زیستن با شوق موسیقی

مسعود رضایی‌نژاد معتقد است موسیقی اصفهان به زحمات استاد پایور مدیون است. حضورشان در سال‌های بعد از انقلاب در اصفهان باعث چاپ آثار کتب آموزشی شد که سالیان سال بود که دیگر چاپ نمی‌شد و نایاب شده بود، این آثار به همت ایشان مجدداً در اصفهان تجدید چاپ شد.

زیستن با شوق موسیقی

مازیار زارع- اصفهان امروز: قرار گفتگو را در آموزشگاه موسیقی‌شان گذاشتیم، آموزشگاهی که نام یکی از پرآوازه‌ترین اساتید موسیقی کشور، تابلو آن را چشم‌نواز کرده است. با ورود به ساختمان این آموزشگاه، بر روی جای‌جای دیوارهایش می‌توانید عکسی از استادهای دیرین را ببینید. خود را معرفی می‌کند: مسعود رضایی‌نژاد، مدرس، نوازنده سنتور، متولد آذر 1338 در اصفهان. در طول گفتگو کمتر از خود می‌گوید و بیشتر از موسیقی تعریف‌ها دارد، در پاسخ به بسیاری از سؤال‌هایم در مورد فعالیت‌های موسیقایی‌اش محتاط و خاضعانه سخن می‌گوید و در همان ابتدا تذکر می‌دهد که از الفاظ و القاب و حتی کلمه استاد در موردشان استفاده نشود، اما تلاش‌هایش در جهت ترویج موسیقی سنتی و پرورش شاگردهای موفق، گواهی بر استاد بودنش را دارد. گفتگوی اصفهان امروز با این هنرمند را در ادامه بخوانید:

جناب رضایی‌نژاد داستان ورودتان به عرصه موسیقی چیست؟

در سال 1352 در نوجوانی، به شوق ورود به دنیای موسیقی در مدرسه هنرهای زیبا ثبت‌نام کردم، در آن دوران اساتید پروازی داشیم که از تهران به اصفهان می‌آمدند و اداره فرهنگ و هنر آن روز، متولی برگزاری و تأمین هزینه‌های کلاس‌های مذکور بود، در ابتدا ساز تار را انتخاب کردم اما بنا به تشخیص اساتید، ساز سنتور برایم انتخاب شد و در ابتدا این ساز را نزد استاد اسماعیل تهرانی آغاز کردم. این کلاس‌ها حدود سه سال به طول انجامید و متأسفانه در مقطع دبیرستان ادامه پیدا نکرد و من مجبور شدم به‌صورت آزاد به ادامه دانش‌اندوزی موسیقی ادامه دهم و در اصفهان از استاد علی ساغری که از شاگردان موسی خان معروفی بودند بهره‌ها بردم و تمبک را با استاد محبی پی گرفتم، همچنین با رفت و آمد به تهران از محضر اساتید بنامی چون استاد پایور و دیگر اساتید بهره‌ها بردم.

این کلاس‌ها به چه دلیل ادامه پیدا نکرد؟

شاید شرایط و فضای اصفهان یا دلایلی که بر من پوشیده است، باعث عدم استمرار این کلاس‌ها شد اما راهی آغاز شد برای رشد و نمو موسیقی در اصفهان و موزیسین‌های معروفی چون جهانبخش پازوکی، حسن شماعی زاده، هوشمند عقیلی و بسیاری از اساتید امروز حاصل دستاوردهای آن روزها بودند، به دنبال این تحول پای ارکسترهای خارجی به اصفهان باز شد و همچنین اصفهان صاحب ارکستری بومی‌شد و در مجموع هنرمندان بسیاری از اصفهان پا گرفتند و همچنین یکی از آثار فوق‌العاده آن دوران که حدوداً از سال 54-55 شکل گرفت کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان بود که زیر نظر تلویزیون اداره می‌شد که شاید به خاطر کمبود استاد، جهت تدریس از من هم دعوت به عمل آوردند و جالب است بدانید که هر هفته رئیس وقت رادیوتلویزیون، شخصاً از آن کلاس‌ها بازدید می‌کردند و به ما می‌گفتند که بچه‌های مستعد را جهت حمایت و تشویق معرفی کنید و بگویید به چه سازی نیاز دارند تا سازشان را تأمین کنیم.

