفاوتی به مسائل مربوط به شهر مینگرد. او که دختر جوانی است، معتقد است نسل قبل از او عادت داشت در شهر قدم بزند، اما از وقتیکه ماشین وارد زندگی آدمها شد و سرعت زندگی بالا رفت، مردم دیگر شهر و تغییرات آن را نمیبینند و شهر برایشان صرفاً به محلی برای گذر از مبدأ به مقصد تبدیلشده، درنتیجه مسائلی مثل عرض پیادهرو برای شهروندان امروز اهمیت زیادی ندارد.
ازنظر بهنام هم مسائل شهری را میتوان بهبود بخشید، به شرطی که شهروندان به اتفاقات شهری واکنش نشان دهند، چراکه هیچ نهادی، آنقدر ناظر ندارد که همیشه به فعالیتهای پیمانکارهای خود رسیدگی کند! به اعتقاد او، از همین رو مردم باید به اتفاقات شهری واکنش نشان دهند. او معتقد است این واکنشها تأثیر هم دارد و برای این تأثیر مثال هم میزند: «سال گذشته قرار بود نردههایی بر روی پل خواجو نصب شود که بعد از اعتراضها این طرح لغو شد.»
او از اهمیت فضاهای شهری هم میگوید: «فضاهای شهری معنی دارند و باید بهعنوان فضاهای مکث، گفتگو و تعامل گسترش یابند. مطالعه و بومیسازی تجربه جوامع غربی هم در این زمینه اهمیت دارد.»
مریم هم انداختن توپ به زمینبازی شهرداری را کار درستی نمیداند، چراکه معتقد است شهرداری تنها یک نهاد اجرایی است، نهادی که میداند چه نمیخواهد، ولی نمیداند چه میخواهد و مردم به چه چیزی نیاز دارند.
او میگوید: «شهرداری، باید پروژههایش را به گروههای متخصص بدهد، مقایسه شیوه ساخت خیابان زاهد با علیقلی آقا، این تفاوت در انتخاب افراد را مشخص میکند.»
آریا اما مشکل اصلی شهرسازی امروز را تقلید از شیوه معماری غرب میداند. او میگوید: «همه ما از محلات کودکیمان، خاطره داریم، اما با مدرن شدن شهرسازی امروز، دیگر محلات خاطرهساز نیستند. این در حالی است که هر محله، بافت خاص خودش را دارد و نمیشود ایدههای یکسان در همه محلات به کار برد.» او به اهمیت انجام کارهای فرهنگی برای زیباسازی شهرها هم اشاره میکند، اینکه چیزهایی مثل آسفالت بد و دیوار کثیف، بدرنگ و زشت و زبالههای رهاشده، شهر را نازیبا میکند.