کرم کنار کریمی تو کم آورده

به گزارش حوزه دین و اندیشه خبرگزاری ایمنا، برخی از مواقع مسائلی برای انسان ها پیش می آید و در این حین از نحوه تصمیم گیری باز می ماند.

ما هم مثل سایر مردم دچار مشکلات فامیلی شده بودیم. اما در این بین تصمیم گیری در مورد نوع رفتار بسی دشوار بود.

در حالی که بدانی حق با توست و بدانی که طرف مقابلت بر باطل پافشاری می کند که دیگر کارت دشوار تر.

رخداد چنین حوادثی و سردردگمی در نوع تصمیم گیری ها، نشان دهنده این است که انسان ها در زندگی نیازمند یک الگو و اسوه هستند تا در چنین مواقعی و یا حتی در مواقع همواری زندگی از آنان پیروی کنند.

در چنین فضایی بود که به دنبال اسوه ای می گشتم تا با تبعیت از آن، ماجرا به نحوی ختم به خیر شود تا به قول خودمان نه سیخ بسوزد و نه کباب.

اما چه کسی؟ با خود گفتم بهتر است سری به شیوه زندگی امامان در چنین مواقعی بزنم.

پس از گشت و گذاری در سایت های مختلف برای بررسی شیوه زندگی امامان به داستانی از زندگی امام حسن مجتبی(ع) برخوردم.

الگوی بزرگواری

«روزی یکی از مردم شام وارد مدینه شد و دید امام حسن علیه السلام بر اسبی سوار است ، شروع کرد او را مورد لعنت قرار دهد اما امام علیه السلام چیزی به او نگفت.

وقتی بدگوئی او به پایان رسید آن حضرت جلو رفت و بر او سلام کرد و خندید و فرمود: ای پیرمرد گمان می کنم در اینجا غریب باشی و شاید اشتباه گرفته ای . اگر از آنچه گفتی طلب عفو کنی تو را می بخشیم و اگر از ما در خواستی داشته باشی عطا خواهیم کرد، اگر راهنمائی بخواهی تو را راهنمائی می کنیم و اگر کاری داشته باشی برای تو انجام می دهیم ، اگر گرسنه باشی تو را سیر خواهیم کرد و اگر عریان باشی تو را خواهیم پوشاند، اگر نیازمند باشی تو را غنی می کنیم و اگر مسکن بخواهی تو راجای خواهیم داد، اگر هر حاجتی داری بر آورده می کنیم و اگر مسافری به سوی ما بیا و اثاث خود را نزد ما بگذار و مهمان ما باش تا وقت رفتن آنها را به تو باز می گردانیم زیراما جای وسیع و مال فراوان داریم.

وقتی آن مرد این سخنان امام علیه السلام را شنید گریه کرد و گفت : اشهدانک خلیفه اللّه فی ارضه ، اللّه اعلم حیث یجعل رسالته (شهادت می دهم که تو خلیفه خدا در زمین او هستی خدا بهتر می داند که رسالتش را در چه کسی قرار دهد) تا به حال تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا در نزد من بودید اما الان تو بهترین خلق خدا نزد من هستی و اثاث و لوازم خود را به منزل آن حضرت برد و تا زمانی که درمدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدان به محبت او»

بهترین الگوها

زندگی امروزه خصوصا در شهر ها، پر است از حوادثی که باعث انواع اختلاف نظر ها شویم. اختلاف نظر های اجتماعی، فرهنگی و مخصوصا سیاسی!

حال با توجه به این موضوع و انواع درگیری های دیگر و یا بی محلی هایی که به ما می شود و یا بی احترامی هایی که به ما می شود آیا ما باید با طرف مقابل برخورد سَلبی داشته باشیم و یا می توان با نوعی برخورد سازنده، هم ذهن خود را مخدوش نسازیم و هم راه صحیح زندگی و برخورد مناسب را به طرف مقابلمان هم نشان دهیم.

همین یک داستان، از زندگانی چنین مردی باعث شد تا مسیر زندگانی ما برگردد، باید اذعان کنم که اگر چنین داستانی از چنین مردمی نمی دیدم شاید با کیه توزی هایی که همچون باری همیشه بر شونه ما بود به این زندگی ادامه می دادیم و با دیدن فرد مقابل موجی از کینه در صورت ما می پیچید.

در حالی که حقیقتا با توجه به سبک زندگی امام حسن مجتبی(ع) کینه های خود ساخته شتر گون از بین رفت و زندگی بدون این اختلالات ذهنی خود ساخته سپری شد./