یادداشتی از اجراهای نخستین جشنواره تئاتر دفاع مقدس در شاهین شهر

ایستگاه12
نوشته صادق فرهمند و کارگردان عباس اصلاوی در نمایش صحنه ای.
روایت خانواده ای چند نفره در ایستگاه 12 آبادان که در آغاز جنگ تحمیلی غافلگیر حملات توپخانه ای و بمباران های هوایی دشمن بعثی هستند. چند نفر از آنان برای در امان ماندن از حملات دشمن قصد مهاجرت دارند ولی مادر خانواده که با نفت فروشی امرار معاش می کند مانع از رفتن آنان می شود. در همین بین اختلافات و درگیری های خانوادگی لحظات دیگری را رقم میزند. نوشته از استحکام خوبی برخوردار است و قابلیت آن را دارد که با نگاهی دیگر به یک اثر خوب تبدیل شود. مطول بودن زمان نمایش و فاصله گرفتن از بعضی ارزش های متنی که اصول درام در آن رعایت شده ، لطمه ای بود که از ناحیه کارگردان به متن وارد شده بود. ادای بعضی جملات نامناسب و بی فایده مشکل دیگری بود که بعد از نگارش متن با اضافه شدن به متن اصلی ایجاد شده بود. این مطلب به دلیل تفاوت در ادبیات و عدم هم خوانی در دو سطح نوشتاری کاملا مشهود بود. نور و موسیقی قابل قبول این نمایش با بازی های نسبتا خوب بازیگران بعضی از کاستی ها را جبران می کرد. به امید کارهای بهتر این گروه.

روژدا
نوشته مصطفی جعفری کارگردان جلال مشتاقیان.
قصه درد آلود و ترس از کم رنگ شدن مجروحان دفاع مقدس، نویسنده را به نگارش روژدا برانگیخت. وی با استفاده از مسئله محیط زیست و ریشه داری درختان کهنسال و تبدیل آنان به نماد رزمندگان ساختاری زیباشناسانه به نمایش خود داده، در جایی که به مرور زمان و نیاز به اجرای پروژه های عمرانی قطع بعضی درختان برای احداث خط آهن ضروری به نظر می رسد. تماشاگر را در برابر این چرائی قرار می دهد. قصه در کردستان در محل زندگی این قوم غیور که مدت ها میدان مبارزه نه فقط با بعثی های کافر که با استکبار جهانی بوده است اتفاق می افتد و بنابر جبر زمانه بین پدر و دختر به گونه ای فاصله می افتد که رزمنده بودن پدر و حفظ حرمت او با حفظ درختی که بایستی برای احداث راه آهن قطع شود در یک جایگاه قرار می گیرد. که در پایان با حذف پروژه عمرانی و به شکل قبلی و تغییر آن برای حفظ آثار دفاع مقدس تلاش می شود مشکلات و دردهای زندگی پدر و دختر که از تولد تا رشد و بالندگی خود را در آن منطقه گذرانده اند در جای جای نمایش به اجرا در می آید. کارگردان با بهره گیری در توان خوب بازیگران موفق به انتقال این مفاهیم به شکل قابل قبولی شد، لاکن بعضی لحظات کمدی غیرضرور توسط مامور شهرداری که قصد قطع درخت ومدیریت دختر رزمنده مجروح که مهندس شهرداری است را دارد به روند تراژیک کار برای ساخت یک کمدی تراژیک کمک که نکرد هیچ بلکه لطمه قابل توجهی زده بود. به امید موفقیت برای این گروه خوب.


تولد
به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاج حیدری
قصه عشق و دلدادگی نامکرر است و اگر بارها به زبان های مختلف بیان شود شیرین و دلنشین است. قصه تولد داستان دو دوست قدیمی است که در آبادان با همه کمی و کاستی ها با گرما و شرجی بودن هوا زندگی برادرانه خود را ادامه می دهند تا جنگ باعث می شود که یکی آنان در قالب اعزام های مردمی به جبهه رفته و پس از شهادت پیکر او باز نمی گردد، لحظه ای که برادر برای یافتن او در دریا می رود، گم شدن شهیدی که در دریای غیرت و شرف غرق شده و مفقود است تداعی می شود استفاده از آکساسوار صحنه و طراحی دریا بسیار خلاقانه و استادانه انجام شد تا این مفهوم به خوبی انتقال پیدا کند. بازی خوب بازیگر هم به این انتقال کمک شایانی کرد هر چند با لهجه جنوبی کمی فاصله داشت. بازگشت پیکر شهید را به تولدی که برای او می گرفت به همراه تماشاچیان به شادی نشست. با آرزوی موفقیت برای انان.