5 نکته درباره ذوق زدگی محافظه کاران از انتقادات علیه روحانی
گر روحانی شکست بخورد، معنایش این نیست که مردم به سمت شما خواهند آمد بلکه گستره و عمق ناامیدیها، آنقدر زیاد خواهد بود که سمت هیچکس نخواهند رفت.
عصر ایران در یادداشتی در پاسخ به افرادی که این روزها از انتقاد مردم به روحانی خوشحال هستند چنین نوشت: این روزها، رسانههای جریان محافظهکار از اینکه حامیان روحانی از او انتقاد میکنند، ذوقزده شدهاند و میدانداری میکنند؛ ازجمله کیهان که نوشت: تعدادی از هنرمندان که در دوران انتخابات ریاست جمهوری با شعار «با روحانی تا 1400» در فضای مجازی خودنمایی میکردند، این روزها به دلیل افزایش چند برابری عوارض سفر به خارج از کشور به منتقدان سرسخت روحانی تبدیلشدهاند. دراینباره نکاتی چند قابلتوجه است.1- فرق مهم محافظهکاران و اصلاحطلبان - البته آنها که واقعاً اندیشه اصلاحگرایانه دارند و نه کاسبان واژه اصلاحطلبی- این است که مبنای قضاوت گروه نخست، «افراد» هستند اما دومیها «عملکرد افراد» را ملاک اظهارنظر قرار میدهند. درست به همین دلیل است که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد که علناً کشور در مسیر تخریب و نابودی قرار داشت، همین محافظهکاران، نهتنها در برابر سیاستهای مخرب وی سکوت کرده بودند بلکه منتقدان رئیسجمهور وقت را به انواع اتهامات مینواختند. آنها تنها وقتی علیه احمدینژاد شوریدند که ازنظرشان، احمدینژاد آدم بدی شد؛ چون دیگر با آنها هماهنگ نبود. اما اصلاحطلبان واقعی که عموماً مردم عادی هستند و نه الزاماً سیاستمداران، در افراد متوقف نمیشوند بلکه عملکردها را میبینند. به همین دلیل است که بهرغم حمایت تمامقد از روحانی در انتخابات، هر جا که میبینند او در مسیر مطالبات مردم نیست، بیهیچ تعارفی انتقاد میکنند. این نقطه قوت جریان اصلاحطلبی است که قاعدتاً نباید باعث ذوقزدگی محافظهکاران شود اما چون تصور میکنند این انتقادات از جنس تفرقه است، ابراز خوشحالی میکنند.2- محافظهکاران به «افراد» رأی میدهند ولی اصلاحطلبان واقعی، به «گفتمان» ها. بنابراین، آنها با نوشتن نام روحانی بر روی برگههای رأی به گفتمانی که او نمایندگی میکرد رأی دادند؛ بنابراین مادام که روحانی در مسیر شعارهای انتخاباتی و گفتمان اعلامیاش است، از او حمایت میکنند و هر جا پا کج گذاشت، اولین منتقدانش، حامیانش خواهند بود، بیهیچ تعارفی.3- محافظهکاران دچار این توهم شدهاند که معنای انتقادات علیه روحانی این است که مردم در انتخابات بعدی، حتماً به سمت محافظهکاران و افراطیها بازخواهند گشت اما واقعیت چیز دیگری است. مردم هم نتیجه کار محافظهکاران در مجلس و دولت را دیدهاند و هم بر کارنامه اصلاحطلبان واقفاند. واقعیت این است که هیچکدام، نمره خوبی ندارند، دلیلش هم وضعیت کنونی جامعه است که نتیجه مدیریت هر دو گروه در سالیان گذشته است؛ اما مقایسه نسبی بین این دو نشان میدهد که محافظهکاران عمدتاً در مسیر تندوری، تقابل با جهان، تشدید محدودیتهای اجتماعی، هدر دادن منابع عمومی و نظایر اینها بودهاند؛ اما اصلاحطلبان در مسیر اعتدالگرایی، بهبود رابطه با دنیا، کاهش محدودیتهای اجتماعی، مدیریت بهینه منابع عمومی و مانند اینها حرکت کردهاند. درست به همین دلیل است که بهترین شاخصهای اقتصادی در سالهای بعد از انقلاب مربوط به دولت اصلاحات (1384-1376) بوده است. البته این به معنای بینقص بودن اصلاحطلبان نیست، بلکه آنها هم کارنامهای پر از خطا دارند ولی ازبسکه محافظهکاران، بد کار کردهاند، همین مدیریت نیمبند اصلاحطلبان، بیشتر به چشم میآید و الا اگر بخواهیم آنها را با شاخصههای مدیریتی روز جهان بسنجیم، هر دو گروه مردود هستند و البته نمره محافظهکاران، بسیار فاجعهبارتر و شرمآورتر.4- با توجه به جمیع جهات و مشخصاً کارنامهها و رویکردهای دو طرف، باید به کیهان و امثال آن بهتصریح گفت که هرچند جریان مردمی اصلاحطلب و اعتدالگرا نقدهای جدی و بیرحمانهای به روحانی دارد ولی مردم خوب میدانند فرق میان کسانی که باسیاستهای نابخردانهشان کشور را در چاه تحریمها انداختند باکسانی که میکوشند کشور را از چاه دربیاورند.5- آقایان و خانمهای محافظهکار! اگر روحانی شکست بخورد، معنایش این نیست که مردم به سمت شما خواهند آمد بلکه گستره و عمق ناامیدیها، آنقدر زیاد خواهد بود که سمت هیچکس نخواهند رفت؛ میفهمید که؟!