ادبیات کهن همیشه منبع خوبی برای دوران معاصر است

نمایشنامه لاموزیکا در موسسه رویش مهر و به کارگردانی یاسمین عباسی، دانش‌آموخته کارشناسی فیلمنامه نویسی، هفته گذشته آخرین اجرای خود را پست سر گذاشت.

سعید آقایی - اصفهان امروز : نمایشنامه لاموزیکا در موسسه رویش مهر و به کارگردانی یاسمین عباسی، دانش‌آموخته کارشناسی فیلمنامه نویسی، هفته گذشته آخرین اجرای خود را پست سر گذاشت. داستان لاموزيكا درباره دلباختگی‌ها و بی‌قراری‌های زوجي ست كه پس از جدايي همچنان قسمتي از عشق همديگر در وجودشان باقی‌مانده و درعین‌حال كه جدايي را به‌واسطه اتفاقات ديگر در زندگی‌شان تجربه کرده‌اند بازهم نمی‌توانند از هم عبور كنند و اين سرگشتگي باز هم مقابل هم قرارشان داده است. اجرای این نمایشنامه خوانی فرصتی شد تا با این هنرمند دنیای موسیقی و نمایش درباره این اجرا و متن گفتگویی داشته باشیم.

متون خارجی و بیگانه با فرهنگ ایرانی و زبان فارسی مانند داستانلاموزیکا تا چه اندازه می‌توانند منبع خوبی برای نمایش‌های ایرانی محسوب بشوند؟

قبل از اینکه درباره لاموزیکا و متون خارجی صحبت کنم لازم می‌دانم درباره تجربه اخیر گروه یعنی تئاتر «اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند» نکته را ذکر کنم، تا به این نتیجه برسم تا چه اندازه متون خارجی می‌تواند منبع خوبی برای نمایش‌های ایرانی باش. به عقیده من، ادبیات کهن در هر دوره و زمانی، منبع تغذیه خوبی برای دوران معاصر خودش به‌حساب می‌آید. قسمتی از این متون، مناسب با نیاز و تغییرات روز به‌مرور دچار دگردیسی می‌شود؛ زیرا نگاه هنرمند امروزی با دیدگاه متفاوت ادبیات دیروز در هم می‌آمیزد و در وفادارترین حالت ممکن نسبت به اثر دیروز؛ ماحصل ایجادشده در دل خود رنگ و بوی جدیدتری را ایجاد می‌کند؛ اما قسمت دیگری که بیشتر مد نظر من و گمان می‌کنم استاد من، نغمه ثمینی هم در برخورد جدید با داستان سیاوش بود و استفاده او از متون کهن در چندی از کارهایشان؛ مفهوم آشنایی‌زدایی است. دکتر شفیعی کدکنی برای توضیح مفهوم آشنایی‌زدایی مثالی دارند، او می‌گوید که اگر در جواب اتفاق ناخوشایندی که برایتان افتاده به دیگران پاسخ دهید: «قلبم ترک برداشت» یا «بگویید دلم شکست»، میزان تأثر عاطفی شما در برابر یک واقعه در کدام فعل بیشتر جلوه می‌کند؟! بی‌گمان همه خواهیم گفت: «در قلبم ترک برداشت» میزان اندوه و غم گوینده بسی بیشتر است درصورتی‌که معنای قاموسی شکستن بسی نیرومندتر از ترک برداشتن است. طبق نظریه صورتگریان روس که آنها مطرح می‌کنند؛ ما با تعبیر «دل‌شکسته شدن» انس و عادت داریم و از بس در زبان روزمره تکرار می‌شود ما به آن معتاد شده‌ایم و توجه ما را به خود جلب نمی‌کند، اما تعبیر ترک برداشتن قلب چون بیانِ ناآشنایی است، بیشتر در ما اثر می‌گذارد، بااینکه مفهوم قاموسیِ شکستن، بسی نیرومندتر از ترک برداشتن است. واقع امر این است که آشنایی‌زدایی در نظرِ صورت‌گرایان روس، هر نوع نوآوری در قلمروِ ساخت و صورت‌هاست و هر پدیده کهنه‌ای را در صورت نودرآوردن یعنی هنرسازه را از نو زنده کردن و فعال کردن. بنا به این تعریف به گمان من این نوع از زنده کردن سازه‌ها در تئاتر امروز و درآمیختن آن با آثار پیشین جوابگوی نیاز انسان عصر ارتباطات دیجیتالی نیز است زیرا قسمتی از این اتفاق توسط نوع برخورد همین انسان عصر امروز دچار تغییر و دگردیسی می‌شود با این تفاوت که غنای فرهنگی پیشینیان را هم در دل خود جای‌داده و این کیفیتی اصیل و درعین‌حال جدید ایجاد می‌کند. اما در ارتباط بااینکه متون خارجی چقدر منبع خوبی است باید بگویم ما در پروسه انتخاب یک متن تا اجرای آن شاهد نوعی تبادل فرهنگی هستیم. پیش‌ازاین گمان می‌کردم تنها سیاست، امور خارجه و مدیوم‌های دیگر در راستای ایجاد گفتمان میان فرهنگ‌های مختلف حرکت می‌کند اما امروز تصورم این است که هنر به‌ویژه تئاتر، راحت‌تر می‌تواند باعث این اتفاق شود؛ بدون خشونت و بدون برتری یکی بر دیگری.

