ورزش و سلامت زنان
زهرا محمدی| در حال حاضر، توسعه، اساسیترین مقوله مورد بحث در امر ورزش است. بر همین اساس، میتوان در جهت توسعه و گسترش ورزش بانوان ضمن سالمسازی و پویایی محیطهای ورزشی، کاربردهای علمی ورزش را در زمینههای مختلف فعالیتهای تربیتبدنی و ورزش مدنظر قرار داد.
باید فضای لازم برای زایش و بالندگی فرهنگ علمی ورزش در محیط زندگی زنان فراهم شود، بهگونهای که ورزش جزء جدانشدنی از زندگی آنها شود و بهتدریج به آن خوگیرند. زنان در صورتی بهسوی فرهنگ علمی ورزش سوق داده میشوند که زندگیشان بهطور نهادی با ورزش سامان بگیرد. از آنجایی زنان امروز با مسائل کار بیرون از خانه، خانهداری، نگهداری از والدین پیر خود و فرزندان روبرو هستند. اکثراً وقت نداشتن را بهانهای برای ورزش نکردن عنوان میکنند. همچنین بیشتر باشگاهها تا ساعت خاص در اختیار بانوان است و بعد در اختیار آقایان و هزاران بهانه دیگر که برخی از زنان برای ورزش نکردند میآوردند. ولی در جامعه فعلی ما راهکارهای زیادی تاکنون اتخاذشده تا زنان به ورزش رویآورند، بهطور مثال باشگاههایی که تماموقت در اختیار بانوان است و سایر راهکارهای دیگر. میدانیم در ۲۰ سال گذشته، انقلابی واقعی در ورزش زنان رخداده است. توجه به ورزش جزو لاینفک نهضت زنان به شمار میرود و همین امر دورنمای جدیدی را در زمینه تلاش انسان گشوده است. ما میتوانیم جایگاه فعلی و مشکل احتمالی ورزش زنان را در آینده با نگاهی به الگوی عملکرد ورزشی زنان، درست مانند هر پدیده بیولوژیکی دیگر تصور کنیم، بهعبارتدیگر، پیشرفت ورزش زنان چیزی شبیه منحنی سینوسی است. عملکرد پیشینه ورزشی زنان بهسرعت به پیشرفت خود ادامه میدهد و اکنون در قسمت شیب تند بالارونده منحنی قرار دارد. از طرفی دیگر، ورزش مردان در قسمت بالای منحنی قرار دارد و پیشرفت آنها در مقیاسی اندک و به آهستگی صورت میگیرد. تحسینها و ستایشهای اجتماعی، برنامههای حمایتی مناسب و تنوع جوایز روحی -روانی، هیجانی و مالی به کیفیت و کمیت شرکت زنان و بهطورکلی به کیفیت ورزش بانوان افزوده است. از دیدگاه یک مربی ورزش، انگیزش شاید جالبترین و آموزندهترین موضوع در روانشناسی ورزش امروز باشد. ما معمولاً اطلاعات علمی کافی در اختیار نداریم تا ثابت کنیم بین دو جنس تفاوتهای روانشناختی زیادی وجود دارد. برخی از تفاوتهای جامعه کاملا آشکار است و در نتیجه در روشها و رفتارهای روانشناختی نمایان است؛ مثلا هیجان و عواطف در زنان آشکارتر است. تفاوت دیگر، احتمالا از این جهت است که مردها سالیان سال با ورزش درگیر بودهاند، نقش آنها از نظر اجتماعی پذیرفته و تعریفشده است، درحالیکه نقش زنان هنوز در مرحله انتقال است. نیازهای مردان و زنان ازنظر رفتار موفقیتآمیز نیز متفاوت است. استدلال شده است که زنان بیشتر برای اینکه موردعلاقه و تأیید قرار گیرند، کار میکنند تا چیرگی در مهارتها بهعنوان یک اولویت در کار؛ بنابراین مربی باید برای زنان و تیم زنان فضای دوستانه، گرم، مثبت و اجتماعی فراهم کند؛ بنابراین، وظیفه مربی ایجاد بالاترین انگیزه برای بهترین اجرای ورزشکاران است. مربیان باید از روابط انسانی بیشتر استفاده کنند، بهویژه در مورد ورزش زن. در این الگو، مربی مانند یک باغبان، عمل میکند. او به ورزشکاران کمک میکند تا در ورزش مورد علاقهشان پیشرفت کنند. برای ایجاد انگیزش در زنان باید شخصیت زن را شناخت، محیط ورزش را کنترل کرد، به زنان کمک کرد تا خویشتن پنداری مثبت داشته باشند، زنان را در تصمیمگیری دخالت داد، به آنها آموخت تا اهداف خود را تدوین کنند و آخر اینکه الگوهای الهامبخش در اختیار زنان قرارداد. خلاصه با توصیههای موارد فوق، موفقیت مربیگری ورزشکاران زن، بستگی زیادی به مهارت مربی در ایجاد تعادل بین انگیزههای زنان دارد و تحقیقات بیشتری باید در زمینه چگونگی کاربرد یافتههای تحقیقاتی با تواناییهای خلاق مربیان در ایجاد انگیزه در زن صورت پذیرد. روانشناسی ورزش نقش روزافزونی را در رشد و تکامل ورزشکاران ایفا میکند، با بازنگری بر قدرت زنان پی میبریم که ورزشکاران زن توانایی بالایی را در جهت بهکارگیری قابلیتهای ذهنی و روانی خویش در ورزش کسب میکنند. در نتیجه برنامههای روانشناسی ورزش شامل این موارد است؛ مهارتهای آرامسازی، کسب مهارتهای تمرکز حواس، تصویر ذهنی و مهارتهای تصویرسازی، توانایی غلبه بر اضطراب و استرس، نظریههای انتظار و دیگر راهبردهای روانشناختی. امروزه توجه بسیاری به افزایش فعالیتهای ورزشی ناشی از بهبود عملکرد روانشناختی و فیزیولوژیکی شده است. تمرینات جسمانی و روانی در ایجاد تغییرات در عملکرد و در نتیجه، سطح اجرای حرکت سهم بسزایی دارند. در یک پژوهش، عملکرد روانی -حرکتی بررسیشده است و به حفظ یا افزایش ظرفیت عملکرد ذهنی و جسمانی توجه شده است که ممکن است بهواسطه تکرار فعالیتهای جسمانی حاصل شود. با افزایش سن، عادت به انجام تمرینات جسمانی در زندگی، در جهت جبران بعضی از تغییرات ایجادشده، ظاهر میشود. نهتنها تواناییهای جسمانی، نظیر قدرت و استقامت، بلکه بعضی از تواناییهایی که بیشتر «شناختی» یا «ذهنی» به نظر میآیند، نظیر سرعت تصمیمگیری، حاصل این فعالیتهای جسمانی خواهند بود./ ایسنا
*کارشناس ارشد روانشناسی ورزشی
باید فضای لازم برای زایش و بالندگی فرهنگ علمی ورزش در محیط زندگی زنان فراهم شود، بهگونهای که ورزش جزء جدانشدنی از زندگی آنها شود و بهتدریج به آن خوگیرند. زنان در صورتی بهسوی فرهنگ علمی ورزش سوق داده میشوند که زندگیشان بهطور نهادی با ورزش سامان بگیرد. از آنجایی زنان امروز با مسائل کار بیرون از خانه، خانهداری، نگهداری از والدین پیر خود و فرزندان روبرو هستند. اکثراً وقت نداشتن را بهانهای برای ورزش نکردن عنوان میکنند. همچنین بیشتر باشگاهها تا ساعت خاص در اختیار بانوان است و بعد در اختیار آقایان و هزاران بهانه دیگر که برخی از زنان برای ورزش نکردند میآوردند. ولی در جامعه فعلی ما راهکارهای زیادی تاکنون اتخاذشده تا زنان به ورزش رویآورند، بهطور مثال باشگاههایی که تماموقت در اختیار بانوان است و سایر راهکارهای دیگر. میدانیم در ۲۰ سال گذشته، انقلابی واقعی در ورزش زنان رخداده است. توجه به ورزش جزو لاینفک نهضت زنان به شمار میرود و همین امر دورنمای جدیدی را در زمینه تلاش انسان گشوده است. ما میتوانیم جایگاه فعلی و مشکل احتمالی ورزش زنان را در آینده با نگاهی به الگوی عملکرد ورزشی زنان، درست مانند هر پدیده بیولوژیکی دیگر تصور کنیم، بهعبارتدیگر، پیشرفت ورزش زنان چیزی شبیه منحنی سینوسی است. عملکرد پیشینه ورزشی زنان بهسرعت به پیشرفت خود ادامه میدهد و اکنون در قسمت شیب تند بالارونده منحنی قرار دارد. از طرفی دیگر، ورزش مردان در قسمت بالای منحنی قرار دارد و پیشرفت آنها در