پس آغاز همکاریتان با صداوسیما به نحوی به آن سال‌ها بازمی‌گردد؟

بله من هم در حیطه آموزش، هم در آهنگسازی و جالب‌تر در ساماندهی آرشیو موسیقی سازمان صدا و سیما همکاری‌های بسیاری داشتم، بعد از انقلاب حدود سال‌های 64-65 از من و استاد هوشنگ کیا دعوت به عمل آوردند جهت بازبینی آثار موسیقایی موجود در آرشیو سازمان صدا و سیما همکاری کنیم و جالب است که به خاطر نگاه خاص آن روزها به ما گفته بودند بسیاری از این آثار باید امحا شود! شاخصه بسیار عجیب و غریبی هم مدنظر بود و اینکه اگر موسیقی شش‌هشتم باشد باید نابود شود! که به مسئولین ذی‌ربط نامه‌ای نوشتم و گفتم بسیاری از این موسیقی‌ها جزء گنجینه موسیقی ایرانی محسوب می‌شود و باید برای آینده نگهداری شود، ترفندی هم به کار برده و موسیقی‌های با کسر میزان شش و هشت را (4+2) معرفی می‌کردیم و می‌گفتیم اینها (8/6) نیست!(4+2) هستند!
بعد از آن از ما دعوت شد در حیطه تدریس و آموزش موسیقی هم فعال باشیم تا اینکه حدود سال‌های 65-66 ارکستر رادیو اصفهان را جهت ضبط آثار راه‌اندازی کردیم.

اعضای این ارکستر چه کسانی بودند؟

من بودم به همراه آقایان ملکی، بابایی، دارابی، دانش، یزدانی و دوستان دیگر که اغلب از مدرسین هنرستان موسیقی بودند.

نقش شما نوازنده بود؟

هم نوازنده، هم تنظیم‌کننده و هم آهنگ‌ساز، در آن زمان قطعات زیادی ساختم، هم موسیقی‌های بدون کلام و هم با کلام.

برخی از این آثار را معرفی می‌کنید؟

آهنگ‌های زیادی را ساختم، مثلاً آهنگی بود به نام مقام صبر با شعری از حافظ که در چهارگاه بود که آقای معمار زاده خواندند یا آهنگی بنام راز پنهان در دستگاه همایون آواز اصفهان که بر روی شعری از خواجوی کرمانی بود که آقای محمد باقری خواندند و اتفاقاً در یکی از جشنواره‌های تولیدات صدا و سیما هم جایزه نخست را کسب کرد و بسیاری آهنگ‌های دیگر.

تأثیرگذارترین فرد موسیقایی زندگی هنریتان چه کسی بود؟

من خود را به همه اساتیدم مدیون می‌دانم، اما همیشه استاد پایور را مؤثرترین معلم خود به شمار می‌آورم.

چگونه با استاد پایور آشنا شدید؟

من از سالیان نوجوانی ایشان را می‌شناختم، اما آشنایی جدی ما به اردوهای رامسر برمی‌گردد، هر ساله در همه شهرها و از جمله اصفهان مسابقات موسیقی برگزار می‌شود و برگزیدگان این مسابقات برای شرکت در آزمون کشوری به رامسر اعزام می‌شدند. در آن سال‌ها که حدود 55-56 بود، ما گروهی متشکل از شش تار و شش سنتور داشتیم که بعد از کسب مقام نخست در اصفهان در مسابقات مذکور شرکت کردیم. آنجا بود که استاد پایور با دیدن ساز بندی گروه ما به ناگاه خنده‌اش گرفت و شروع کرد از ته دل خندیدن! زیرا برای ایشان چنین ترکیبی بسیار نامأنوس بود و ایشان به ما گفتند کوک صحیح یک سنتور خود داستانی مفصل دارد، حال شما چطوری می‌خواهید شش تا 72 سیم را با هم کوک کنید! که کاملاً هم درست می‌گفتند، جالب است که در همان سال با همان گروه هم اول شدیم. بعد از آن در حدود سال‌های 59-60 بود که خدمت ایشان معرفی شدم و در اولین دیدار عرض کردم که سال‌هاست که به فراگیری سنتور مشغولم، اما آمده‌ام که طبق صلاحدید حضرتعالی مجدداً از ابتدا آغاز کنم، این سخن را استاد بسیار پسندیدند و تا سال‌ها هر هفته در تهران منزلشان خدمت می‌رسیدم و درس می‌گرفتم و باید اعتراف کنم که ایشان فراتر از آموزش ساز با من کارکردند و در زمینه پداگوژی و تدریس هم استادی این حقیر را پذیرفتند. البته بنده افتخار این راهم داشتم که بعد از کلاس ایشان جهت فراگیری مبانی موسیقی و هارمونی خدمت اساتید برجسته دیگری چون استاد حسین دهلوی و استاد فرهاد فخرالدینی می‌رفتم و بعد از آن هم جهت تمبک نوازی خدمت استاد محمد اسماعیلی کسب فیض می‌کردم.

نقش استاد پایور در اعتلای موسیقی اصفهان را چه می‌دانید؟

به نظر من موسیقی اصفهان به زحمات ایشان مدیون است. حضورشان در سال‌های بعد از انقلاب در اصفهان باعث چاپ آثار کتب آموزشی شد که سالیان سال بود که دیگر چاپ نمی‌شد و نایاب شده بود، این آثار به همت ایشان مجدداً در اصفهان تجدید چاپ شد و همچنین دعوت از اساتید بنام از تهران جهت آموزش در اصفهان و کمک به تشکیل ارکستر اصفهان بود که این ارکستر در جهت احیای جاده ابریشم از اصفهان به کشورهای بسیاری چون مالزی، سنگاپور چین، تایلند سفر کرد و اجراهای بسیار انجام داد.

اعضای این ارکستر را نام می‌برید؟

آقایان نعیم منش، ملکی، سیاره، مزدک، حسابی و ملک مسعودی، شاهزیدی دوستان دیگر.

جایی شنیدم که شما ارکستری هم برای ذوب‌آهن درست کردید؟

بله از طرف واحد فرهنگی ذوب‌آهن دعوتی از حقیر شد و بنده هم ارکستری تشکیل دادم که به سفرهای برون‌مرزی بسیاری در بلژیک، افریقای جنوبی، ارمنستان، آلمان، کویت و کشورهای دیگر داشتیم.

جناب رضایی‌نژاد شما استخدام نهاد یا ارگانی دولتی مثل اداره ارشاد یا جای خاصی بودید؟

خیر، من هیچ‌وقت استخدام جایی نشدم و از 16 سالگی به عنوان مدرس موسیقی در کارگاه موسیقی تلویزیون امر تدریس را شروع کردم و تا به امروز هم معلمی را به‌صورت حق‌التدریس ادامه دادم، اکنون هم در هنرستان‌های دختران و پسران، دانشگاه موسیقی اصفهان در ملک شهر و سپهر در خورزوق و آموزشگاه موسیقی خودم کماکان مشغول تدریس هستم، خوشحال هستم که بسیاری از هنرجویانم اکنون خود موزیسین‌های بسیار موفق و کاردانی هستند چه در اصفهان و شیراز و تهران و چه در خارج از کشور.

بدترین و بهترین خاطره موسیقایی دوران زندگیتان چیست؟

دو خاطره بامزه یادم آمد، یک سال مدیرکل جدیدی برای اداره ارشاد اصفهان آمد و طبق سنوات همیشگی با ما جلسه‌ای جهت شنیدن دلمشغولی ها و مطالبات فرهنگی و معیشتی‌مان گذاشتند، بنده صحبت از عدم بیمه و استخدام و غیره را مطرح کردم، ایشان چند سؤال در مورد مسکن و درآمد و غیره پرسیدند و در ادامه گفتند آیا دارای فرزندان سالم هم هستید! که تعجب ما را برانگیخت، ایشان متحیر گفتند جالب است که با وجود درآمد غیر حلالتان! فرزندانتان سالم از آب در آمدند! نگاه مدیرکل ارشاد وقت به ما اینچنین بود و البته ایشان در سال‌های بعد دچار استحاله فکری شدند و برای مناسبت‌های فرهنگی از گروه ما دعوت به عمل آورده و در پایان هدایایی اعطا می‌کردند، البته یک خاطره خوش از سال‌های آغازین موسیقی خود دارم، سال اول دبیرستان در مدرسه سعدی بودم که جهت سفر یکی از مسئولین رده بالای آن زمان به اصفهان مرا با لباس ورزشی از سر زنگ ورزش به میهمانی مذکور بردند و من سه بار آهنگ گل گندم را پشت سر هم اجرا کردم و در کمال شگفتی، پنج سکه پاداش به من دادند! و این اتفاق برای یک بچه دبیرستانی پانزده، شانزده ساله فوق‌العاده بود.

جناب رضایی‌نژاد عزیز با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید و اما سخن پایانی شما؟

خواهش می‌کنم، اگر بخواهم خیلی کوتاه بگویم وظیفه دستگاه‌های فرهنگی، ساخت بستر مناسب و ترویج هنر جهت اعتلای جامعه است و صدا و سیما در رأس همه تریبون‌ها می‌تواند تأثیرات بسیار سازنده‌ای در این امر داشته باشد، امیدوارم این دستگاه بیشتر موسیقی ایرانی را حمایت کند، من هم در پایان از شما و روزنامه اصفهان امروز کمال تشکر و قدردانی را دارم.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار