احساس تعلق؛ بزرگترین عامل فعالیت اجتماعی
گروههای اجتماعی فاقد بازتولید، ماندگاری ندارند
«گروههای اجتماعی فاقد بازتولید ماندگاری نخواهند داشت. وجود انسانگرایی، خلاقیت، حیات و پویایی همگی نشانگر بازتولید در یک گروه است.»
به گزارش ایمنا، مرتضی پدریان در مورد اهمیت توجه به فعالیتهای اجتماعی و دوری از انفعال، اظهار کرد: در تمام نظامهای سیاسی و اقتصادی دنیا زمان و توجه به آن اهمیت بسیاری دارد. او با انتقاد از بیتوجهی افراد به زمان در همه اقدامات و بویژه حضور بهموقع در جلسات، افزود: زمان برای ما ارزش ندارد عموما برای دیگران ارزش قائل نیستیم و فکر میکنیم چون خیلی مهم هستیم باید در جلسات دیر برسیم! این جامعهشناس با اشاره به بیاهمیتی در زمانبندی تصمیمگیریها تصریح کرد: این یک معضل اجتماعی است چرا که اگر هدفمند حرکت نکنیم زمان هم بیمعنا میشود، عدم اهمیت به زمان در فعالیتهای اجتماعی حتی از منظر دینی یک فعلِ حرام و تضییع حقالناس محسوب میشود. او بزرگترین عامل فعالیت اجتماعی و تشکیلاتی را احساس تعلق دانست و گفت: احساس تعلق یعنی چیزی از آنِ خود داشتن و هرچه میزان احساس تعلق انسان به یک پدیده بالاتر باشد میزان کارایی آن بالاتر میرود و این علاقهمندی و احساس تعلق به سیستم تشکیلاتی یا گروه هزینههای منفی مادی و معنوی یک سازمان یا گروه را بهشدت کاهش میدهد. پدریان با ابراز تأسف از کاهش شدید احساس تعلق در نظام اجتماعی امروز،
اظهار کرد: در مطالعه سال ۹۴ حدود ۳۴ درصد مردم علاقهمند مهاجرت فرزندانشان به خارج کشور بودند و امروز این درصد به بیش از ۵۰ درصد رسیده است که این خود به معنای نداشتن احساس تعلق است. او نخستین گام بالا بردن احساس تعلق را مشارکت در تصمیمگیری دانست و افزود: در نظامهای دموکراتیک احساس تعلق بالاتر است همچنین دیگر عامل افزایش احساس تعلق وجود بخشی از باورهای افراد در اهداف آن سازمان یا گروه است. این آسیبشناس اجتماعی رسیدن به اهداف مشترک در گروهها و سازمانها را مهم دانست و تصریح کرد: اهمیت انتخاب یک فعالیت اجتماعی در ارادی بودن و داوطلبانه بودن آن است و تفاوت آن با وظیفه این است که در وظیفه امور مختلف به او محول میشود و انتخاب امور، اختیاری و داوطلبانه نیست.
لزوم افزایش احساس تعلق در گروهها
او ساختار اجتماعی امروز را بیشتر وظیفه گرا دانست و گفت: به خاطر همین وظیفه گرا بودن، معمولا فعالیتها چندان ثمربخش نیست چرا که وظیفه نوعی رفع تکلیف است اما در مسئولیتپذیری داوطلبانه تا حد بسیاری عشق دخیل است. پدریان با اشاره به اینکه بزرگترین دلیل ناکارآمدی سیستمهای اجتماعی بر اساس وظیفه بودن آنهاست، افزود: معمولا در انجاموظیفه عشق به کار وجود ندارد و اساسا بین مسئولیتپذیری و وجود احساس تعلق رابطه تنگاتنگی برقرار است. او با تأکید بر وجود مسئولیت اجتماعی در سازمانهای غیررسمی اظهار کرد: این نوع سازمانها معمولا به طور داوطلبانه مسئولیت میپذیرند و ازآنجاکه در مسئولیت نهادینه شدن مطرح است اگر در سازمانی احساس تعلق کنیم همواره به دنبال حل مشکلات مراجعهکنندگان آن سازمان هستیم اما اگر تنها به دنبال رفع وظیفه هستیم بدون هیچ تلاشی برای انجام نشدن کارها دلیل میآوریم. این استاد دانشگاه با بیان اینکه در جوامع پیشرفته قانون عامل تسریع کارهاست، اظهار کرد: این در حالی است که در جوامعی که وظیفه گرایی مطرح است خود قانون مانع کارهاست به همین دلیل هم در جوامع جهانسومی قانونگریزی بیشتر است چون به قانون بهعنوان
تسهیلکننده نگاه نمیشود. او با تأکید بر اینکه فعالیت گروهی در سه سطح خرد، متوسط و میانی مطرح است، افزود: باید در گروهها وسایل دستیابی به اهداف مشخص شود و آسیبهای گروه توسط رهبران آنها شناسایی شود همچنین احساس تعلق اعضای گروهها را با مشارکت آنها بالا ببریم. پدریان عضویت در گروه را به دو صورت اجباری و اختیاری دانست و گفت: خانواده یک گروه اجباری است اما در گروههای اجتماعی به صورت داوطلبانه اهداف گروه را پذیرفتهایم و به صورت داوطلبانه وارد شدهایم.
گروههای داوطلبانه ماندگاری بیشتری دارند
او با بیان اینکه در گروههای داوطلبانه ماندگاری گروه بالاتر است، تصریح کرد: برای اینکه اعضای گروه از انفعال خارج شوند باید فعالیت داشته باشند چرا که عضو فعال و منفعل تفاوت بسیاری باهم دارند و این اهداف هر گروهی است که آن را با دیگر گروهها متمایز میکند. این استاد دانشگاه در مورد شیوه رهبری در گروهها و سازمانها گفت: رهبری ارشادی و رهبری ابزاری یا اجرایی معمولا در ساختار گروهها وجود دارد، رهبر ارشادی معمولا تعیینکننده هنجارها و اهداف گروه و رهبر ابزاری یا اجرایی به نوعی زمینههای سختافزاری این اهداف را فراهم میکند. او با بیان اینکه رهبران ارشادی در گروهها باید نیازهای جامعه را بشناسند و هنجار گذاران خوبی باشند، اظهار کرد: برای تأثیرگذاری بهتر در مخاطب باید فرستنده نزد مخاطب اعتبار و مشروعیت داشته باشد و هرچه اعتبار او بیشتر باشد اثرگذاری بیشتری دارد.
در گروههای ارگانیکی خلاقیت بیشتر است
این جامعهشناس با اشاره به فعالتر بودن گروههای غیررسمی نسبت به گروههای رسمی اظهار کرد: گروههای رسمی چندان فعال نیستند و در گروههای غیررسمی رهبران ارشادی نقش مهمی ایفا میکنند و این گروهها قدرت بیشتری دارند. او گروهها را به دو دسته مکانیکی و ارگانیکی تقسیم کرد و تصریح کرد: در گروههای مکانیکی ساختار ثابت و بدون خلاقیت است در این گروه انسانها به نوعی ابزار هستند درحالیکه در گروههای ارگانیکی خلاقیت وجود دارد و انسانها ابزار نیستند. پدریان گروههای ارگانیکی را دارای بازتولید دانست و گفت: گروههای اجتماعی فاقد بازتولید، ماندگاری نخواهند داشت. وجود انسانگرایی، خلاقیت، حیات و پویایی همگی نشانگر بازتولید است.