مقیاسی اندک و به آهستگی صورت میگیرد. تحسینها و ستایشهای اجتماعی، برنامههای حمایتی مناسب و تنوع جوایز روحی -روانی، هیجانی و مالی به کیفیت و کمیت شرکت زنان و بهطورکلی به کیفیت ورزش بانوان افزوده است. از دیدگاه یک مربی ورزش، انگیزش شاید جالبترین و آموزندهترین موضوع در روانشناسی ورزش امروز باشد. ما معمولاً اطلاعات علمی کافی در اختیار نداریم تا ثابت کنیم بین دو جنس تفاوتهای روانشناختی زیادی وجود دارد. برخی از تفاوتهای جامعه کاملا آشکار است و در نتیجه در روشها و رفتارهای روانشناختی نمایان است؛ مثلا هیجان و عواطف در زنان آشکارتر است. تفاوت دیگر، احتمالا از این جهت است که مردها سالیان سال با ورزش درگیر بودهاند، نقش آنها از نظر اجتماعی پذیرفته و تعریفشده است، درحالیکه نقش زنان هنوز در مرحله انتقال است. نیازهای مردان و زنان ازنظر رفتار موفقیتآمیز نیز متفاوت است. استدلال شده است که زنان بیشتر برای اینکه موردعلاقه و تأیید قرار گیرند، کار میکنند تا چیرگی در مهارتها بهعنوان یک اولویت در کار؛ بنابراین مربی باید برای زنان و تیم زنان فضای دوستانه، گرم، مثبت و اجتماعی فراهم کند؛ بنابراین، وظیفه مربی ایجاد بالاترین انگیزه برای بهترین اجرای ورزشکاران است. مربیان باید از روابط انسانی بیشتر استفاده کنند، بهویژه در مورد ورزش زن. در این الگو، مربی مانند یک باغبان، عمل میکند. او به ورزشکاران کمک میکند تا در ورزش مورد علاقهشان پیشرفت کنند. برای ایجاد انگیزش در زنان باید شخصیت زن را شناخت، محیط ورزش را کنترل کرد، به زنان کمک کرد تا خویشتن پنداری مثبت داشته باشند، زنان را در تصمیمگیری دخالت داد، به آنها آموخت تا اهداف خود را تدوین کنند و آخر اینکه الگوهای الهامبخش در اختیار زنان قرارداد. خلاصه با توصیههای موارد فوق، موفقیت مربیگری ورزشکاران زن، بستگی زیادی به مهارت مربی در ایجاد تعادل بین انگیزههای زنان دارد و تحقیقات بیشتری باید در زمینه چگونگی کاربرد یافتههای تحقیقاتی با تواناییهای خلاق مربیان در ایجاد انگیزه در زن صورت پذیرد. روانشناسی ورزش نقش روزافزونی را در رشد و تکامل ورزشکاران ایفا میکند، با بازنگری بر قدرت زنان پی میبریم که ورزشکاران زن توانایی بالایی را در جهت بهکارگیری قابلیتهای ذهنی و روانی خویش در ورزش کسب میکنند. در نتیجه برنامههای روانشناسی ورزش شامل این موارد است؛ مهارتهای آرامسازی، کسب مهارتهای تمرکز حواس، تصویر ذهنی و مهارتهای تصویرسازی، توانایی غلبه بر اضطراب و استرس، نظریههای انتظار و دیگر راهبردهای روانشناختی. امروزه توجه بسیاری به افزایش فعالیتهای ورزشی ناشی از بهبود عملکرد روانشناختی و فیزیولوژیکی شده است. تمرینات جسمانی و روانی در ایجاد تغییرات در عملکرد و در نتیجه، سطح اجرای حرکت سهم بسزایی دارند. در یک پژوهش، عملکرد روانی -حرکتی بررسیشده است و به حفظ یا افزایش ظرفیت عملکرد ذهنی و جسمانی توجه شده است که ممکن است بهواسطه تکرار فعالیتهای جسمانی حاصل شود. با افزایش سن، عادت به انجام تمرینات جسمانی در زندگی، در جهت جبران بعضی از تغییرات ایجادشده، ظاهر میشود. نهتنها تواناییهای جسمانی، نظیر قدرت و استقامت، بلکه بعضی از تواناییهایی که بیشتر «شناختی» یا «ذهنی» به نظر میآیند، نظیر سرعت تصمیمگیری، حاصل این فعالیتهای جسمانی خواهند بود./ ایسنا
*کارشناس ارشد روانشناسی ورزشی