کاری کنیم کارستان
شش مستند مجموعه «کارستان»، این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است. به دو اثر ساختهشده در قالب این پروژه نگاهی کردهایم.
پیرمرد تعریف میکند که کارگرهایش میخواستهاند او را بکشند. در همان سالهایی که انقلابهای کارگری در ایران جان گرفته بود.
علیاصغر حاجیبابا 84 ساله که او را بهعنوان بنیانگذار صنعت ریختهگری و فرو آلیاژها در ایران میشناسند، در مستند «پنبه تا آتش» میگوید که از کودکی با لحافدوزی، کار را شروع کرده و بعدها توانسته راه کسبوکار مستقل خود را در صنعت پیدا کند.
بهرام عظیمپور، سازنده این مستند است که این روزها در هنر و تجربه در حال اکران است. مستندی که تلاش کرده سه جنبه زندگی و کار این صنعتگر و کارآفرین، مبارزات سیاسی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی مقابل حاجیبابا را ترسیم کند. عظیمپور از این هم گفته که برای کمرنگ کردن مرزهای فردی خود با موضوع فیلم، جنبههای گوناگون زندگی این صنعتگر قدیمی را بررسی کرده تا ساختار و خط روایت فیلم را پیدا کند. او تلاش کرده نگاه ملی، آیندهنگری حرفهای، نظم و منش انسان دوستانه حاجیبابا را هم در اثرش تصویر کند.
براساس آنچه فیلم به ما میگوید، علیاصغر حاجیبابا در خانوادهای بازاری متولد شد و به علت روحیه سرکش و جستجوگرش از کودکی تصمیم گرفت روی پای خود بایستد. او در ۱۵ سالگی در تجربهای ششماهه، شهر به شهر گشت و با دستفروشی، مخارج خود را تأمین کرد و پس از بازگشت به خانه، در مغازه لحافدوزی پدرش مشغول به کار شد و کسبوکار خانوادگیشان را گسترش داد.
این کارآفرین در سال 32، کسبوکار آبا و اجدادی خود را رها و آهنفروشی را آغاز کرد و پنج سال بعد وارد تجارت آهن شد. حاجیبابا در سال ۴۲ هم کارخانه ذوبآهن «پارس متال» را تأسیس کرد و بعدها کارخانههای دیگری چون «شوفاژ کار ایران» و «فرو سیلیس ایران». اکنون خانواده او از سرشناسان صنعت آهن هستند.
مستند «از پنبه تا آتش»، یکی از شش فیلم مجموعه مستند «کارستان» است که این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران هستند. مجموعه فیلمهایی درباره کارآفرینان ایران که ایده ساخت آنها، سالها پیش زمانی که فیروزه صابر، دوست قدیمی رخشان بنیاعتماد، او را به «بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان» دعوت کرد، مطرح شد.
از سال ۹۲ این ایده، پس از همفکری بنیاعتماد با مجتبی میرتهماسب و رسیدن به دغدغههای مشترک، سمتوسویی مشخص پیدا کرد و بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان»، هم پشتوانه پژوهشی- کارشناسی این پروژه شد، بنیادی که مهمترین هدفش، ترویج و توسعه فرهنگ خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در کشور است.
درنهایت پروژه «کارستان» در بهار 94 کلید زده شد. پروژهای با مأموریت ترسیم تصویری از کارآفرینان جامعه و انتقال این الگو به جامعه بهویژه جوانان ایرانی و تلاش برای ثبت و الگوسازی از شخصیتهایی که بی اتکا به موقعیتها و امتیازهای خاص در بهبود زندگی شخصی، اجتماعی و توسعه کشور نقش مهمی ایفا کردهاند.
«طبرستانیها» و «بنیانگذار محک» محسن عبدالوهاب، «پازلیها» مهدی گنجی و «شاعران زندگی» شیرین برقنورد و «مادر زمین» مهناز افضلی، دیگر آثار مربوط به این مجموعه مستند هستند.
«ما زمین را به زبالهدانی تبدیل کردهایم.» این جملهای است که هایده شیرازی در مستند «مادر زمین» بیان میکند. مستندی که مصائب کار شیرزادی، این کارآفرین و حامی محیطزیست ایران در آن تصویر میشود. زنی که زندگیاش را وقف جلوگیری از دفن زباله، بازیافت زبالههای شهری، تولید کود آلی و بازیافت نخالههای ساختمانی کرده است.
مهناز افضلی در این اثر زندگی شیرازی را بهخوبی ترسیم کرده، زندگی زنی که دانش بازیافت را در دانشگاههای آلمان آموخت و پس از آشنایی با همسرش، ادموند لمپگز به ایران برگشت تا طرحی برای تبدیل پسماند به بیوکمپوست و تولید کود آلی برای کشاورزی ارگانیک دراندازد.
او توانست سایتهای بازیافت پسماند را نخست در زادگاهش، گیلان غرب و بعد در کرمانشاه و چند شهر دیگر ایران ایجاد کند. در این مستند میبینیم که شیرازی، خانه به خانه، مردم کرمانشاه را با موضوع تفکیک زباله در مبدأ آشنا میکند.
این بانوی حامی محیطزیست در این فیلم میگوید که معنای زندگی برای او نجات زمین است، چراکه تمام زبالههایی که تولید میکنیم، به چرخه حیات برمیگردند و آلودگی را تبدیل به ارزش میکنند. او میگوید: «یک کره زمین داریم و با آن نامهربانیم. زمین به ما نیازی ندارد، ماییم که به خاک و آبوهوا نیاز داریم.»