«کوه» عظیم فرومیریزد
باور کن دیدن یک فیلم دوساعته با کمترین دیالوگ ممکن میتواند بسیار خستهکننده باشد. اینکه کل دیالوگ فیلم در حد یک فیلم کوتاه باشد، ولی تو دو ساعت تمام میخکوب پرده سینما باشی. این کار فقط و فقط از عهده امیر نادری برمیآید.
اصفهان امروز- سیامک تراکمهزاده:
باور کن دیدن یک فیلم دوساعته با کمترین دیالوگ ممکن میتواند بسیار خستهکننده باشد. اینکه کل دیالوگ فیلم در حد یک فیلم کوتاه باشد، ولی تو دو ساعت تمام میخکوب پرده سینما باشی. این کار فقط و فقط از عهده امیر نادری برمیآید. فیلمسازی که اواخر دهه شصت از ایران رفت و حالا بعد از بیست و اندی سال، یکی از فیلمهایش که در ایتالیا ساخته، در ایران اکران شده است. اتفاقی میمون و خجسته برای سینماها و سینماروهای ایرانی، اتفاقی که به یمن گروه سینمایی هنر و تجربه رخداده است. بیشتر از بیست سال قبل، امیر نادری با «دونده» و «آب، باد، خاک»، چهره جهانی پیداکرده بود و پیش از آن با «تنگسیر» در میان مردم ایران کاملاً شناختهشده بود. با گذر اینهمه سال، فیلم «کوه» نشان از همان امیر نادری دارد که میشناختیم.
فیلم در یک بیزمانی و بیمکانی خاص خود نادری شروع میشود. جایی که میتوانی حدس بزنی کجا است و در چه دورهای است، ولی کاملاً قابلتعمیم دادن است بهجاهای مختلف، مثل فیلم «دونده» که در میدانی در جنوب میگذشت، ولی اگر محل وقایع فیلم، در شمال هم بود، هیچ اتفاقی نمیافتاد. بهنوعی میتوانیم بگوییم در این آثار، نادری با بیاهمیت کردن زمان و مکان به برجستهتر کردن دنیای درونی شخصیت فیلمهایش کمک میکند.
فیلم «کوه» در ایتالیا میگذرد و احتمالاً در دوره قرونوسطی و زمان سلطنت کلیسا. شخصیت فیلم و خانوادهاش هم به دلیل مرتد اعلام شدن، از شهر دور شدهاند و در دامنه یک کوه سنگی بزرگ زندگی میکنند، در مکانی نفرینشده. فیلم با نمایی بسته از شخصیت اصلی فیلم آغاز میشود، در حال خاکسپاری دختر خردسالش و در ادامه، در نمایی بازتر، گورستانی را میبینیم که بیشتر اعضای خانواده، آنجا دفن شدهاند. باقی زندهها هم ازآنجا میروند و تنها شخصیت اصلی و زن و پسرش باقی میمانند.
رنگ غالب تصاویر این فیلم بهشدت خاکستری است، بااینکه فیلمبرداری بهصورت رنگی انجامشده، ضمن اینکه تصاویری با کنتراست پایین، بیحال، خستهکننده و حتی آزاردهنده در این اثر میبینیم. این، شگرد همیشگی نادری است، استفاده از رنگ و تصویر برای بیان حالات زندگی شخصیتهای آثارش. تمام رنگهای این فیلم هم نشان از روحیات و احوالات خانواده بازمانده دارد، یک زندگی خستهکننده، کسل و رنگپریده، درست برعکس تصاویر امپرسیونیستی و با غلظت بالای رنگی در فیلم «دونده».
داستان فیلم «کوه» هم همین است، جستجوی نور. کوه بلند، چنان جلوی تابش آفتاب را گرفته که هیچ نوری وجود ندارد که رنگی بسازد. به قول هوشنگ ابتهاج، «چنان نشسته کوه در کمین درههای این غروب تنگ، که راه، بسته مینمایدت»؛ و قرار است رنگ و نور و درنتیجه زندگی به آنجا بازگردد.
شخصیت سختکوش فیلمهای نادری، اینجا هم هست، مثل «تنگسیر» یا «دونده»، شخصیتی که حاضر نیست برگردد، کوتاه بیاید یا شکست بخورد. او اخلاقیات را نمیبازد، همانطور که شخصیت اصلی «تنگسیر»، پولی قبول نمیکند، شخصیت اصلی این فیلم هم در اوج گرسنگی حاضر نمیشود مرغ را بدزدد. بااینوجود وقتی آموزههای اجتماعی در اوج فشار از او میخواهد دست در دست به دامان مسیح دعا کند، او این کار را نمیکند و بهجای مسیح، به خودش ایمان میآورد. او در مقابل چشمان مریم مقدس که در تمام سکانس کلیسا به او نگریسته، شمعی روشن نمیکند، شمع روشنی را خاموش میکند، به دامان کوه برمیگردد و همچون فرهاد کوهکن به جان کوه میافتد. کوهی که چندین بار، عظمتش را در فیلم به رخمان کشیده، با فریادهایی گوشخراش که فکر میکنیم از عصبیت یا خشم است، ولی وقتی فرزند و همسر مرد به او میپیوندند، صداهای خشمآلود به فریادهای انرژیبخش کار تبدیل میشود، پتکها محکم به کوه کوبیده میشود و نماهای بسته دوربین تأکید میکند که جز ایجاد خراشی کوچک، اتفاقی بر روی کوه نمیافتد. در واقعیت هم همینگونه است، ولی آیا واقعیت برای ما همان شکلی دارد که برای پرسوناژهای امیر نادری؟ آنها ادامه میدهند، به بالا نگاه میکنند و هرروز پتکی میزنند، با همه وجود میزنند، جان را وسط میگذارند و میزنند تا لحظهای که تو و من بیننده در حالتی از دلسوزی محض برای آنها به سر میبریم و با خود میگوییم چقدر بیهوده کار میکنند. در همین لحظه است که کوه فرومیریزد، کوه با تمام عظمتش فرومیریزد و آفتاب میتابد.
مرور و توصیفات من از این فیلم، مثل تعریف کردن یک جوک خندهدار به زشتترین شکل ممکن است. امیر نادری از دیالوگ پرهیز میکند تا به ما نشان دهد و به تصویر بکشد قدرت کوهی را که از مسیر برداشته میشود. نفس در سینه حبس میشود، با هر ضربهای که به بدنه کوه میخورد و سرانجام خورشید میتابد و فیلمی که دو ساعت تمام، تصاویری با کنتراست پایین و شبه سیاهوسفید داشت، رنگی میشود و کنتراست تصاویر آن بالا میرود. خانواده به دلیل حضور نور و رنگ در زندگیشان، همدیگر را بغل میکنند و ما میخکوب بر صندلی خود مینشینیم.
فیلم «کوه»، طی هشت سئانس در مهرماه در سالن سوره اصفهان اکران میشود که این، میتواند فرصت مغتنمی باشد برای دیدن یک فیلم متفاوت در میان انبوه تصاویر بیفایده این روزها.
شاید بگویید که تو کل فیلم را تعریف کردی، ولی تمام این نوشته را جدی نگیرید و بروید فیلم را ببینید.
عکاس