افتخار پسر به قتل پدر!

مردی که به بهانه مسائل اعتقادی، پدر و یکی از دوستان خود را کشته است در جلسه دادگاه از کار خود ابراز رضایت کرد. او پیش از این به جرم قتل دوستش به قصاص محکوم شده بود و صبح دیروز به اتهام قتل پدرش پای میز محاکمه ایستاد.

افتخار پسر به قتل پدر!

مردی که به بهانه مسائل اعتقادی، پدر و یکی از دوستان خود را کشته است در جلسه دادگاه از کار خود ابراز رضایت کرد. او پیش از این به جرم قتل دوستش به قصاص محکوم شده بود و صبح دیروز به اتهام قتل پدرش پای میز محاکمه ایستاد.

به گزارش جام‌جم، زمستان 89 جسد مردی سالخورده در یکی از روستاهای تایباد کشف شد. بهروز با ضربه قمه به قتل رسیده و سر از بدنش جدا شده بود.

یکی از پسران مقتول به نام رحیم نیز همزمان با روز حادثه ناپدید شده بود که همین موضوع شک کارآگاهان را به او برانگیخت.

مخفیگاه رحیم مشخص نبود تا این‌که یک سال بعد، مردی 40 ساله در تهران به شکل مشابه کشته شد. قاتل او کسی جز رحیم نبود. او پس از چند روز به دام پلیس افتاد و در بازجویی‌ها به هر دو قتل با انگیزه‌های اعتقادی اعتراف کرد و مدتی بعد به جرم قتل مرد 40 ساله در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

متهم در برابر درخواست قصاص اولیای دم گفت: «دو سال قبل از قتل، به سیف‌الله وقت دادم تا از کارهای غیراخلاقی‌اش توبه کند، اما این کار را نکرد. حتی یک بار شمشیر بزرگی جلویش گذاشتم و گفتم می‌توانم با این کارت را تمام کنم، اما می‌خواهم به تو فرصت بدهم. وقتی دیدم توبه نمی‌کند، تصمیم گرفتم او را بکشم. سیف‌الله پیک موتوری بود. روز حادثه از او خواستم با موتورش پیش من بیاید و چیزی را از طرف من به جایی ببرد. وقتی آمد، ده هزار تومان به او دادم. آن پول حقش بود، اما بعد با ضربات چاقو کشتمش. من پشیمان نیستم. شما هم نمی‌توانید مرا قصاص کنید.»

رحیم با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد و با تائید دیوان عالی کشور در آستانه طناب دار قرار گرفت. با این حال پرونده قتل پدرش به دلیل عدم حضور اولیای دم در دادگاه، چند سال بلاتکلیف باقی ماند تا این‌که صبح دیروز، قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران جلسه رسیدگی را برگزار کردند.

در ابتدای جلسه قرار شد بزودی نظر معاون قوه قضاییه درباره پرونده اخذ شود. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «پدرم 40 سال مرا اذیت کرد. او را به خاطر مسائل اعتقادی کشتم و از این کارم پشیمان نیستم. حتی سرش را با کمال میل از تنش جدا کردم.» حکم دادگاه بزودی صادر می‌شود.

ارسال نظر