تفکر و خنده در سیاهبازی «کلهپوکها»
نمایش سنتی سیاهبازی «کلهپوکها» به کارگردانی و نویسندگی امیر قیطاسی و بازی قدیرعلی فریدنی زاده، محمدرضا تشیعی، محمدرضا غلامی، امیر قیطاسی، غلامرضا بویری، امید صالحی، عارفه قیطاسی، فاطمه گلی، تینا کاظمی و سارا خداورد تا 15 شهریور در نجفآباد روی صحنه نمایش است.
سعید آقایی - اصفهان امروز : نمایش سنتی سیاهبازی «کلهپوکها» به کارگردانی و نویسندگی امیر قیطاسی و بازی قدیرعلی فریدنی زاده، محمدرضا تشیعی، محمدرضا غلامی، امیر قیطاسی، غلامرضا بویری، امید صالحی، عارفه قیطاسی، فاطمه گلی، تینا کاظمی و سارا خداورد تا 15 شهریور در نجفآباد روی صحنه نمایش است.
این اثر بر اساس نمایشنامه «کلهپوکها» اثر نیل سایمون و دستیاری جمیله بهارلو کارشده است. قیطاسی، کارگردان این نمایش گفت: «سالیان سال است که به دلایل مختلف نمایشهای آیینی و سنتی ایران ازجمله سیاهبازی، تخت حوضی، نقالی، خیمهشببازی کمتر دغدغه تولیدکنندگان تئاتر کشور بوده و تماشاگر ما از پتانسیل بالای اینگونه نمایشی بینصیب مانده است.»
به گفته وی، با توجه با خلأ اجرای نمایش سیاهبازی در شهر و استان، گروه نمایشی بازیگاه بر اساس نمایشنامه کمدی «کلهپوکها» نوشته نیل سایمون که دارای ظرفیت بالایی ازنظر درونمایه و کمدیهای موقعیت و کلامی است همچنین با بهکارگیری شیوه مرسوم و ثابت نمایشهای تخت حوضی و سیاهبازی این اثر را در قالب یک نمایشنامه ایرانی به روی صحنه برده است تا رسالت خود را در معرفی نمایش ایرانی عملی کرده باشد.
امیر قیطاسی، متولد 1361 نجفآباد، فعالیت درزمینه تئاتر را از سال 1381 با بازی در نمایش ولپن نوشته بن جانسون آغاز و پسازآن بهطور مستمر درزمینه نمایشنامهنویسی و کارگردانی در حیطه تئاتر کودک و نوجوان و بزرگسال فعالیت داشته است. داستان این نمایش، داستان میرزا حسن تاجرزاده پسر میرزا صمد است که تابهحال با اتکا به مال و نام پدر، روزگار خود را سپری کرده و بعد از فوت پدر به بیکاری و نداری دچار شده، پس بهاتفاق غلام خانهزاد خود، یوسف شهر و دیار خود را ترک کرده و به دنبال شغلی که درخور نامش باشد میشود تا اینکه در مسیر حرکت خود به روستایی میرسند که اهالی آن منتظر رسیدن معلم جدید هستند؛ معلمی که قرار است به دختر سرشناسترین فرد روستا خواندن و نوشتن یاد دهد که نتیجه این آموزش بیاثر کردن یک نفرین دویستساله است که موجب نادانی مردم روستا شده. میرزا حسن از فرصت استفاده کرده و باوجود مخالفت یوسف خود را معلم جدید آبادی معرفی میکند اما در ادامه متوجه میشود که ...
قیطاسی درباره ایده اولیه کار و روند آن میگوید: «تابستان سال 95 در قالب دورههای نمایشنامه خوانی گروه بازیگاه نمایشنامه «کلهپوکها» ی نیل سایمون را میخواندیم. بهغیراز درونمایه و محتوای خوب، این نمایش دارای موقعیتهای کمدی فوقالعادهای بود که نظر هر خواننده یا تماشاگری را جلب میکرد درنتیجه گروه تصمیم گرفت آن را در برنامه تولیدات خود قرار دهد. از طرف دیگر در کارگاههای هفتگی ما مطالعه، تحقیق و اتودهایی درزمینه نمایش ایرانی صورت گرفت که زمینهای برای تولید یک اثر سیاهبازی با زیربنای یک متن خارجی شد. ازآنجاییکه نمایشنامه «کلهپوکها» قابلیتهای لازم را برای ایرانی شدن داشت میتوانست بهترین گزینه ما باشد. این نمایشنامه بر اساس نوشته اصلی با حفظ قصه، درونمایه و برخی از دیالوگها و موقعیتهای کمدی بهعلاوه چند صحنه از دو نمایش «بخشش و آق والدین» که هر دو از نمایشنامههای سیاهبازی ادوار گذشته با بازی زندهیاد سعدی افشار بوده نوشتهشده که بنده با تلفیق متریال های لازم و اضافه کردن نقش «سیاه» آن را در قالب یک نمایشنامه سنتی ایرانی تنظیم کردم.»
