جامعه نیازمند بازنگری بروز آسیب‌ها

خشونت، بهای سنگین ناکامی‌های تلنبار شده است

مسائل بزرگ و کلیدی جامعه، طبیعتا به راه‌حل‌های پیچیده‌تر و دقیق‌تری نیاز دارند. از جمله این مسائل، پدیده خشم است که افزایش وقوع آن، زنگ خطری را در جامعه ما به صدا درآورده است. بااین‌وجود، تفاوت‌های زیادی از دیدگاه حقوقی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی وجود دارد که دست‌یابی به راهکارهای مقابله با خشونت و پیشگیری از آن را سخت و پیچیده می‌کند. در این شرایط، رسانه می‌تواند به‌عنوان یک واسطه، به این مسئله ورود کرده و با تمرکز بر ریشه‌ها و محرک‌های بروز خشونت در جامعه، برای رسیدن به راهکارهای اساسی در زمینه مقابله با افزایش خشونت در جامعه تلاش کند. در راستای دستیابی به این منظور، میزگرد تخصصی واکاوی علل افزایش خشونت در اصفهان و راهکارهای مقابله با آن، هم‌زمان با روز جهانی عاری از خشونت و افراطی‌گری برگزار شد.
محمدرضا قنبری معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان اصفهان، مجتبی ناجی معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان، سرهنگ جواد درستکار رئیس روابط عمومی نیروی انتظامی استان اصفهان، سرگرد علیرضا زارعان کارشناس اداره مطالعات و برآورد اجتماعی پلیس اصفهان، رضا اسماعیلی عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اصفهان و ملینا شیرانی پزشک روان‌شناس بالینی میهمانان مهمان میزگردی دو ساعته در ایسنا بودند و به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پرداختند که در ادامه بخشی از آن را می‌خوانید:

بر اساس آخرین آمار پزشکی قانونی استان اصفهان، میزان مراجعات ناشی از نزاع و درگیری در اصفهان بالا رفته و در ۶ ماهه اول امسال نسبت به سال قبل، حدود ۱۰ درصد افزایش داشته است. در همین حال، اعلام شده که اصفهان رتبه دوم را بعد از تهران در زمینه نزاع و درگیری دارد. این آمارها نشان می‌دهد که آستانه تحمل افراد در اصفهان پایین آمده است. سؤال اصلی این است که آیا خشونت دیدن و خشونت ورزیدن را می‌توان زنگ خطری برای اصفهان دانست؟

قنبری: دو موضوع را باید موردتوجه قرار دهیم، نخست اینکه تعداد مراجعه‌کنندگان به پزشکی قانونی نمی‌تواند معیاری برای این باشد که میزان نزاع در یک استان رو به افزایش است. حتی اگر استان اصفهان بعد از تهران دارای بالاترین مراجعات به پزشکی قانونی باشد، این موضوع می‌تواند از دیدگاه‌های مختلف موردبررسی قرار گیرد. یکی از مسائلی که در مراجعه به پزشکی قانونی باید به آن توجه شود، مباحث فرهنگی است؛ به این معنا که ممکن است در استانی مثل اصفهان افراد، به‌محض اینکه کوچکترین آسیبی به آنها وارد می‌شود، از طریق مراجعه به مراجع قانونی بخواهند موضوع را دنبال کنند؛ اما در یک استان دیگر، افراد از طریق برخوردهای شخصی یا طایفه‌ای اقدام می‌کنند که در اصطلاح به آن دادگستری‌های خصوصی می‌گوییم؛ بنابراین نخست در حوزه آمار، نمی‌توان به‌جرئت اعلام کرد که دومین استان پر خشونت در کشور هستیم و اگر بخواهیم تحلیل دقیق‌تری داشته باشیم، باید آمار مراجع انتظامی را هم در کنار پزشکی قانونی قرار دهیم. همچنین آمار دستگاه قضایی و گاهی مراجعه‌کنندگان اداره کل بهزیستی استان را هم بررسی کنیم و از یک جامعه آماری دقیق، خروجی داشته باشیم. نکته دوم این است که با توجه به آمار سیستم قضایی، خشونت را جزو ۱۰ اتهام اول دادگستری استان نمی‌دانیم. پرونده‌های وارده در سیستم قضایی ثبت می‌شود و این آمار به‌صورت سالانه، نیم سال و حتی ماهانه رصد می‌شود. حوزه خشونت اکنون، جزو ۱۰ اتهام اول نیست، بلکه در رتبه‌های بعدی قرار دارد. البته در برخی استان‌ها این‌گونه نیست که نیاز به تأمل دارد، اما اصفهان جزء این استان‌ها نیست. لازم به توضیح است که عنوان مجرمانه‌ای به نام خشونت نداریم. خشونت، گونه‌های مختلفی دارد؛ در ترمینولوژی حقوق، دسته‌بندی‌های مجرمانه با آنچه در علم جامعه‌شناسی و روان‌شناسی وجود دارد، متفاوت است، بنابراین اصلا عنوان خشونت نداریم، اما جرائمی که ناشی از خشونت است؛ مثل قتل، آدم‌ربایی، سرقت‌های همراه با آزار و اذیت و غیره به‌عنوان خشن‌ترین جرائمی که می‌شناسیم جزو ۱۰ اتهام نخست ما نیست؛ بنابراین اینکه گفتم خشونت جزو ۱۰ اتهام نخست استان نیست بر اساس عناوین مجرمانه‌ای است که رصد شده‌اند؛ اما نکته سوم اینکه خشونت حتی به‌اندازه بسیار اندک، یک خطر به شمار می‌آید، چون اگر بخواهیم خشونت را دسته‌بندی کنیم خشونت‌های جسمی، عاطفی و روانی و خشونت‌های جنسی وجود دارد که حتی یک مورد آن‌هم خیلی زیاد است و قطعا باید برای آن چاره‌اندیشی شود.
اسماعیلی: برخلاف صحبت‌های گفته شده باید یادآور شوم که بر اساس آنچه مرکز رصد اجتماعی وزارت کشور گزارش کرده و مورد انتظار هم نیست، اصفهان در زمینه خشونت از جایگاه بالاتر از خیلی از استان‌های کشور است. البته نوع خشونت‌ها نیز متفاوت است و شامل عنوان‌هایی مانند آزار در حوزه خانواده، سالمندان، کودکان و همسر آزاری می‌شود که کمیت آنها در اصفهان بالاست. البته درست است که برای رسیدن به آمار واقعی، نیازمند با هم نگری آمار بخش‌های مختلف هستیم، ولی این آمار رسمی را هم در اختیار داریم. خشم در جامعه‌ای به وجود می‌آید که افراد در برابر شرایط ناخوشایندی قرار می‌گیرند و با ناکامی روبرو می‌شوند. از این نظر اگر درباره ناخوشایندی، تأمل و تفکر کنند و واکنش‌هایی در پیش بگیرند که موجب صدمه زدن و آزار دیگران شود، موضوع وارد عرصه آسیب شناسانه می‌شود. صدمه زدن و پرخاشگری هم می‌تواند به‌صورت توهین، تهدید، طعنه زدن، مسخره کردن و یا به شکل جسمی و فیزیکی همراه با درگیری‌ها و نزاع‌های جسمی باشد. اگر خشونت با ابزار و وسایل برنده و خطرناک و در سطح وسیع‌تر همراه شود، هم آزار نسبت به خود فرد است و هم آسیب‌هایی مثل خودکشی، قتل و تجاوز را پوشش می‌دهد که جای تأمل دارد.
ناجی: معتقدم قبل از پردازش آمار افزایش نزاع، باید به سراغ متخصصانی برویم که آن را تحلیل کنند، گاهی تیتر زدن رسانه‌ها اگر حساب‌شده نباشد باعث ترویج خشونت یا آسیب‌های اجتماعی می‌شود. اعلام خبری مثل افزایش ۱۰ درصدی نزاع، به‌خودی‌خود به مخاطب القا می‌کند که خشونت رو به افزایش است. اینکه می‌گویند آمار خشونت در اصفهان بالاست، شاید به این دلیل است که اصفهان در گذشته پایتخت و دارای امکانات زیادی بوده، هم‌اکنون هم ۱۰ درصد صنعت کشور اینجاست، ولی نرخ بیکاری اصفهان ۲ درصد بالاتر از میانگین کشور است. از سوی دیگر در شهر ما شاخص اعتماد اجتماعی وضعیت نابسامانی دارد، حتی در اعتماد بین فردی و در کانون خانواده و زن و شوهرها و والد و فرزند. اگر تصور کنیم که در اصفهان نرخ شیوع خشم و خشونت بالاست، همین تصور کافی است که منجر به افزایش خشونت شود. می‌دانیم که در بعضی از استان‌ها خشونت خیلی بیشتر از اصفهان است، ولی امری عادی به نظر می‌رسد و به مراجع قضایی و انتظامی ارجاع نمی‌شود، بنابراین باید ویژگی‌های بوم‌شناسی را در کنار ارائه آمارهای خام در نظر بگیریم.
درستکار: آمار نزاع و درگیری از چند جنبه می‌تواند موردبررسی قرار گیرد، گاهی افراد به دادگستری یا پلیس مراجعه می‌کنند و نزاع را اعلام می‌کنند، گاهی هم نزاع در خانواده شکل می‌گیرد یعنی اگر بخواهیم نزاع را موردبررسی قرار دهیم گستردگی بسیار زیادی پیدا می‌کند؛ اما از نظر آماری اگر بخواهیم نگاه کنیم، مواردی که با پلیس در میان گذاشته شده نشان می‌دهد که ۶۰ درصد نزاع و درگیری‌های کل استان با خشونت در ارتباط بوده است. نکته دیگر اینکه تماس‌هایی که با پلیس گرفته شده در حوزه نزاع و درگیری‌ها در بازه زمانی از ساعت ۱۲ تا ۱۴ بیشترین درصد را به خود اختصاص داده، بعد ساعت ۱۶ تا ۱۸ و ۲۰ تا ۲۲. این سه بازه بیشترین درصد نزاع را به خود اختصاص داده است. البته قرار نیست در این حوزه، آمار افزایش یا کاهش نزاع‌ها را بررسی کنیم، چون آمارها در نوسان است، مثلا سال ۹۷ نسبت به ۹۶ بیشتر نزاع و درگیری داشته‌ایم و در ۸ ماهه ۹۸ تا ۶ درصد کاهش داشته‌ایم؛ بنابراین نمی‌توانیم نزاع و درگیری را با عنوان و آمار مراجعه‌کنندگان به پزشکی قانونی یا دادگستری را در نظر بگیریم، بویژه آنکه بسیاری از خشم و خشونت‌ها در خانواده جزو آماری است که ممکن است هیچ جا اعلام نشود و مهم‌تر از همه اینکه باید بحث کارشناسی کنیم که با چه راهکارهایی می‌توانیم خشونت را کاهش دهیم.

ریشه خشونت را باید در عوامل فردی و نبود آموزش‌ها و مهارت‌های لازم در افراد جامعه برای مقابله با خشم دید و یا اینکه این موضوع به عوامل بیرونی و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه برمی‌گردد؟

قنبری: به نظر من عوامل خشونت و محرک‌های آن دو دسته هستند؛ هم عوامل و محرک‌های درونی و هم محرک‌های بیرونی؛ بنابراین نمی‌توان فقط به یکی از این بخش‌ها پرداخت، یعنی اگر وارد حل مسئله از جانب محرک‌های بیرونی شویم قسمت دوم مغفول خواهند ماند. در حوزه عوامل و محرک‌های درونی یک حوزه بسیار گسترده و بحث اختلالات و بیماری‌های روانی است که اکثرا وجود این بیماری‌ها را انکار می‌کنند. در این حوزه باید روان شناسان اظهارنظر کنند که راه‌حل چیست؟ دسته دیگر عوامل و محرک‌های بیرونی است که به اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دسته‌بندی می‌شود، نمونه ساده‌اش این است که اگر از مهاجرت جلوگیری کنیم قطعا بسیاری از خشونت‌ها کاهش خواهد یافت، همچنین آلاینده‌های صوتی که گاهی یک بوق بلند و صدای بلند می‌تواند منتهی به اتفاقی شود که ما انتظار این واکنش را از فرد نداریم. موضوع جدیدتری در حوزه پیشگیری از وقوع جرم در دنیا مطرح است و آن‌هم آلاینده‌های بصری است. در دنیا درباره نقش معماری و شهرسازی در کاهش خشونت نظریه‌های مختلفی می‌دهند؛ مثلا همه ما دلمان می‌خواهد جایی برویم که بافت سنتی داشته باشد. جایی که خانه‌ها قدیمی است، حیاط‌های بزرگی دارد، پنجره‌های رنگارنگ دارد و سقف خانه‌ها بلند است احساس خوبی داریم. این موضوع را فراموش کردیم و در شهرها و آپارتمان‌هایی با سقف‌های کوتاه و تک‌رنگ زندگی می‌کنیم چون قانون آپارتمان‌نشینی اجازه نمی‌دهد واحدی نمایشی متفاوت از مجموعه اجرا کند. اسم این حالت را آلاینده‌های بصری می‌گذاریم که عدم توجه به معماری است. مسئولان و متولیان امر باید این موضوع را هم در نظر بگیرند و در حوزه‌های اقتصادی راهکارهایی باید اندیشید. وقتی فشارهای اقتصادی زیاد باشد طبیعی است، واکنش جامعه نسبت به مسائل هم بسیار شدید خواهد بود.
اسماعیلی: معتقدم ما بیشتر به دنبال محرک‌های بروز خشونت هستیم تا دنبال علت‌ها و زمینه‌هایی که منجر به خشونت می‌شود. ۷ مدل آسیب‌های اجتماعی را در تحلیل‌های جامعه‌شناختی داریم، اما همه این بحث‌ها نشان می‌دهد که به یک بن‌بست دیدگاهی رسیده‌ایم، حتی در حوزه‌های جامعه‌شناسی. آنچه اکنون با آن روبرو هستیم یعنی اگر بخواهیم از فردا شروع کنیم و کاری به علت‌ها و تحلیل‌ها نداشته باشیم، محرک‌ها هم مشخص هستند، نیازمند بازآفرینی در جامعه هستیم. باید قبول کنیم با روش‌هایی که در پیش‌گرفته‌ایم و با سیاست‌گذاری‌ها و مدیریتی که داشته‌ایم، اکنون نیازمند یک بازنگری جدی هستیم و این بازنگری جرئت می‌خواهد. سخت‌ترین چیز این اینکه ما بپذیریم در این مسیر یا ناکام بوده‌ایم، یا خطا رفته‌ایم و یا کارمان ناقص بوده است. این بازآفرینی در حوزه اقتصادی بسیار مهم است، جامعه‌ای که از نابرابری در توزیع فرصت‌ها رنج می‌برد، همان‌هایی که در نظام ترقی و ارتقاء هیچ جایگاهی ندارند، راهی جز خشونت برایشان نیست. وقتی در جامعه می‌بینیم که توزیع فرصت‌ها و منابع ناعادلانه، نابرابر و مبتنی بر تبعیض است، این‌ها واقعیت‌هایی است که با آن روبرو هستیم. فرصت‌ها فقط اقتصادی نیستند، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و... هستند، حتی دستیابی به خدمات مشاوره‌ای که هر ساعت ۱۰۰ هزار تومان است و کسی که یک‌میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد توان پرداخت هزینه مشاوره را ندارد، پس این بازیابی و باز توزیع بسیار مهم است. نظام آموزشی و فرهنگی ما هم نتوانسته انسان تربیت‌شده موردنظر را در دانشگاه و مدارس تربیت کند. نظام آموزشی که مبتنی بر نابرابری و روش‌های آموزشی نادرست است. این‌همه سیستم‌های کمک‌آموزشی، نظام ما را با مشکل اساسی روبرو کرده‌اند، رقابت‌های منفی، کاذب، نادرست را ترویج داده‌ایم. حتی از وزارت آموزش‌وپرورش، جرئت و جسارت اینکه بتواند غول بزرگ اقتصادی کنکور را شکست دهد ندارد، نباید انتظاری داشته باشیم. با اینکه در ایران مسئله دانشگاه یک عارضه و آرمان نیست، آنچه وجود دارد بازنگری‌های فرهنگی است، چون ما حداقل در یک بحران نظام معنایی به سر می‌بریم، این نظام معنایی که ما خلق کردیم نظام پاسخگوی افراد نیست؛ نه معلم، نه دانش‌آموز و نه کارمند.

به نظر می‌رسد اختلاف‌نظر زیادی از دیدگاه حقوقی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی درباره راهکارهای مقابله با خشونت وجود دارد. وقتی در این زمینه اجماع نظری وجود ندارد چه طور می‌توان به راهکارهای عملیاتی دست‌یافت؟

قنبری: قطعا وقتی یک مسئله بسیار بزرگ و پیچیده شود طبیعی است که حل آن‌هم سخت‌تر خواهد شد؛ بنابراین فکر می‌کنم رسانه باید به این مسئله ورود پیدا کند، البته باید ملاحظاتی را هم در نظر گرفت؛ مثلا اینکه بگوید چرا ما روزی به نام روز عاری از خشونت در جهان داریم، به خاطر اینکه همین عنوان کاهنده خشونت است؛ اما اگر به علل خشونت در رسانه بپردازیم مثلا بگوییم اختلاف طبقاتی از علل خشونت است، مجوز خشونت را هم تجویز می‌کنیم، یعنی ممکن است مخاطب عام گمان کند به خاطر وجود این مشکل مجاز به خشونت است، به نظر من باید احتیاطی در بیان علل و یا هر نوع انتقال مطلب به جامعه عام داشته باشیم.
اسماعیلی: به اعتقاد من باید فرزندان خودمان را در مواجهه با این مسائل، توانمند کنیم و مهارت‌های لازم را به آنها آموزش دهیم. یکی از تأکیدها در حوزه روان‌شناختی است، چون روان‌شناسی به هیچ جا آسیبی نمی‌زند. حتی بازنگری در نظام حقوقی، با وجود این‌همه قواعد و قوانین در کشور لازم است. مرز اینکه فردی هنجارشکن باشد یا نه باید مشخص شود، درحالی‌که این‌قدر تبصره، آیین‌نامه و قانون وجود دارد که افراد را گیج می‌کند. سیستمی به وجود بیاید که از قوانین تبصره زدایی کند، چون الآن هر قانونی ۱۰ تبصره دارد یعنی ما خودمان ناقض آن قانون هستیم. آخرین نکته این است که وقتی ما قدرت پذیرش یک مسئله را داشته باشیم باید بیشتر انرژی‌مان را صرف بازنگری در خودمان کنیم. مشکل ما از درون خودمان است نه از بیرون و این مشکل را با بازآفرینی نظامی اجتماعی، بازنگری در حوزه قوانین و ارتقا مهارت‌های مقابله و توانمندسازی قابل‌پیگیری است.
ناجی: من از دیدگاه فردی به راهکارها نگاه می‌کنم و معتقدم مهارت‌های زندگی، مهارت خودآگاهی و همدلی در این زمینه کاربرد زیادی دارد. افراد باید یاد بگیرند چگونه با موقعیت‌هایی که با آن روبرو می‌شوند، برخورد کنند. البته با نقش تبعیض در بروز آسیب‌های اجتماعی بویژه خشونت موافقم، اما بخشی از تبعیض، ادراک شده است؛ یعنی تصور وجود تبعیض است. مردم با این موضوع سروکار زیادی دارند و فکر می‌کنند دچار تبعیض هستند. درحالی‌که رسانه می‌تواند در این زمینه شفاف‌سازی کند که بعضی از مسئولان فداکاری می‌کنند و مردم خبر ندارند که شب و روز ندارند. مردم در خبرها می‌خوانند دختر فلان وزیر یا داماد فلان مسئول اشتباهاتی مرتکب شده و فکر می‌کنند همه مسئولان بی‌دردند!

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار