سردخانه موصل؛ شاهدی زنده بر جنایتهای بیشمار داعش
سردخانه پزشکی قانونی شهر موصل در شمال عراق یکی از بهترین شاهدان جنایات داعش است؛ مکانی که این گروه تروریستی روند اداری و بوروکراسی مربوط به قربانیان جنایتهایش را ثبت میکرد.
سردخانه پزشکی قانونی شهر موصل در شمال عراق یکی از بهترین شاهدان جنایات داعش است؛ مکانی که این گروه تروریستی روند اداری و بوروکراسی مربوط به قربانیان جنایتهایش را ثبت میکرد.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، سردخانه شهر موصل جایی بوده که فرایند رسیدگی به قربانیان ماشین قصابی گروه تروریستی داعش طی سه سال حکمرانیاش بر بخشهایی از عراق و سوریه، به اجرا درآمده است.
در این سردخانه پزشکان و کارمندان هر روز شاهد بدترین فجایعی بودند که این شبهنظامیان توانستند در قبال انسانها اعمال کنند و معمولا خودشان نیز میترسیدند که نفرات بعدی باشند.
با این حال کارمندان و پزشکان این سردخانه در موارد متعددی با کارهای کوچک و بزرگ تلاش کردند تا به شکل پنهانی از داعشیهایی که آنها را به خدمت خود درآورده بودند نافرمانی کرده و به بهترین شکلی که میتوانستند احترام اجساد را رعایت کنند.
آنها میگویند که بعضی روزها بالغ بر 100 جسد به این مکان آورده میشد. این اجساد شامل کسانی بودند که در بمبارانها یا درگیریهای میان شبهنظامیان و حملات نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا یا عراق تکه تکه شده بودند و یا قربانی مجازاتهای مضحکی بودند که داعش به بهانه ارتکاب جرم یا گناه علیه آنها اعمال کرده بود. اسنادی که در این سردخانه موجود است جزئیات هولناکی را دربردارد.
در یکی از فایلهای اکسل که در کامپیوتر این سردخانه موجود بوده مشخص شده که در فاصله ژوئن 2014 تا ژانویه 2017 یعنی مدت زمانی که بیشتر دوره حکمرانی داعش را شامل میشود جسد بیش از 1200 نفری که به سرشان گلوله شلیک شده بود به آنجا منتقل شده که این احتمالا حاکی از اعدامهای داعش است و به طور میانگین داعش هر هفته 11 نفر را به این روش اعدام کرده است.
از طرفی این اسناد نشان میدهد که در میان قربانیان این اعدام 16 پسربچه و 6 دختربچه زیر 14 سال نیز وجود داشتند. علاوه بر آنها اسناد این سردخانه نشان میدهد که 12 زن نیز سنگسار شدند و همچنین 95 جسد سر بریده شده و 50 پسر و مردی که از طریق پرتاب از ارتفاع در این مدت جان خود را از دست دادهاند نیز به چشم میخورد که احتمالا آنها نیز قربانی مجازاتهای داعش شده بودند.
در عین حال داعش در زمان حضورش در موصل هرگونه بازگرداندن اجساد به خانوادههایشان را نیز ممنوع کرد و به جایش آنها را در گورهای دستهجمعی دفن میکرد.
با این حال مقامات گفتهاند که این اسناد کامل نیستند و هزاران تن دیگر نیز مستقیما بدون هیچگونه فرایند اداری در سردخانه به داخل گورهای دستهجمعی انداخته شدند. با این حال برخی از کارمندان این سردخانه تلاش کردند که در زمان وقوع این وحشی گریهای بی وقفه در حد توانشان اقدامات انسانی انجام دهند.
رائد جاسم، به عنوان دستیار ارشد پزشکی در این سردخانه با بیان خاطرهای میگوید که یکبار جسد یک زن را با گذاشتن در داخل صندوق عقب خودرویش و ترتیب دادن قرار ملاقاتی با همسر آن زن در یک پارکینگ، به او تحویل داده است.
جاسم میگوید که او و تعداد دیگری از کارمندان این محل تلاش میکردند هر زمان که میتوانستند به شکل مخفیانه اجساد را از سردخانه خارج کنند تا آنها را به خانوادههایشان تحویل داده و نگذارند که داخل گورهای دستهجمعی بیندازند. آنها باید این کار را کاملا مخفیانه انجام میدادند و به همین منظور برق محل را قطع میکردند تا دوربینهای امنیتی از کار بیفتند.
در موردی که او تعریف کرد همسر این مرد ظاهرا به اتهام جاسوسی اعدام شده بود.
جاسم که 48 سال دارد تعریف میکند که چطور یکبار شبهنظامیان داعش دو اسیر را در مقابل کارمندان این سردخانه کشتند. آنها یک نفر از دو اسیر را سر بریده و به دیگری نیز شلیک کردند.
خود جاسم نیز میگوید که یکبار به خاطر سیگار کشیدن از آنجا که از نظر داعش جرم بوده 30 ضربه شلاق خودرو یکبار نیز به خاطر سرپیچی از جعل گواهی فوت برای یک شبهنظامی شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
او میگوید که در سال 2005 پس از آنکه دریافت در یک سمت دولتی در سردخانه استخدام شده بسیار خوشحال بود چون حقوق آنجا چند برابر بیشتر از کاری بود که در یک بیمارستان دولتی انجام میداد.
او فارغ التحصیل یک موسسه آموزش پزشکی است و مدرک یک دوره دو ساله را بعد از دبیرستان به دست آورد و پس از آن به عنوان پرستار ارتش مشغول به کار شد.
با این حال میگوید که این لذت از بین رفته و ترس همواره با او است و هر شب مجبور است برای خوابیدن چند قرص آرام بخش بخورد.
او میگوید من هنوز هم انتظار دارم که آنها در هر لحظه بیایند و ما را سر ببرند و بکشند.
سامح العزاوی نیز که یک دستیار 35 ساله پزشک در این محل بوده تعریف میکند که در زمان اشغال موصل از سوی داعش تلاش میکرد از طریق بخیه کردن سر اجسادی که به دست داعش سر بریده شده بودند به خانوادههای آنها کمک کند.
از آنجا که شبهنظامیان داعش این کار را به شدت ممنوع کرده بودند العزاوی تلاش میکرد که شبها به شکل مخفیانه و با سرعت هرچه تمامتر این کار را انجام دهد.
او میگوید که یکبار به رکورد بخیه زدن یک سر به یک جسد در عرض چهار دقیقه دست پیدا کرد.
با این حال یک روز یکی از شبهنظامیان داعش توانست یکی از اجسادی که سرش به آن بخیه شده بود را کشف کند و تهدید کرد که سر هرکسی که این کار را کرده میبرد و به این ترتیب او دست از این کار برداشت.
العزاوی پدر سه فرزند است که در سال 2008 از دانشگاه پزشکی موصل فارغ التحصیل شد و چند سال در یک بیمارستان مشغول به کار بود تا اینکه در سال 2012 در سردخانه استخدام شد.
او میگوید که کار کردن در دوره اشغال موصل به او شدیدا لطمه وارد کرده است.
او میگوید یک روز مشاهده کرد که جسد یکی از پسرعموهایش در میان اجسادی که به سردخانه آوردند بوده و فهمید که داعش او را به خاطر دادن اطلاعات به دولت عراق با شلیک گلوله به سرش کشته است.
او یکبار تلاش کرد تا با قاچاقچیها از آن محل فرار کند و در یک کامیون زیر جعبههای چیپس پنهان شد اما گرفتار شده و از او تعهد گرفته شد که اگر یکبار دیگر فرار کند اعدام خواهد شد.
او میگوید که از آن به بعد ترس هیچگاه من را رها نکرد و هر چیزی که آنها از من میخواستند بدون هیچ گله و شکایتی انجام میدادم.
در عین حال مظار العمری، پزشک معاینه در این سردخانه میگوید که به هنگامی که اجساد قربانیهای داعش به این محل میآمدند و تروریستها ترس و وحشت را در میان کارمندان سردخانه میپراکندند تنها مجبور بوده که تماشا کند و حرفی نزند.
او گفت: حرفه ما به عنوان پزشک در خدمت انسانیت و احترام به زندگی انسانی است اما آنها دقیقا برعکس آن را انجام دادند.
این دکتر 43 ساله که جراح است در میان کارمندانش به آرام بودن مشهور است.
او تا پیش از آمدن داعش لباسهای رسمی پزشکی میپوشید اما در هنگام حکمرانی داعش مجبور شد لباسی را که از نظر این تروریستها مربوط به زمان صدر اسلام بود به تن کند و ریش بلند بگذارد. وظیفه او امضای حکم علت مرگ قربانیان جنایتهای داعش بوده است.
او میگوید که با این حال یکبار تلاش کرد انتقامش را از داعش بگیرد و به همین منظور به شکلی مخفیانه به دولت بغداد اطلاع داد که چند فرمانده ارشد تروریستها در حملات هوایی کشته شدند.
این پزشک میگوید که هیچگاه برای کشتهها گریه نکرد.
وی گفت: در آن زمان اصلا نمیشد هیچ حرفی زد و شما باید هرآنچه میدیدید را در درون خود میریختید اگر قرار بود که گریه کنم آن وقت باید هر روز و برای تک تک جسدها گریه میکردم.