کتاب دربند آمارهای بیمار
ویروس کووید ۱۹ را میتوان مخربترین عامل پیشگیری از روند فعالیتهای متنوع در سراسر جهان و در طول پنج قرن گذشته بهحساب آورد تا علاوه بر معضلات اقتصادی تأثیر بسزایی در مراودات اجتماعی و فرهنگی داشته باشد اما متولیان مدیریت در جوامع بشری آنقدر غرق چالشهای اقتصادی و سیاسی حضور کرونا شدهاند که فرصتی دیگر برای تمرکز بر معضلات اجتماعی و بخصوص فرهنگی ندارند تا پس از اتمام این سونامی ناخواسته متوجه شوند چه ضربات سهمگینی به آنها وارد شده است.
حسن روانشید| اگرچه بعضی تلاشها را برای حفظ موقعیت اقتصادی داشتهاند تا شغلهای متفاوت که تحت تأثیر این فشار قرارگرفته را روی پا نگهدارند اما خود بهخوبی آگاهاند که همه اقدامات مقطعی بوده و مسکنهایی بیش نیستند زیرا ضربات آنقدر محکم و کوبنده است که به این سادگیها نمیتوان عواقب آن را جمعوجور کرد. نگاهی به موزههای سراسر جهان بخصوص کشورهایی که عقبه تاریخی دارند گویا و دلیل بارز این افول دهشتناک در تعاملات و تقابلات فرهنگی و اجتماعی جوامع است زیرا بعضی از آنها باید بهروز میشد تا کسانی که به نحوی به نگارش آمار و تأثیرات زمان و مکان پرداخته بودند قافیه را از دست ندهند. امروز نهتنها در کشور ما بلکه در سرتاسر جهان میلیونها مورخ و مستند نگار تحت تأثیر هیجانات، نگرانیها و پیامدهای اقتصادی حاصل از هجوم کرونا که شاید درصد بالایی از آن نیز توهم بوده و با واقعیات فاصله فراوان دارد اما آنها را بههمریخته است، قرار گرفتهاند تا سرنخهای به
دست آورده را نیز در تخیلات خود به نگرانیها گره بزنند و از یاد ببرند چون یکی از آثار مخرب ویروس نوعی نسیان موقت و دائم شناخته شده است. در شهر و استان ما هستند اینگونه فرهیختگانی که تا یکی دو سال قبل تنها نگران معیشت و حواشی آن و دیگر مسائله پیشپاافتاده بودند که هرکدام بهسرعت از مخیله فرار میکردند اما ویروس از زمان ورود همه حافظهها را در اختیار خود گرفت تا اجازه ندهد بر دیگر امور ضروری و بخصوص در بخشهای فرهنگی و اجتماعی متمرکز گردند. فارغ از بخش اندیشمندان که بالطبع با مطالعه ارتباط مستقیمی دارند پنهانترین چالش ایجادشده برای تولیدکنندگان محتوا و محصول باارزش کتاب است که قبل از ورود کرونا نیز به ورطه رکود شکننده افتاده بود و طی دو دهه اخیر میرفت تا آرامآرام از سبد خانوادهها حذف شود زیرا با رقیب قدری به نام اینترنت و مساعدت نوع گویای آن روبرو و اصحاب این صنف را ناچار به برونرفت از آن میکرد که قیمت مواد اولیه و دیگر اقلام موردنیاز ازجمله کاغذ و چاپ هم مشکل دیگری بود تا میخ آخر را به تابوت مطالعه بکوبد هرچند در بودجههای سالانه رقمی مختصر برای یارانه خرید کتاب گذاشته میشد اما مشکل اصلی نبودن کتابخوان
و حذف آن در دو سبد خرید و همچنین مطالعه در اوقات فراغت بهصورت مشترک بود که همچنان ادامه دارد و امروز اگر تلاشی هم میشود منحصراً برای بقاء صنفی در این زمینه است تا به تاریخ نپیوندد اگرچه مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات کشور در گزارشی طرح بهارانه امسال را موفقتر از سال قبل اعلام میکند درحالیکه سال گذشته فشار استرسهای فراوان و نگرانی از نبود واکسن و دارو باعث میشد تا اجرای هیچ طرحی موفق نباشد اما امسال فضا کمی بازتر شده تا خرید کتاب با استفاده از یارانه خارج از بستر مطالعه، نوعی تنوع بهحساب آید که بعید به نظر میرسد آمار افراد اهل مطالعه افزایش یافته باشد. سال ۱۴۰۰ با ارتقاء ۹۰ درصدی یارانه کتاب روبرو بود تا به رقم 29 میلیارد و 594 میلیون و 929 هزار و 439 ریال برسد که استان تهران همچنان مقام اول را با خرید 93 هزار و 21 جلد کتاب به ارزش 36 میلیارد و 500 میلیون و 370 هزار و پانصد و چهلوچهار ریال سهم ۱۷ درصدی از کل فروش و خراسان رضوی با 25 میلیارد و 429 میلیون و 128 هزار و 461 ریال و سهم ۱۲ درصدی مقام دوم و استان اصفهان با 24 میلیارد و 86 میلیون و 546 هزار و 833 ریال سهم ۱۱ درصدی از کل فروش، مقام سوم را به
دست آورد تا ۹۲۱ کتابفروشی در سراسر کشور به طرح بهارانه کتاب سال ۱۴۰۰ بپیوندند و خانهتکانی کرده تا چند روزی را به عرضه یار مهربان مشغول باشند. در این طرح کتابفروشان سراسر کشور که شامل این پروژه بودند میتوانستند میزان تخفیف به خریداران را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان یارانه دریافت نمایند، اما اینگونه رفتار کردن با جامعه و بخصوص حرفههای مقدسی چون تولید و نشر کتاب را نمیتوان یک روش ادامهدار و مطمئن بهحساب آورد زیرا طی کردن این مسیر تنها به مقصد آمارهای بیمار ختم میشود که یک ضربالمثل معروف ژاپنی میگوید: «آدم نیازمند و گرسنه را نباید ماهی داد که بخورد بلکه باید به او ماهیگیری آموخت» بنابراین چهبهتر که متولیان امر انسجام را چاشنی یارانههای نقدی کنند و ناشران را موظف نمایند تا تقاضای چاپ و انتشار خود را منحصراً از طریق یک کانال واحد در هر استان یعنی شرکتهای تعاونی ناشران و فروشندگان کتاب به بخش فرهنگی ادارات ارشاد ارسال و آنها نیز پس از بررسی، مجوزهای چاپ و نشر را به همین نهاد بازگردانند که بر اساس نوبت و توانایی هر ناشر سهمیهبندی شود تا اصحاب یار مهربان دوام آورده و از بحران عبور نمایند که
این یکپارچگی چه در نشر و چه در عرضه و همچنین توزیع یارانه میتواند قابلکنترل نهاد فرهنگ و ارشاد باشد و شرکتهای تعاونی را نیز در امر همسانسازیهای عادلانه تقویت کند و بهاینترتیب کاغذ نیز بجای رفتن به زیر چاپ کتاب از بازار آزاد سر درنیاورد!