متنی که شما کار کردید با توجه به کدام شاخصه‌های انسانی، روانی و اجتماعی نوشته‌شده است؟

این متن تمام ابعاد روانی و درونی انسان را به تصویر می‌کشد و چه شاخصه انسانی مهم‌تر از عشق!

مهم‌ترین ویژگی متن این نمایش در چیست؟

متن نمایشنامه لاموزیکا نوشته مارگریت دوراس، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مدرن فرانسوی است. مهم‌ترین ویژگی متن این نمایش به عقیده من سرگشتگی و بلاتکلیفی‌های انسان امروزی در روابط عاطفی‌اش است. هر دو در یک‌شب تابستانی در هتلی فرانسوی ساعت‌ها و ساعت‌ها حرف می‌زنند تنها برای اینکه سخن بگویند. در اول لحنشان کمدی ست، لحن مشاجره اما در نیمه دوم، به این حس ناب عشق مأیوس برمی‌گردند.

جدایی و سرگشتگی چه معنایی در این کار دارد؟ کدام بخش‌های دیگر مهم زندگی مشترک در این نمایش دنبال می‌شود؟

شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست / کشید در خم چوگان خویش چون گویم/ گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید / کدام در بزنم چاره از کجا جویم. سرگشتگی در معنای تحت الفظی کلمه یعنی حیرت و سرگردانی اما مناسبت شعر حافظ با معنای سرگشتگی در نمایشنامه لاموزیکا نشان از عشق و دلدادگی دارد. از سرگردانی زوجی که نه وصل می‌توانند کرد نه جدایی، تمام و کمال حاصل می‌شود. اما بخش‌های دیگری از زندگی مشترک در این اجرا به تصویر کشیده می‌شود. از بحث درباره مکانی که دو زوج برای شروع زندگی انتخاب می‌کنند و شغل مرد که معمار است و زن که اعتقاد دارد ساختن خانه‌های بدون عشق و تنها زیبا ازلحاظ سازه یکی از المان‌های نابودی زندگی مشترک است تا شبیه دیگران نبودن، اختلاف‌نظرها در جزئیات زندگی، کسالت زندگی مشترک و رفتن هر یک از زوجین به سمت خیانت برای پیدا کردن هیجان و نخستین لحظات تجربه عشق از مقوله‌های است که به آن پرداخته می‌شود.

- کدام لایه از جدایی و دلباختگی در این اثر به مخاطب نشان داده می‌شود؟

لایه جدایی آدم‌هایی که هنوز همدیگر را دوست دارند اما از هم جداشده‌اند. حسن نیت دارند، مانند همه زندگی کردند، ازدواج کردند، مستقر شدند و سرانجام نیروی خطرناک عشق و شهوت آنها را از هم می‌گیرد. قسمتی از عشق هر دو در دیگری هنوز باقی‌مانده است و باقی می‌ماند.

- بهترین دیالوگ این متن کدام است؟

اگه قراره دوباره باهم باشیم باید اتفاقی پیش بیاد، همون طور که با اون های دیگه پیش اومد. نه جور دیگه ای، هیچ‌وقت. مگر تصادفی...

- نمایش حاضر از کجا کلید خورد و چه زمانی برای تمرین کار صرف شده است؟

نمایشنامه خوانی این کار به همت موسسه فرهنگی هنری رویش مهر و حمایت‌های میثم کیان کلید خورد. پیش‌ازاین بارها به اجرای آن فکر می‌کردم و هر بار گمان می‌کردم چون تجربه زندگی مشترک را نداشته‌ام لحظات این متن را به‌درستی درک نخواهم کرد اما پس‌ازآن به این نتیجه رسیدم که تنها در معرض عشق و اتفاقات آن قرار گرفتن شاید کافی نباشد اما لااقل در این اجرا می‌توانستم فضای مشترک را با واسطه تجربه کنم.

8- چه جاذبه‌های کلامی و فرمی در این متن وجود دارد؟

فرم داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی مدرن به‌خصوص در آثار دوراس که بیانی ابهام‌آمیز و شاعرانه دارد و در نوشته‌هایش افراد و مکان را با زبان و نگاهی زنانه به هم متصل می‌کند جاذبه زیادی برای اغلب افراد دارد.

- برخی نمایشنامه خوانی را نوعی تمرین برای تئاتر می‌دانند، با این نظر چقدر موافقید؟

فکر می‌کنم هر کس می‌تواند شیوه‌های تمرینی متفاوتی برای رسیدن به تئاتر ایده‌آل خود پیدا کند، حال چه نمایشنامه خوانی باشد چه اتفاقی دیگر. نمایشنامه خوانی اما برای من نوعی بازخوانی مجدد متناسب با تغییرات اجتماعی و روانی روز خواهد بود، از متنی که شاید سال‌ها از نگارش آن می‌گذرد.

- فرصت‌هایی که مخاطب شما در این اجرا به دست می‌آورد چیست؟

فرصت تجربه کردن حیرت عشق.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار