نفرت خواننده پاپ از آهنگ‌های غم انگیز/ وقتی مخاطب جذب موسیقی کوچه بازاری می‌شود!

بابک افرا خواننده پاپ، درباره سبک متفاوتش در موسیقی و فعالیت هایش سخن گفت.

شاید تا همین چند وقت پیش کمتر کسی از سبک موسیقی طنز در کشور اطلاعات داشت. پیش از عید امسال، بسیاری با چنین سبکی در موسیقی آشناییت نداشتند، اما امروز و پس از انتشار قطعه «هیچی نمیشه»، نگاه‌ها معطوف به موسیقی طنز شد. قطعه «هیچی نمیشه» از عید ۹۹ بود که دست به دست شد و در فضای سنگین کرونایی، روحیه‌ها را کمی تلطیف کرد.
بابک افرا خواننده ایست که مسیر متفاوتی را در فعالیت حرفه‌ای طی می‌کند. او علاقه‌ای به درام‌های عاشقانه به شکلی که دیگران دارند، ندارد. خودش می‌گوید وابسته به مردمان جامعه است و کلام موسیقیش را از کوچه و خیابان دریافت می‌کند. درباره شیوه فعالیت این خواننده و سیر هنریش با وی گفت‌وگو کردیم.
چه شد که شیوه طنز را در موسیقی انتخاب کردید؟
آنچه به عنوان طنز در کلام موسیقی من معروف شده است، در ذات این نوع کلام وجود دارد. مردمی که در خیابان با هم صحبت می‌کنند، وقتی مهربان، خوب و با یکدیگر دوست هستند و کار‌های روزمره خود را انجام می‌دهند با زبان خاصی با یکدیگر صحبت می‌کنند؛ ماهیت این زبان نمک و طنز خاصی دارد. من این زبان را در کارهایم استفاده کرده ام.
بنابراین محتوای موسیقی شما کلام کوچه و بازار است و فقط قالب آن تغییر کرده است؟
بله؛ زبان کوچه و بازار را کمی موزون کردم و در قالب موسیقی گنجاندم. ترانه هایم مصنوعی نیست و چیزی را به آن اضافه نکردم.

آیا فضای طنز را در کارهایتان ادامه خواهید داد؟
بله؛ فضای طنز را قطعا ادامه خواهم داد؛ چراکه کلام مردم است. درست مثل این است کسی از من بپرسد می‌خواهی فارسی صحبت کردنت را ادامه دهی؟ طبیعی است که می‌خواهم به زبان خودم صحبت کند. نوعی از موسیقی را کار می‌کنم که می‌خواهد مردم را امیدوار کند. بالاخره ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اتفاقات ناراحت کننده زیادی در آن رخ می‌دهد. به نظر می‌رسد، می‌شود دقایقی در روز را به خود استراحت دهیم و حالمان با موسیقی خوب شود؛ موسیقی کارش همین است. در کارهایم تاکید بر امیدواری و خوشحالی دارم. تا زمانی که فعالیت در موسیقی را ادامه دهم، این مدل از طنز را ادامه خواهم داد.
در آهنگ هایم اصرار دارم زبان ترانه‌ها به زبان مردم نزدیک باشد. این زبان خیلی غنی است و محتوا دارد؛ مملو از کنایه، اصطلاح و ضرب المثل‌های پر مفهوم و خنده دار، شیرین و دلچسب است. در ادبیات کوچه بازاری و مردمی، خیلی اصطلاحات و تشبیهاتی استفاده می‌کنیم که کلام ما را شیرین می‌کند.
وجود زبان کوچه و بازار باعث سطحی شدن، فعالیت‌های هنری نمی‌شود؟ چگونه می‌شود هم به زبان کوچه و بازار صحبت کرد، هم محتوای خوبی را عرضه کرد؟
ترجیح می‌دهم در کلام آهنگ هایم این سلیقه و طعم را حفظ کنم. فکر می‌کنم همین است که توجه مخاطب را به موزیک هایم جلب کرده است. برخی از موزیسین‌ها هستند که با متون فاخر ادبی که گاهی مضمونش سنگین است، قطعات موسیقی تولید می‌کنند؛ برخی هم ترانه‌هایی می‌خوانند که نه تنها حاوی محتوای غنی و کلمات فاخر نیست، بلکه محتویات رکیک در آن دیده می‌شود. سعی کرده ام در موسیقی خود متعادل باشم؛ به این معنا که زبان عامه مردم و محتوایی مناسب را عرضه کنم. دوست دارم بیانگر زبان عادی مردم در موسیقی باشم. زبان عادی یعنی زبانی که همیشه مردم به وسیله آن با هم گفت‌وگو می‌کنند.
چقدر در کار‌های شما شعر فاخر از قدما وجود دارد؟
در کنار این آثار طنز، سراغ کار‌هایی که شعر‌های فاخر هم دارد خواهم رفت. اثر «باغ بی برگی» بر روی شعر اخوان ساخته شده بود. این شعر وزن نیمایی داشت و موضوعش پاییز بود. این قطعه نه طنز و نه غمگین است. باغ بی برگی یک شعر کاملا رویایی، رمانتیک و در عین حال آرامش بخش است. شاید در کار‌های فاخرم طنز نداشته باشم، اما دوست ندارم سراغ کلام ناامید کننده و سیاه بروم.
چرا؟
در بسیاری از کار‌های این روز‌های موسیقی کشور سیاهی دیده می‌شود. موضوع عشق، سوژه مشهوری در موسیقی است. خیلی‌ها شعر عاشقانه می‌خوانند، اما موضوع عشق موسیقی امروز معمولا به فراق و جدایی ختم می‌شود. سوال من این است که چرا باید مضمون همه عاشقانه‌های ما تلخی و سیاهی باشد؟ مگر عشق فقط فراق و جدایی است؟ این عشق شادی و وصال ندارد؟ می‌توانیم در موسیقیمان از بخش شاد و وصال عشق بگوییم؛
بنابراین شما علاقه‌مند به عاشقانه‌ای هستید که به جنبه‌های مثبت دارد؟
در قطعه «شوخِ کمر باریک» که اخیرا با صدای من منتشر شد، مهدی اخوان ثالث شاعر این اثر، محبوبش را توصیف می‌کند؛ بنابراین نباید شعر را در جدایی و غم و اندوه خلاصه کنیم. عشق می‌تواند خنده و رسیدن داشته باشد. شاید شما با محبوبتان به تفریح رفته باشید؛ این یک تجربه عاشقانه است که می‌تواند سوژه یک شاعر برای ساخت یک قطعه موسیقی باشد. شاید شما با محبوبتان به کافه‌ای رفته باشید؛ کلی بگویید و بخندید و لذت ببرید. این هم یک تجربه عاشقانه است؛ این هم جنبه‌ای از عشق است. عشق شاخه‌ها و زیرمجموعه‌های مختلفی دارد. ما یک مدل از این عشق را در قطعات موسیقی می‌بینیم. اگر بخواهم سراغ شعر‌های فاخر بروم ممکن است طنز نباشد، اما حتما فضای شادی آور، امید بخش و خوشحال کننده خواهد داشت؛ باید حال مردم خوب شود. موسیقی باید خیال انگیز و رمانتیک باشد.
بنابراین در ساخت کارهایتان دنبال شاد کردن مخاطب هستید؟
بله؛ دوست دارم کاری تولید کنم که با شنیدن این کار‌ها اگر کسی حالش بد است، خوب شود و اگر کسی حالش خوب بوده بهتر شود. نه اینکه حال کسی با موسیقی من بد شود.
درباره قطعه اخیرتان که چهارشنبه منتشر شد، صحبت می‌کنید؟
«شوخ کمر باریک» قطعه نسبتا شادی است که بر روی یکی از غزل‌های مهدی اخوان ثالث ساخته شده است. اثر عاشقانه است و مضمون خوبی دارد. این شعر را خیلی اتفاقی دیدم و به نظرم آمد که مضمون این کار شبیه به نوع نگاهی است که من به کلام آهنگ هایم دارم. این غزل نمکی دارد که به آن علاقه دارم. وقتی این غزل را خواندم عاشق کلامش شدم.
اثر دیگری در دست ساخت دارید؟
کار دیگری که مشغول آماده کردنش هستم، قطعه‌ای با نام «رفیق» است. این قطعه با همان نگاهی است که اصولا به کارهایم دارم. همیشه دلم خواسته که یک شخصیت طنزگونه و تاثیرگذار در موزیک هایم وجود داشته باشد. «رفیق» مانند اثر «حاجی فیروز» و «هیچی نمیشه» با کلام خودم ساخته شده است. «رفیق» تم طنز ندارد، اما زبانش زبان کوچه و بازار است.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار