آزار و اذیت و قتل اهورای دو ساله در رشت

روز 22 مهرماه سال جاری جنایت هولناکی در شهر رشت رقم خورد که بار دگر نه تنها رشت بلکه کل کشور را در حیرت و ناراحتی فرو برد.

به گزارش ی رکنا، روز 22 مهرماه سال جاری جنایت هولناکی در شهر رشت رقم خورد که بار دگر نه تنها رشت بلکه کل کشور را در حیرت و ناراحتی فرو برد.
دراین جنایت هولناک پسربچه دو ساله به نام اهورا توسط ناپدریش در لاکان رشت پس از تجاوز وحشیانه با کوبیدن سر وی به دیوار به قتل رسید.
مادر اهورا در مصاحبه ای به شرح این جنایت هولناک پرداخت که در ادامه مشروح آن را می خوانید.

  • مجتبی که بود
    مادر اهور گفت: من در زندگی گذشته ام بخاطر مشکلاتی که داشتم مجبور به جدایی شدم و پس از مدتی مجتبی وارد زندگی من شد.
    وی ادامه داد: روز حادثه که در بیمارستان پرسنل، موضوع تجاوز و قتل را در میان گذاشتند گفتم همچین چیزی امکان ندارد زیرا رفتار او با این بچه واقعا خوب بود. هر وقت که از در خانه خارج می شد اهورا گریه می کرد و می گفت بابا مجتبی داری میروی؟
  • روز جنایت
    مادر اهورا در شرح روز حادثه بیان کرد: صبح روز حادثه، ساعت 9:30 از خانه خارج شدم و به محل کارم رفتم، آن روز حوالی ظهر به خانه آمدم، اهورا خواب بود، بیدار شد و به دستشوویی بردمش، خواستم به او غذا بدهم اما بی میل بود و نخورد، نمی توانم به او بگویم همسرم، او یک آدم سگ صفت است، به او گفتم غذا را داغ کن و هر وقت اهورا بیدار شد به او نیز غذا بده، سپس از خانه خارج شدم و به محل کارم رفتم.
    مادر اهورا اظهار کرد: من ساعت 14:10 به مغازه رفتم و از ساعت 14:14 تا 14:24 از مجتبی برای من پیام ارسال می شد، ساعت 14:48 تماس گرفت و گفت حال اهورا بد شده و غش کرده است، می گفت همسایه ها را صدا کرده و اهورا را بیمارستان رازی برده اند، من نیز خودم را به بیمارستان برسانم. از محل کارم خارج شدم و با یک خودروی دربست به بیمارستان رفتم، آن روز هم که به کلانتری رفتم و موضوع تجاوز را گفتند، از من خواستند علیه پزشک اعاده حیثیت کنم و موضوع تجاوز اصلا صحت ندارد. همان روز من از خود مجتبی سئوال کردم که در مرگ اهورا نقشی دارد یا نه و از او خواست تا اگر چیزی هست بگوید، او نیز شروع به گریه زاری کرد و قسم خورد که این گونه نیست، حتی حراست بیمارستان پورسینا زمانی که در مورد تجاوز به اهورا با او صحبت کردند شروع به گریه و زاری کرد و گفت کافر نمی تواند چنین کاری انجام دهد.

    اعتراف تکان دهنده
    وی خاطرنشان کرد: مجتبی تا لحظه آخر طبیعی برخورد می کرد تا اینکه در کلانتری به او دستبند زدند و به آگاهی منتقل شد، پیش خودم می گفتم اگر کاری کرده باشد می توانست فرار کند، دو روز پیش از حادثه اهورا را برد بیرون و برایش ساندویچ خرید سپس به محل کار من آمد و با هم غذا خوردیم، هر کس دیگری این رفتارها را می دید تصور نمی کرد این کار، کار او باشد، همیشه می گفت من عاشق اهورا هستم، زمانی که خودش اعتراف کرد، در آگاهی به او گفتم چرا این کار را با بچه من کردی سرش را پایین انداخت و فقط گریه کرد.

    صحنه سازی قاتل
    مادر اهورا در مورد گفته های مجتبی در روز حادثه نیز گفت: در روز حادثه توجیه می کرد که همسایه بخاطر ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی باعث شده که استخوان های جناح بچه بشکند، مجتبی به من می گفت اهورا رفت سمت دستشوویی که ناگهان بوی غذا آمد و مجبور شد به سمت آشپزخانه برود، ناگهان صدای افتادن چیزی روی کاشی آمد و به سمت دستششوویی رفت که دید اهورا روی زمین افتاده و در حال گریه است، مجتبی گفت که او را بغل کرد و روی مبل نشاند، به اهورا آب داد که ناگهان از حال رفت، در ادامه نیز مدعی شد که همسایه ها را خبر کرد که بچه اش دارد می میرد.

    درخواست مادر کودک
    مادر اهورا ادامه داد: من مدتی با این آقا زندگی می کردم و به او اعتماد داشتم تصمیم دارم شکایت را دنبال کنم و فقط قصاص می خواهم، تنها آرزوم این بود که اهورا حالش خوب شود، بچه من به کسی کار نداشت و طی این یک سال که جدا شدم او را از خود جدا نکردم اما بخاطر مسائل مالی مجبور شدم سر کار بروم، قصد داشتم در روز حادثه اهورا را در مهد کودک ثبت نام کنم اما چون دیر از خواب بلند شدم نتوانستم او را ثبت نام کنم و این کار را به فردایش محول کردم. من به عنوان مادر اهورا می خواهم این موضوع رسانه ای شود تا قاتل هر چه سریع تر به اشد مجازات برسد.


ارسال نظر