ازنظر وی مهمترین ویژگی متن به نظر کارگردان درونمایه و محتوای آن است که کاملا جهانشمول و همچنین کمدی زیبا و روان آن است. وی همچنین در پاسخ به این پرسش که متن چقدر مبتنی و متکی به نگاه اجتماعی و روانشناسی است و چه جاذبههای کلامی و فرمی در آن وجود دارد؟ میگوید: «دقیقا تم نمایشنامه دو مسئله روانشناسی و جامعهشناسی را به چالش میکشد. جامعهای که خود را غرق در مشکلاتی میبیند که خود موجب آن است؛ مشکلاتی که تا لحظه مرگ با آن همراه است و درنهایت فقدان تفکر، تعقل و جرئت و اختیاری که میتواند او را از این بند نجات دهد.»
وی میافزاید: «بنده معتقدم یک اثر هنری که ویژه تماشاگر عموم و در گونه کمدی اجرا میشود ضمن داشتن مؤلفههای جذاب میبایست داری کیفیتهای لازم ازنظر فرم و محتوا باشد، بهعبارتدیگر این خوراک فرهنگی میبایست سالم و مفید باشد. خوشبختانه با توجه به بازخوردهایی که در اجرای عمومی این اثر گرفتهایم میتوان گفت به اهدافی که ذکر شد رسیدهایم.»
از قیطاسی درباره بازیها پرسش کردیم تا بدانیم کدام را بیشتر میپسندد، وی گفت: «بنده که خالق آدمهای این نمایشنامه هستم همه آنها را دوست دارم اما طبیعتا بازی محمدرضا تشیعی در نقش «سیاه» به دلیل قابلیتهای این نقش بیشتر موردپسند تماشاگران قرارگرفته و سایرین بهخوبی بستر را برای برجسته شدن ایشان فراهم کردهاند.»
وی درباره کارگردانی و دیگر عواملی که میتوانند او را در این کار یاری کنند گفت: «در نمایشهای سیاهبازی و در کل نمایشهای ایرانی کارگردانی آنچنان نقش کلیدی نداشته چون بیشتر بهصورت بداههپردازی صورت میگرفته است. در نمایش، میزانسن ها ساده و ایسنا است و بیشترین سعی در انتخاب صحیح بازیگران و حفظ ضربآهنگ مناسب اینگونه آثار شده. وجود دکور و لباس مناسب و موسیقی زنده نیز ضروری است چون جزء لاینفک اینگونه نمایشی است.» وی در پاسخ به این پرسش که در آن از دلیل انتخاب سالن بنیاد شهید نجفآباد برای اجرا حرف زدهشده بود، گفت: «اصلا گمان نمیکردم روزی در سالن اجتماعات بنیاد اجرای عمومی، آنهم یک نمایش سیاهبازی با حال و هوای خاص خودش داشته باشم؛ اما با توجه به محدودیتهای سالنهای تئاتر شهرستان برای اجراهای «قاب عکسی» بهناچار این گزینه انتخاب شد، البته سالن بنیاد در مرکز شهر قرار دارد و دارای امکانات نسبتا مناسب بوده اما ازآنجاییکه پیشازاین بیشتر برای اجراهای خاص مناسبتی استفاده میشده کمتر کارگردانی این خطر را کرده تا در آن اجرای عمومی داشته باشد که خوشبختانه با نگرشی خوبی که مدیرت سالن، آقای سرباز داشتهاند این اطمینان حاصل شد که این مکان میتواند در شرایط موجود گزینه خوبی برای اجرا باشد. امیدوارم که در ادامه برای مخاطب نیز پذیرفته شود.»