گلایه کیهان و فرهخیتگان از جنجالها علیه پناهیان
روزنامه کیهان و فرهخیتگان در یادداشتی به اظهارات اخیر حجت الاسلام پناهیان درباره برخی ادعاهای مالی علیه وی واکنش نشان دادند.
گلایه کیهان از جنجالها بر سر خانه میلیاردی پناهیان
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در مطلبی تحت عنوان «مسلمان ز جور زبانش نرست!»، به جنجال های اخیر بر سر خانه پناهیان، واعظ معروف اشاره کرده است. در ادامه بخش هایی از این یادداشت را بخوانید؛ دو روز قبل برادر عزیزمان حجتالاسلام والمسلمین آقای علیرضا پناهیان با انتشار یک کلیپ صوتی و تصویری به شایعاتی که این روزها علیه ایشان مطرح شده است پاسخ داد که هرچند به عقیده نگارنده، شخصیت پاک و فداکار ایشان برای همه مردم شناخته شده است و از این روی نیازی به پاسخ نبود ولی در اینباره اشاره به دو نکته ضروری به نظر میرسد که انشاءالله بیفایده نباشد.
در این ماجرا اگرچه پای دو طیف متفاوت که انگیزههای کاملاً متفاوت و حتی متضادی نیز دارند در میان است ولی روی سخن این وجیزه با دوستان دلسوخته انقلاب است و نه طیفی که تخریب چهرههای انقلابی را به عنوان یک ماموریت دیکته شده دنبال میکنند و آن سخن اینکه؛ برادران عزیز! اگر به سخنان آقای پناهیان انتقادی دارید به راحتی میتوانید با ایشان درمیان بگذارید و یا حتی با حفظ حریم افراد، انتقاد خود را در رسانهها مطرح کرده و از ایشان پاسخ بخواهید. ورود به زندگی خصوصی آقای پناهیان و اینکه فلان خانه را از کجا آورده؟! چه ربطی به انتقاد از سخنان ایشان دارد؟! از این روی باید به کسانی که علت اصلی شایعهسازی درباره زندگی خصوصی آقای پناهیان را، ناتوانی در مقابله علمی و منطقی با سخنان ایشان میدانند، حق بدهید. آیا احتمال نمیدهید که حضور چندین و چند هزار نفره جوانان حزباللهی و تحصیلکرده در مجالس سخنرانی آقای پناهیان (نمونه محرم امسال) و سابقه درخشان حضور در جبهههای نبرد 8 ساله، دفاع تمام قد و همیشگی از مبانی اسلام و انقلاب در شرایط حساس (نمونه فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88) و... کینه عمیق دشمنان بیرونی و دنبالههای درونی آنان را علیه آقای پناهیان برانگیخته باشد و از آنجا که تاب مقابله با مواضع ایشان و یا پیشگیری از فعالیت انسانساز ایشان را ندارند به شایعهپردازی درباره زندگی خصوصی ایشان روی آورده باشند؟!
همین جا باید گفت منظور این نیست که سخنان و نظرات آقای پناهیان قابل انتقاد نمیباشد بلکه سخن این است که برای آقای پناهیان هم مانند هر عالم دینی و روحانی دیگر، احتمال اشتباه و خطا در برداشت از مبانی دینی و مسائل سیاسی وجود دارد مثلاً این بخش از سخن ایشان در توضیح چگونگی تهیه خانه مسکونی خود که گفتهاند «مانند امام خمینی که هدیهای زندگی میکردند و مقام معظم رهبری که با هدیه رفقایش زندگی میکنند من هم اینگونه زندگی میکنم» حساب شده و شایسته نبود. کوتاه سخن، بحث و گفتوگو و مباحثه دو یا چندجانبه حضوری و یا کتبی، راهکار تعریف شده و پذیرفته شدهای برای اینگونه انتقادهاست و نه ورود به زندگی خصوصی اشخاص، مخصوصاً کسانی چون آقای پناهیان که کارنامه درخشانی در خدمت به اسلام و انقلاب و فرهنگ دینی این مرز و بوم دارند.
خوشبختانه در این ماجرا -تقریباً- هیچیک از نیروهای حزباللهی و انقلابی متعرض مسائل شخصی آقای پناهیان نشدهاند که نشانهای مثالزدنی از شخصیت دینی و هوش سیاسی آنهاست و صد البته درخور تقدیر و اما، ورود به زندگی خصوصی آقای پناهیان که استقبال گسترده رسانههای ضدانقلاب را به دنبال داشته، عمدتاً از سوی افراد و جریاناتی مطرح شده که سوابق برخی از آنها نشان میدهد وابستگی چندانی به انقلاب و نظام ندارند و شایعهپراکنی علیه نیروهای کارآمد و فداکار انقلاب بخشی از کارنامه -و یا ماموریت- آنهاست!
گفتوگوی انتقادی آری ترور شخصیت خیر
روزنامه فرهیختگان هم در دفاع از علیرضا پناهیان به بهانه اظهارات اخیر او نوشت: یک جریان با انتشار اخباری تاییدنشده و سندی که معلوم نیست چقدر صحت دارد مدعی اشرافیگری علیه پناهیان شد و گفت در منطقهای که اصطلاحا لاکچری خوانده میشود با یکی از فعالان اقتصادی (که البته این جریان وی را قبل از باز شدن هر پروندهای در دادگاه، مفسد میخواند) به ساختوساز مشغول بوده و حالا صاحب خانهای شده که چند ده میلیارد ارزش آن است.
خبری که خوراک بسیار مناسبی برای رسانههای ضدانقلاب بود تا کل نظام را با آن مورد هجمه قرار دهند. این اخبار نهایتا آنقدر دستبهدست شد و به اصطلاح یککلاغ چهلکلاغ، که نهایتا علیرضا پناهیان را مجبور کرد برای دفاع از خود و بیشتر دفاع از جایگاه و کسوتی که در آن قرار داشت، پاسخ دهد. وی در یکی از سخنرانیهای خود جزئیاتی از زندگی شخصیاش را توضیح داد و شفاف بیان کرد که چگونه بالاجبار با فردی که صاحب یکی از کارخانههای مواد غذایی است برای ساخت منزلی شریک شده و پس از ساخت هم آن را فروخته است. (این ویدئو هماکنون در فضای مجازی موجود است و برای شنیدن اظهارات کامل علیرضا پناهیان میتوانید به آن مراجعه کنید) درواقع مشخص شد پناهیان چرا و چگونه مجبور به شراکت با این فعال اقتصادی شده و حتی اینکه او ساختمان یادشده را سالها پیش به فروش رسانده است.
با وجود این توضیح اما هجمهها به پناهیان پایان نیافت و حتی کار به توهین و تخریب خانواده وی نیز کشیده شد، آنقدر که برخی کانالهای اصلاحطلب با هتکحرمت نسبت به او و فرزندش به سخیفترین حالت ممکن اظهارنظر کردند. رفتاری که البته طبعا باعث شد بسیاری از کسانی که پیشتر منتقد تئوریک پناهیان بودند به میدان بیایند و ابراز کنند که اساسا کشاندن یک چالش نظری به وادی بیاخلاقی نقض غرضی است که اصل موضوع و ماهیت تلاش برای شکلگیری یک گفتوگو را زیر سوال میبرد و نهتنها جامعه را از رسیدن به این هدف باز میدارد که اثرات جانبی متعددی دارد که حتما در آینده گریبانگیر دیگر افراد و عرصهها نیز خواهد شد.
توضیح بیشتر اینکه، افراد و گروههایی که این روزها را بهترین زمان برای حمله به پناهیان یافتهاند دو ضرر عمده به جامعه وارد آوردند؛ مسیر بیاخلاقی را باز کرده و باب این را گذاشتهاند که برای نقد یک فرد میتوان به زندگی خصوصی او سرک کشید و با ربط دادن مسائل مربوط و نامربوطی به فرد مقابل (که میتواند بهعنوان یک رقیب سیاسی هم انگاشته شود) او را تخریب و حتی زمینگیر کرد.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در مطلبی تحت عنوان «مسلمان ز جور زبانش نرست!»، به جنجال های اخیر بر سر خانه پناهیان، واعظ معروف اشاره کرده است. در ادامه بخش هایی از این یادداشت را بخوانید؛ دو روز قبل برادر عزیزمان حجتالاسلام والمسلمین آقای علیرضا پناهیان با انتشار یک کلیپ صوتی و تصویری به شایعاتی که این روزها علیه ایشان مطرح شده است پاسخ داد که هرچند به عقیده نگارنده، شخصیت پاک و فداکار ایشان برای همه مردم شناخته شده است و از این روی نیازی به پاسخ نبود ولی در اینباره اشاره به دو نکته ضروری به نظر میرسد که انشاءالله بیفایده نباشد.
در این ماجرا اگرچه پای دو طیف متفاوت که انگیزههای کاملاً متفاوت و حتی متضادی نیز دارند در میان است ولی روی سخن این وجیزه با دوستان دلسوخته انقلاب است و نه طیفی که تخریب چهرههای انقلابی را به عنوان یک ماموریت دیکته شده دنبال میکنند و آن سخن اینکه؛ برادران عزیز! اگر به سخنان آقای پناهیان انتقادی دارید به راحتی میتوانید با ایشان درمیان بگذارید و یا حتی با حفظ حریم افراد، انتقاد خود را در رسانهها مطرح کرده و از ایشان پاسخ بخواهید. ورود به زندگی خصوصی آقای پناهیان و اینکه فلان خانه را از کجا آورده؟! چه ربطی به انتقاد از سخنان ایشان دارد؟! از این روی باید به کسانی که علت اصلی شایعهسازی درباره زندگی خصوصی آقای پناهیان را، ناتوانی در مقابله علمی و منطقی با سخنان ایشان میدانند، حق بدهید. آیا احتمال نمیدهید که حضور چندین و چند هزار نفره جوانان حزباللهی و تحصیلکرده در مجالس سخنرانی آقای پناهیان (نمونه محرم امسال) و سابقه درخشان حضور در جبهههای نبرد 8 ساله، دفاع تمام قد و همیشگی از مبانی اسلام و انقلاب در شرایط حساس (نمونه فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88) و... کینه عمیق دشمنان بیرونی و دنبالههای درونی آنان را علیه آقای پناهیان برانگیخته باشد و از آنجا که تاب مقابله با مواضع ایشان و یا پیشگیری از فعالیت انسانساز ایشان را ندارند به شایعهپردازی درباره زندگی خصوصی ایشان روی آورده باشند؟!
همین جا باید گفت منظور این نیست که سخنان و نظرات آقای پناهیان قابل انتقاد نمیباشد بلکه سخن این است که برای آقای پناهیان هم مانند هر عالم دینی و روحانی دیگر، احتمال اشتباه و خطا در برداشت از مبانی دینی و مسائل سیاسی وجود دارد مثلاً این بخش از سخن ایشان در توضیح چگونگی تهیه خانه مسکونی خود که گفتهاند «مانند امام خمینی که هدیهای زندگی میکردند و مقام معظم رهبری که با هدیه رفقایش زندگی میکنند من هم اینگونه زندگی میکنم» حساب شده و شایسته نبود. کوتاه سخن، بحث و گفتوگو و مباحثه دو یا چندجانبه حضوری و یا کتبی، راهکار تعریف شده و پذیرفته شدهای برای اینگونه انتقادهاست و نه ورود به زندگی خصوصی اشخاص، مخصوصاً کسانی چون آقای پناهیان که کارنامه درخشانی در خدمت به اسلام و انقلاب و فرهنگ دینی این مرز و بوم دارند.
خوشبختانه در این ماجرا -تقریباً- هیچیک از نیروهای حزباللهی و انقلابی متعرض مسائل شخصی آقای پناهیان نشدهاند که نشانهای مثالزدنی از شخصیت دینی و هوش سیاسی آنهاست و صد البته درخور تقدیر و اما، ورود به زندگی خصوصی آقای پناهیان که استقبال گسترده رسانههای ضدانقلاب را به دنبال داشته، عمدتاً از سوی افراد و جریاناتی مطرح شده که سوابق برخی از آنها نشان میدهد وابستگی چندانی به انقلاب و نظام ندارند و شایعهپراکنی علیه نیروهای کارآمد و فداکار انقلاب بخشی از کارنامه -و یا ماموریت- آنهاست!
گفتوگوی انتقادی آری ترور شخصیت خیر
روزنامه فرهیختگان هم در دفاع از علیرضا پناهیان به بهانه اظهارات اخیر او نوشت: یک جریان با انتشار اخباری تاییدنشده و سندی که معلوم نیست چقدر صحت دارد مدعی اشرافیگری علیه پناهیان شد و گفت در منطقهای که اصطلاحا لاکچری خوانده میشود با یکی از فعالان اقتصادی (که البته این جریان وی را قبل از باز شدن هر پروندهای در دادگاه، مفسد میخواند) به ساختوساز مشغول بوده و حالا صاحب خانهای شده که چند ده میلیارد ارزش آن است.
خبری که خوراک بسیار مناسبی برای رسانههای ضدانقلاب بود تا کل نظام را با آن مورد هجمه قرار دهند. این اخبار نهایتا آنقدر دستبهدست شد و به اصطلاح یککلاغ چهلکلاغ، که نهایتا علیرضا پناهیان را مجبور کرد برای دفاع از خود و بیشتر دفاع از جایگاه و کسوتی که در آن قرار داشت، پاسخ دهد. وی در یکی از سخنرانیهای خود جزئیاتی از زندگی شخصیاش را توضیح داد و شفاف بیان کرد که چگونه بالاجبار با فردی که صاحب یکی از کارخانههای مواد غذایی است برای ساخت منزلی شریک شده و پس از ساخت هم آن را فروخته است. (این ویدئو هماکنون در فضای مجازی موجود است و برای شنیدن اظهارات کامل علیرضا پناهیان میتوانید به آن مراجعه کنید) درواقع مشخص شد پناهیان چرا و چگونه مجبور به شراکت با این فعال اقتصادی شده و حتی اینکه او ساختمان یادشده را سالها پیش به فروش رسانده است.
با وجود این توضیح اما هجمهها به پناهیان پایان نیافت و حتی کار به توهین و تخریب خانواده وی نیز کشیده شد، آنقدر که برخی کانالهای اصلاحطلب با هتکحرمت نسبت به او و فرزندش به سخیفترین حالت ممکن اظهارنظر کردند. رفتاری که البته طبعا باعث شد بسیاری از کسانی که پیشتر منتقد تئوریک پناهیان بودند به میدان بیایند و ابراز کنند که اساسا کشاندن یک چالش نظری به وادی بیاخلاقی نقض غرضی است که اصل موضوع و ماهیت تلاش برای شکلگیری یک گفتوگو را زیر سوال میبرد و نهتنها جامعه را از رسیدن به این هدف باز میدارد که اثرات جانبی متعددی دارد که حتما در آینده گریبانگیر دیگر افراد و عرصهها نیز خواهد شد.
توضیح بیشتر اینکه، افراد و گروههایی که این روزها را بهترین زمان برای حمله به پناهیان یافتهاند دو ضرر عمده به جامعه وارد آوردند؛ مسیر بیاخلاقی را باز کرده و باب این را گذاشتهاند که برای نقد یک فرد میتوان به زندگی خصوصی او سرک کشید و با ربط دادن مسائل مربوط و نامربوطی به فرد مقابل (که میتواند بهعنوان یک رقیب سیاسی هم انگاشته شود) او را تخریب و حتی زمینگیر کرد.