برای حضور کودکان بهشت در جامعه

«انجمن حمایت از کودکان بهشت» فعالانه برای توانمندسازی جمعیت جوان معلول شهر در تلاش است. این انجمن مردمی همچنان برای اصلاح قوانین و حتی ساختارها و زیرساخت‏های شهری توان‏خواهان به‌گونه‌ای ثمربخش فعالیت می‏کند.

ختن کوفگر/اصفهان امروز: یک صبح زمستانی، فضای مرکز حرفه‌آموزی و اشتغال‌ توان یابان بهشت؛ ساختمانی که در یک سمت آن بخش اداری است و سوی دیگرش کلاس های آموزشی و کارگاه ها کمی شلوغ به نظر می‏رسد. از یک سو قرار است به‏زودی بخشی از جاده سلامت ویژه معلولان در ناژوان افتتاح شود و از سوی دیگر فضا به خاطر از دست دادن مریم، کمی غم آلوده است. مریم، دختر جوان و دانشجوی فعالی بود که باوجود وضعیت جسمی خاص و محدودیت، سال ها با یاری خانواده‏اش، مقاومت و تلاش بسیار انجام داد ولی نهایتا پس از عمل جراحی که نیاز به انجامش بود جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.
«انجمن حمایت از کودکان بهشت» در زمینه حمایت از کودکان با نیازهای خاص ذهنی، جسمی و حرکتی فعالیت خود را به‌صورت رسمی آغاز کرد. «مرکز حرفه‏آموزی و اشتغال توان‌یابان بهشت» بخشی از این انجمن است که در مهرماه سال 1393 جهت فعالیت در زمینه آموزش مهارت و کمک به اشتغال برای توان‏یابان تأسیس شد. این مرکز ازجمله به نوجوانان معلول، هنرها و صنایع‌دستی می‌آموزد تا با فراگرفتن چنین حرفه‏هایی آینده خود را تأمین کنند.
بنفشه خاموشیان که فرزندی دچار معلولیت جسمی-حرکتی دارد، مدیریت انجمن کودکان بهشت را عهده‌دار است. وی می‏گوید: «در سال 1376 به همت تعدادی از مادران مانند خودم که ازیک‌طرف با مسئله معلولیت فرزندمان روبه‌رو بودیم و از سوی دیگر با مسائل و مشکلات مختلف و نبود مرکز خاصی که به کودکان ما کمک و راهنمایی کاملی انجام دهد، تصمیم به ایجاد یک مرکز جهت حمایت از فرزندانمان گرفتیم، فرزندانی که با توجه به شرایط خاص جسمی و ذهنی نیاز به مراقبت‌ها و امکانات و شرایط خود داشتند، مراقبتی که گاهی مادر را مجبور به ترک شغل خود می‌کرد مثل خودم که برای مراقبت از فرزندم و با توجه به عدم وجود امکانات حمایتی مناسب از معلولان در جامعه مجبور به رها کردن شغل دبیری‌ام شدم و وقت خود را به مراقب کامل از فرزندم اختصاص دادم. با کمک مادران پس از چندین ماه پیگیری توانستیم با انجمن حمایت از عقب‌ماندگان ذهنی تهران به تفاهم برسیم که در شهرمان نیز چنین انجمنی با همین نام داشته باشیم، فقط با عنوان شعبه اصفهان و همینطور هم شد تا اینکه در سال 1385 و پس از ثبت رسمی با عنوان حمایت از کودکان بهشت با نیازهای خاص ذهنی و جسمی حرکتی استان اصفهان فعالیت خود را رسماً آغاز کردیم.»
خاموشیان می‌گوید: «کاهش مشکلات توان‌خواهان از طریق ارائه خدمات مشاوره، ارائه خدمات توان‌بخشی گفتاردرمانی و کاردرمانی، آگاه‌سازی خانواده و جامعه نسبت به شرایط توان‌خواهان، کمک به اجتماعی شدن این افراد و کمک به اشتغال آنها با تاسیس این مرکز و ارائه کلاس‌های آموزشی مختلف و هماهنگی با سازمان فنی و حرفه‌ای جهت برقراری آزمون و دریافت مدرک معتبر و البته کاملاً در سطح استانداردهای آن سازمان و همچنین هدایت و معرفی این افراد پس‌ازاین دوره‌ها به کارگاه‌های موجود در سطح شهر محقق شد.»
او می‏گوید:« این انجمن برای ایجاد کارگاه‌های دائمی که بتوان نیروهای آموزش‌دیده را در این کارگاه‌ها استخدام کرد، تلاش‌های مستمری انجام داد، ازجمله کارگاه خیاطی و کاشی‌کاری را تأسیس کرده است. پیگیری و تلاش جهت تصویب قوانین حمایتی از معلولان مانند پیگیری قانون جامع حمایت از معلولان مصوب سال 1383 و در ساحت شهر نیز درخواست مناسب‌سازی‌ها، نمادگذاری‏ها و پیگیری جاده سلامت ویژه توان‌خواهان از دیگر اموری است که انجمن تلاش بسیاری برای تحقق آن به انجام رسانده است.»
خاموشیان، مبحث معلولیت را یک مسئله اجتماعی می‌داند نه مشکل تنها یک خانواده. او معتقد است: «خانواده، جامعه و سازمان‌های مختلف همه مسئول‏اند که شرایط حضور معلولان را در جامعه فراهم کنند، خانواده با دادن روحیه مناسب و ایجاد اعتمادبه‌نفس در او، جامعه با نگاه خالی از ترحم و اهمیت دادن به شخص معلول و احترام گذاشتن به تفاوت‌ها؛ و درنهایت مسئولان و سازمان‌ها در حمایت‌های اقتصادی، اجتماعی و رفاهی هرچه بیشتر از این عزیزان.»
در گوشه‌ای از حیاط انجمن رمپی ساخته‌شده که تو را باشیبی ملایم به کلاس‌ها می‏برد. به‌محض ورود، آنچه بیشتر از همه جلب‌توجه می‌کند جنب‌وجوش و انرژی بچه‌هاست. البته خبری از کودکان نیست و منظور افراد بین 15 تا 30 سال است که در کلاس‌های آموزشی مختلف شرکت می‌کنند و آنچه در این جنب‌وجوش و انرژی رنگ می‌بازد واژه ثقیل معلولیت است. به هر صورت، واژه بچه‌ها و معلولیت حداقل در اینجا کاربردی ندارد و همان واژه توان‌خواهان یا توان‏یابان که خوشبختانه چند سالی است به‌جای کلمه معلول استفاده می‌شود بسیار پرمعنی تر می‌نماید.
به‌محض وارد شدن تابلوی سفید رو به روی در روز و ساعت و عنوان کلاس‌های آموزشی را اعلام می‌کند: فتوشاپ، ICDL، زبان، کاشیکاری، نقاشی روی چرم، میناکاری، چرم‌دوزی، دوخت سنتی، تابلو فرش و نقاشی سفال در سمت چپ سالن، کارگاه خیاطی و کلاس زبان و دو میز بزرگ در میان سالن جهت کارگاه معرق و چرم؛ و مینا و سفال و در گوشه‌ای دیگر کنار پنجره، کارگاه فرش‌بافی که کنارش کتابخانه مرکز است و در ضلع روبه روی آنها قفسه‌ای بزرگ با ردیف‌های چوبی پرشده از هنرهای دستی توان‌خواهان.دیدن این‌همه اثر هنری زیبا باورکردنی نیست. البته اگر ذهنیت معلولیت را با محدودیت مترادف تلقی کنی اما اگر معلولیت را یک تفاوت بدانی و یک شرایط جسمی یا ذهنی خاص برای فرد که باید همت کرد تا زمینه بروز توانمندی‏اش فراهم شود، آن‌وقت دیدن این‌همه هنرهای دستی برایت عجیب نخواهد بود، بلکه تنها گوشه‌ای کوچک خواهد بود از توانمندی‌های بسیار ایشان.
احسان که بزرگتر از سایرین است و بسیار فعال، حامد که صدای خوبی دارد و با یکی دو نفر در حال گپ زدن است و گهگاه آوازی را زمزمه می‌کند. حسین کوچکتر از همه است و به گفته مربی‏اش کلاس‌ها را یک خط در میان شرکت می‏کند. سینا و محمدرضا، دانشجو و فرهاد فارغ‏التحصیل کامپیوتر، مهدی و افروز خواهر و برادری شاد و پرانرژی که به قول بچه‌ها شاگرداول کلاس هستند و در اغلب هنرهای دستی به مهارت خوبی دست‌یافته‌اند، مسعود که در کلاس‏های کامپیوتر شرکت می‏کند و زهرا که تابلو فرش می‏بافد و ریحانه و نسرین که در کار چرم و کاشیکاری مشغول فعالیت‏اند. جمعیتی باآنکه بر ویلچر نشسته‌اند اما در اوج توانمندی هستند و نیاز به استقلال بیشتر دارند. باآنکه درنهایت شعور اجتماعی و اوج مهربانی تو را به جمع خود راه داده‌اند، اما ترحم را به‌اندازه سلامی هم تحمل ندارند و اگر خوب دقت کنی آنها خود تو و من هستند.
ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار