یادداشتی از اجراهای نخستین جشنواره تئاتر دفاع مقدس به قلم علیرضا بدری

نخستین جشنواره تئاتر دفاع مقدس پلاک در شاهین شهر طی چهار روز از 25 شهریور ماه در بخش های اجرای صحنه ای، خیابانی و نمایش نامه خوانی برگزار شد. علیرضا بدری کارگردان پیشکسوت تئاتر در حاشیه این برگزاری یادداشت هایی در خصوص هر اجرا تهیه کرده است.

نخستین جشنواره تئاتر دفاع مقدس پلاک در شاهین شهر طی چهار روز از 25 شهریور ماه در بخش های اجرای صحنه ای، خیابانی و نمایش نامه خوانی برگزار شد. علیرضا بدری کارگردان پیشکسوت تئاتر در حاشیه این برگزاری یادداشت هایی در خصوص هر اجرا تهیه کرده است.

اشک ماهی ها را هیچ کس ندیده
نوشته طاها طهماسبی فر و کارگردانی عقیل طهماسبی. نمایشی است که سعی شده در قالب خیابانی اجرا شود، این کار حدیث مدافعین حرم را حکایت می کرد که برای دفاع ازکشور به فرسنگ ها آنسو تر در سوریه با دشمنان می جنگند. متن که دارای لایه های فلسفی بود برای تماشاگر عام به سختی قابل درک بود با این حال کارگردان سعی کرده بود با بهره گیری از لباس، صحنه و المان، رزمنده را به نمادی ماندگار و استوار مانند درخت تبدیل کند که برای دفاع از حرم حضرت زینت(س) و به پیروی از آن دفاع از کشور ایران رفته است. او به محل دفن بعضی پیامبران و اتفاقات تاریخی که در آنجا افتاده گریزی می زند و از شرافت امت اسلامی در آنسوی مرزها سخن می گوید. کارگردان در قالبی سمبلیک توانسته بود این مهم را به انجام برساند و ارتباط خوبی با تماشاگران برقرار نماید. به امید تجربه های بهتر هر دو برادر طاها و عقیل.



به نظر شما من او را کشتم
نویسنده کوروش نیک پیام و کارگردان شاپور شفیعی.
نمایش قصه مردی است که نا خوداگاه به ستون پنجم دشمن تبدیل شده که البته ناکامی های زندگی از نظر مالی و اجتماعی در این اتفاق بی اثر نیست. او به امید دست یابی به وعده های دشمن از جاسوسی در مرز تا ترور هموطنان خود پیش می رود، از زمان جنگ تا ترورهایی که به داخل کشور کشیده می شود کارگردان را وا داشت تا با استفاده از جذابیت های کمدی سعی کند ارتباط بهتری با تماشاگر برقرار نماید. در پایان از وجدان عمومی سوال می کند که به نظر شما من او را کشتم؟ اما جمله طوری ادا می شود که انگار کسان دیگری هم در این اقدام شرکت هستند و برای اقدام خود در همکاری با دشمن توجیه می آورد هر چند طرح این موضوع به زمان جنگ بر می گردد اما می تواند برای کسانی که آب به آسیاب دشمن میریزند هشداری باشد که دشمن همیشه دشمن است.


ژنرال
نوشته خانم پریسا کهکش پور به کارگردانی امید پاریاب
این نمایش که در قالب نمایش خیابانی اجرا شد داستان زن امداد گری است که برای کمک به مصدومین جنگ می رود در گرماگرم جنگ اسنادی از یک فرمانده عالیرتبه که بین گوسفندان مخفی شده به امانت می گیرد و برای حفظ آنها در زیر خاک مخفی می کند. ضمنا برای اعضای خانواده خود که احتمال می دهد به خانه می آیند می نویسد که من زنده ام، نامه دیگری هم دارد که کودکان شیرخوار را به شیرخوارگاه شیراز برساند، هر دو نامه هنگام دستگیری و اسیر شدنش به دست دشمن می افتد و او را ژنرالی می پندارند که کلمه من زنده ام را به عنوان رمز عملیات و نامه شیرخوارگاه را نامه رمز دار همراه خود دارد ولی او اصرار می کند که من امدادگر هستم اما او اسیر دشمن است. پس از بازگشت از اسارت به دنبال صاحب عکس شهیدی که همان فرمانده است می گردد و از مردم سراغ او را می گیرد. این تلنگری است بر پیکر جامعه برای از یاد نبردن شهدای دفاع مقدس و جانفشانی های آنان که لازمه ادامه انقلاب اسلامی است. خانم کهکش پور بازیگر نقش ژنرال با بهره گیری از شیوه بازی در بازی لحظات موفقی را ایجاد کرد و برای ارتباط با تماشاگر خیلی دچار مشکل نشد. نمایشی تک پرسناژ که البته با اصول نمایش خیابانی فاصله داشت. به امید موفقیت اقای پاریاب و خانم کهکش پور در اینده
ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار