دستشويي طلا
روزنامه شرق_پوریا عالمی :
سهتا چيز در دنيا وجود دارد كه خانه شما را ويران ميكند:
١- زلزله ٢- موشك ٣- سر سال اجاره
براي اولي و دومي دانشمندان راهحلهايي براي زندهماندن پيشنهاد دادند، ولي براي سومي تنها راهحل اين است كه سال كبيسه بشود و هي كش بيايد و تمام نشود.
نكته اصلي هم اين است كه شما هرچقدر پول داشته باشيد، در برابر زلزله و موشك هيچ فرقي ندارد، اما در مورد سوم، شما اگر پول داشته باشيد، صاحبخانه برايتان ماساژ غيرتايلندي هم ميدهد.
بهترين شغل دنيا اجارهدادن خانه است؛ چون هر سال، هم اجاره ماهانه اضافه ميشود، هم پول پيشتان. ولله كه چاه نفت اينطوري سود نميكند. چون قيمت نفت را بازار جهان تعيين ميكند اما قيمت اجاره را صاحبخانه.
مثلا ما ديروز يك خانه قيمت كرديم، يك ميليارد پيش و ماهي ١٥ ميليون تومان. ما به صاحبخانه گفتيم راستش اجاره شما كل پول پيش ماست. اگر موافق باشيد ما اجاره را پيش بدهيم و پيش را اجاره؛ يعني ١٥ تومان پيش، ماهي يك ميليارد.
صاحبخانه قبول كرد، منتها ما خانه را نخواستيم! چرا؟ چون، ديديم متراژ ساختمانش هزاروصد مترمربع است و ما يك دستشويي بخواهيم برويم يكربع توي راهيم. صاحبخانه گفت ما حق داريم و قرار شد صحبت كند سر و ته خانه دوتا ايستگاه مترو افتتاح كنند.
مشكل ديگر اين بود كه خانههه خيلي لوكس بود و سرويس دستشويي و حمامش طلا بود. منتها ما چون نديدبديد هستيم و يك نيمسكه طلايي را هم كه داريم در گاوصندوق بانك گذاشتيم، ديديم ضايع است دستشويي و وان خانه را بزنيم زير بغلمان و ببريم بانك مركزي. نه اينكه خجالت بكشيمها، نه. استرس داشتيم يكي مثل خاوري پيدا بشود و هپليهپو كند و برود چي؟ فكر كن خاوري دستشويي طلاي ناب ما زير بغل دارد از مرز رد ميشود يا دارد توي كانادا بغل سلين ديون، توي حياط، چاله ميكند كه دستشويي طلايي ما را قايم كند، بعد سلين ديون بيايد نصفهشب توي حياط و بگويد: محمودرضاجان خاوري... داري چيكار ميكني؟
خاوري بگويد: دارم دستشويي عالمي را قايم ميكنم.
خب خاوريجان، برگرد. بخوربخور و تخورپخور توي ١٠ سال گذشته خيلي ساده شد. قبلا كسي دزدي ميكرد، آخر فيلم تير ميخورد. الان ولي يا ميروند كانادا ساختمانسازي يا دفتر هنري باز ميكنند.
اين داستان ادامه دارد...