ضرغامی: تا دل تان بخواهد در بین اصولگرایان،نامرد داریم

روزنامه شرق قسمت دوم مصاحبه با عزت الله ضرغامی را منتشر کرده است.

روزنامه شرق قسمت دوم مصاحبه با عزت الله ضرغامی را منتشر کرده است.

بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:

در سال‌هاي اخير بارها‌‌وبارها ديده‌ایم كه صداوسيما فضا و امكان خيلي خوبي به منتقدان برجام داده است و برنامه‌هايي كه ساخته اصلا يك‌طرفه و در راستاي حمايت از برجام نبوده است؛ تا جايي كه يك‌بار از وزارت ‌خارجه قرار بود يك‌ نفر بيايد صدا‌و‌سيما صحبت كند اما اين صداوسيما بود كه تعيين مي‌كرد بايد حتما يك ‌نفر جلو اين مقام وزارت‌ خارجه بنشيند و او حق ندارد تنها صحبت كند كه در نهايت با مخالفت آن مقام روبه‌رو و برنامه كنسل شد.

حالا شايد در برنامه‌ای خاص اين‌طور بوده است. در يك برنامه سردبير مي‌تواند بگويد اين برنامه من چالشي است و دوطرف را مي‌خواهم مطرح كنم اما بارها ديده‌ام مثلا آقاي عراقچي تنها آمده‌‌اند و خوب هم صحبت كرده‌اند. آقاي ظريف بارها تنها آمده صحبت كرده است. من به ضرس قاطع به شما مي‌گويم زمان من و تا الان، زمان آقاي عسکري، حجم برنامه‌هايي كه در راستاي تريبون‌دادن به تبيين برجام بوده، به مراتب بيش از برنامه‌هاي مقابل بوده است.

البته به نظر من بايد درباره اين ادعا با آمار و ارقام صحبت كرد.

اشكال ندارد. مسئله آن‌قدر روشن است كه من اين ادعا را مطرح مي‌كنم.

ببينيد در ماجراي برجام مسئله رويكرد صداوسيما مطرح است. صداوسيما با يك پرونده حاكميتي برخورد جناحي مي‌كند براي اينكه دولت را بزند؛ رسانه ملي رسانه يك جناح يا يك طيف سياسي نيست كه اين‌طور برخورد كند.

اين ديگر تكرار حرف شماست. من مي‌گويم اين‌طور نيست و همكاري جدي با دولت بوده است. برنامه‌هاي انتقادي هم داشته و سعي كرده كه از خود دولت هم باشند كه خودشان نرفته‌اند. اما حرفتان از يادتان نرود؛ بله، «اخبار ٢٠:٣٠» در زمان من راه افتاد. من در حوزه خبر آسيب‌شناسي كردم و حس كردم در صداوسيما اخبار خيلي خشك خوانده مي‌شود و مطالب انتقادي خيلي زمخت جلوه داده مي‌شود.

من درباره شكل ٢٠:٣٠ ايرادي نمي‌بينم. بلكه ايرادم به محتواي آن است كه معتقدم كاملا يك‌سويه و جناحي بود.

آن زمان كه من بودم چنين احساسي نمي‌شد.

ولي من مي‌توانم براي شما بارها‌و‌بارها مثال بياورم.

واقعي صحبت كنيم. انتقاداتي كه از طرف دولت در آن دوره به ما مي‌شد، به صورتي بود كه مي‌گفتم «٢٠:٣٠ كه پخش می‌شود، موبايل من نيم‌ساعت خاموش است. از يك طريق ديگر تماس بگيريد». چون مي‌دانستم حمله‌ها آغاز مي‌شود. اين را بچه‌هاي سازمان مي‌دانند.

منظور شما دولت احمدي‌نژاد است يا خاتمي؟

آقاي احمدي‌نژاد. قرار بود بستر ٢٠:٣٠ نرم باشد و خيلي به افراد برنخورد. من درك كرده بودم كه كمي حواشي شيرين براي جامعه خوب است، اگرچه يكي از راهبردهاي رسانه ملي اين است كه بر متن متمركز شود و اگر هر روز برود در حاشيه اصلا تكليف كشور مشخص نيست. يادم هست آقاي دكتر رحماني، معاون سياسي وقت، روي اين طرح كار كرد و آورد. من شبكه دو را انتخاب كردم و به آقاي پورحسين، رئيس شبكه، گفتم بپذير كه در اين ساعت اين وقت به اين برنامه سياسي داده شود. او هم پذيرفت و معروف شد به ٢٠:٣٠ شبكه دو. يكي از كساني كه خيلي از اين برنامه استقبال كرد آقاي خاتمي بود. به شما بگويم كه من با سه رئيس‌جمهوري كار كردم. با آقاي خاتمي كمترين مسئله را در صداوسيما داشتم. حتي يك‌بار كه آقاي خاتمي رفته بود دانشگاه تهران و دانشجوها عليه او شعار داده بودند.

سال آخر رياست جمهوري ايشان بود.

بله ايشان عصباني شد و گفت مي‌گويم شما را از جلسه بيرون كنند. اين جزء خوراك ٢٠:٣٠ بود. كمااينكه وقتي آقاي احمدي‌نژاد هم اولين سخنراني‌اش را در دانشگاه داشت، جريان‌هاي مخالف تا آخر جلسه هجمه كردند و دوربين‌هاي صداوسيما را شكستند و يك گوشه اصلا آتش گرفت و اگر بچه‌هاي حزب‌اللهي يك زنجير دو رديف آن جلو درست نكرده بودند آقاي احمدي‌نژاد را از آن جلو مي‌انداختند پايين. از چند جاي رسمي به ما گفتند كه اصلا اين جلسه قابل‌پخش نيست چون آقاي احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور است. من گفتم چهار دقيقه از آن دربياوريد و همه دعواها را نشان دهيد؛ عين كاري كه با آقاي خاتمي كرديد.

دقيقا به همان جايي مي‌رسيم كه بحث اختلاف من و شما درباره رويكرد صداوسيماست. در فيلم دانشگاه تهران اين آقاي خاتمي بود كه قرار بود تخريب شود و در فيلم آقاي احمدي‌نژاد، دانشجويان مخالف ايشان.

اين ديگر قضاوت شماست.

نه من درباره تصويري صحبت مي‌كنم كه ٢٠:٣٠ ارائه كرد. به قول شما ما رسانه‌اي‌ها كارمان را بلديم و مي‌دانيم چطور ماجرا را بيان كنيم چون فقط تصوير خام نيست؛ چينش و تدوين هم هست و يك آقاي نجف‌زاده هم هست كه كنارش تحليل مي‌دهد.

ببينيد همين قضاوت‌هاست كه نمي‌گذارد ما يك‌ذره جلو برويم. آقاي خاتمي خودش حي‌و‌حاضر. ما آن برنامه را كه ساختيم فردايش رفتيم در دولت. به من گفتند شايد آقاي خاتمي دلخور باشد اما آقاي خاتمي هيچ موضعي نگرفت و خيلي عادي برخورد كرد و من واقعا خوشحال شدم كه آقاي خاتمي درك كرده كه ٢٠:٣٠ براي اين قرائت‌هاي غيررسمي است. عين اين قصه هم براي احمدي‌نژاد پيش آمد و خيلي‌ها به من گفتند كه پخش نكن. اگر من سؤال مي‌كردم؛ خيلي از اتفاقات رخ‌داده ولي من سؤال نكردم. به همين علت به اجتهاد رسانه‌اي معتقدم و بر‌اين‌اساس عمل كردم. اگر قرار بود از دفتر آقاي احمدي‌نژاد سؤال كنم كه مي‌خواهم اين جلسه سخنراني را پخش كنم، همه مخالف بودند.

بحث من اين است كه صرفا انتشار بي‌طرفانه يك فيلم نبود. آن قرائت و قضاوتي كه آقاي نجف‌زاده از ماجرا داشت، مسئله است. كاش فقط پخش يك فيلم بود.

سؤال‌هاي خوبي است. به من انگيزه مي‌دهيد كه يك‌سري حرف‌هاي خوب به شما بگويم. من الان اصلا يادم نيست كه نجف‌زاده در آن دو مورد صحبت كرده يا نه؛ اگر بوده شما يادتان است. چرا من يادم نيست و از هركسي سؤال كنيد، يادش نيست چون آن‌قدر آن تصاوير پيام و نشانه‌شناسي داشت كه كسي اصلا حرف نجف‌زاده را يادش نيست. من نيت خودم را مي‌گويم. واقعا نسبت به دولت و آقاي خاتمي قصدم كاملا خدمت و كمك بود.

پس چرا نيت شما عملي نشد؟

عملي شد. من مي‌خواهم دوره ايشان را با دوره آقاي احمدي‌نژاد مقايسه كنم. ما سه سال نخست خيلي با آقاي احمدي‌نژاد درگيري داشتيم. به آرشيو‌هاي خودتان مراجعه كنيد. ببينيد چه چيزهايي است كه فراموش مي‌شود و بعد ضرغامي متهم مي‌شود به سرويس‌دادن ويژه به احمدي‌نژاد.

روزنامه اعتماد ملي عكس من و ‌آقاي احمدي‌نژاد را منتشر كرده بود. من گفته بودم وقتي گوشت كيلويي شش هزار تومان است، نمي‌توانيم بگوييم چهار هزار تومان است كه آقاي احمدي‌نژاد مي‌گفت بياييد محل ما، بخريد چهار هزار تومان. يادم است عكس من و احمدي‌نژاد را كنار هم مي‌گذاشتند و دعواي ما را بزرگ مي‌كردند. آقاي احمدي‌نژاد به رهبري شكايت كرد و نهايتا رهبري دستور دادند كه دفتر ايشان مسئله را حل كند. دولت يك گزارش مفصل و قطور از گزارش‌هايي كه صداوسيما به نظر آنها عليه دولت تهيه كرده بود، ارائه كرد. ما هم پاسخ‌هايي داشتيم. يك شب جلسه گذاشتند. از دولت آقاي الهام و كلهر آمدند و بنده هم رفتم و شروع كرديم به صحبت. جلسه تا نيمه شب طول كشيد و بعد از آن دفتر رهبري جمع‌بندي و ابلاغ كرد و گفت ٥٠ درصد حق با ضرغامي و ٥٠ درصد حق با احمدي‌نژاد است.

بايد بين دولت احمدي‌نژاد با خود او هم تفاوت قائل شويم. خيلي از افرادي كه الان زاويه‌هاي تندي با او دارند، از وزرايش هستند. خيلي از موفقيت‌هاي دولت احمدي‌نژاد به وزراي او هم بازمي‌گردد. آقاي فتاح وزير نيروي احمدي‌نژاد بود و الان رئيس كميته امداد است. من منتقد آقاي احمدي‌نژاد بودم در همان سال‌ها. حرف‌هاي من هست اما آقاي احمدي‌نژاد كارهاي زيادي كرد. طرح‌هاي زيادي داشت. طبيعي بود كه اينها را صداوسيما نشان مي‌داد.

بعد از اينكه رهبري آقاي احمدي‌نژاد را از ورود به رياست‌جمهوري نهي كرد، ايشان نامه‌اي نوشت و پذيرفت. من بعد از آن با ايشان تماس گرفتم و بابت آن نامه تشكر كردم. البته بعدا ايشان خلاف اين نامه حركت كرد، من از آقاي احمدي‌نژاد خيلي گلايه دارم. احمدي‌نژاد قبل و بعد از ٩٦ خيلي متفاوت است. دور دوم سه سال اول خوب بود، يك سال آخر دوباره شد مثل دور اول. چرا؟ چون من ضرغامي تشخيص دادم كه اين يك سال آخر رفتار آقاي احمدي‌نژاد، شكل خاصي است. نه به خاطر آقاي مشايي. آنها يك‌طور نماد شدند و برخي شروع به مخالفت كردند كه جاي خود دارد اما رفتار خود آقاي احمدي‌نژاد و سفرهاي استاني‌اش حالت خاصي پيدا كرد. همه آنها به گونه‌اي مديريت شد.

البته خب كل جريان اصولگرايي داشت با آقاي احمدي‌نژاد زاويه پيدا مي‌كرد؛ طبيعي بود كه صداوسيما هم همسو با اين جريان عمل كرد.

اصلا من اصولگرا نيستم. اصلا ربطي به اصولگرايان ندارد. اشكال بزرگ ما اين است كه يك پوست خربزه از ابتدا زير پاي ما انداخته‌‌اند كه موضع مي‌خواهي بگيري؛ يا اصلاح‌طلبي يا اصولگرا. من تقسيم‌بندي‌هاي خودم را دارم. من در سياست آدم‌ها را به مرد و نامرد تقسيم كردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرايان آدم نامرد داريم.

يك تقسيم‌بندي من پركاري و كم‌كاري است. برخي سياست‌مداران پركارند برخي كم‌كار. پست را مي‌گيرند اما همه تفريحات و استخر و خواب و دفتر و.. سر جايش است. يعني اقتضائاتشان سر جايش است. اما بازگرديم سر بحث قبلي؛ من درباره آقاي روحاني بگويم كه عدالت رسانه‌اي درباره ايشان به درجه اعلا بود. در مناظره‌ها و زمان‌بندي تبليغات و... من رفتار آقاي روحاني را مي‌بينم؛ مي‌گويم اي كاش آقاي روحاني كمي خصلت‌هاي خوب ديگران را هم مي‌گرفت. آقاي احمدي‌نژاد مردمي و ساده‌بودنش خيلي از مشكلات را حل مي‌كرد. ما هر لحظه مي‌خواستيم مي‌توانستيم احمدي‌نژاد را ببينيم اما در مدتي كه مسئول بودم، يك بار نتوانستم آقاي روحاني را ببينم.

يك بار نتوانستم تلفني با ايشان صحبت كنم. فكر كردم فقط من هستم، ديدم بقيه هم اين‌طور هستند. اصلا دسترسي به آقاي روحاني نيست. اخيرا آقاي ناطق گفته من شش صبح بيدار مي‌شوم، ورزش مي‌كنم و.. چه خوب بود آقاي روحاني به جاي اينكه ساعت ٩ بيايد، دو ساعت زودتر بيايد و مشكل وزرايش را حل كند كه‌ آنها معطل نشوند. يادم است يك سفر آمريكا همراه آقاي احمدي‌نژاد بودم. در هواپيما كنار آقاي احمدي‌نژاد راحت گعده داشتيم، مي‌گفتيم و مي‌خنديديم. يك جايي در مسير، آقاي احمدي‌نژاد كنار من نشسته بود؛ خسته بود؛ گفت آقاي ضرغامي نمي‌خوابي؟ با اينكه يك جايي در هواپيما مخصوص رئيس‌جمهور است. يك پتو از زير پاي من و خودش كشيد و رفت زير صندلي گرفت خوابيد. اصلا پاي من روي سرش بود. من مدام بايد پايم را جمع مي‌كردم كه صورت ايشان را له نكنم. راحت خوابيد. من مصلحت نمي‌بينم برخي كنتراست‌هاي رفتاري آقاي روحاني را بگويم. خوب نيست؛ شايد زماني بگويم. ايشان عمدتا متفاوت شد؛ بعد از رياست‌جمهوري متفاوت‌تر از گذشته شدند حتي با نزديك‌ترين افراد.

شما با ارائه گزارش صدروزه ايشان مخالفت كرديد.

نه! نحوه ارائه از طرف خودشان دچار مشكل شد.

چرا؟ مگر رسانه شما ملي نيست؟ آيا رئيس‌جمهور ملي منتخب حق نداشت گزارش صدروزه بدهد؟

خوب شد شما اين را گفتيد و من متوجه شدم برخي همكاران ما جواب اين سؤال ساده را نمي‌دانند. آقاي روحاني مي‌خواست گزارش صد‌روزه اول خود را بدهد. من براي اثبات حسن‌نيت به آقاي روحاني گفتم من بايد بگويم كدام مجري با شما گفت‌وگو كند؛ اما اگر حس كنم شما يا هركس ديگري روي مجري خاصي حساس هستيد، من به شما چند نفر را معرفي مي‌كنم؛ اما يك كار ديگر هم مي‌توانيم انجام دهيم. مجري را شما انتخاب كنيد؛ اما جايي اين را نگوييد؛ چون نه براي شما خوب است و نه ما.

چرا براي شما مهم بود كه مجري را شما انتخاب كنيد؟

چون وظيفه صداوسيماست. بعدا هم رفت شوراي نظارت و اعلام رسمي شد؛ مثلا من مي‌توانم بگويم شما نياييد با من گفت‌وگو كنيد، خانم آرتا بيايد؟ نمي‌توانم بگويم. اين وظيفه روزنامه «شرق» است كه ببيند كدام خبرنگار بايد با من مصاحبه كند.

نکته ظريفي اينجا هست. اول اينكه ما تعدد رسانه‌هاي چاپي و اينترنتي داريم؛ اما فقط يك رسانه ملي داريم.

شما معتقديد كه رئيس‌جمهوري بايد یک مجري را كه خودش علاقه‌مند است، انتخاب كند؟

فكر مي‌كنم بايد توافق شود.

خب همين شد. من رفتم گفتم آقاي روحاني هركسي كه شما بگوييد. بالاتر از اين؟ من همان را آماده مي‌كنم. گفت باشد. يكي آقاي روحاني‌نژاد بود و يكي مجري ديگر. آقاي روحاني‌نژاد الان بازنشسته شده و جزء ابواب جمعي رياست‌جمهوري است. من به روحاني‌نژاد گفتم رئيس‌جمهوري نخستين مصاحبه‌اش است و شما اصلا سؤال‌هاي چالشي مطرح نكن. محترمانه صحبت كن؛ به شكلي كه ذره‌اي در ذهن آقاي روحاني مشكلي پيش نيايد. اين توصيه را كردم تا خيالم راحت شود؛ چون اگر ذره‌اي غير از اين عمل مي‌كرد، خيال مي‌كردند من گفته‌ام. بعد هم بقيه را هماهنگ كردم.

برنامه داشت ‌آغاز مي‌شد كه ديدم سركار خانم پوريامين نشسته و مي‌خواهد صحبت كند؛ درحالي‌كه قرار بود يك خانم ديگر روبه‌روي آقاي روحاني‌نژاد بنشيند. بعد فهميديم كه كساني هم آنجا شيطنت‌هايي كرده‌اند. به من گفتند آقاي روحاني دقيقه ٩٠ گفته خانم پوريامين. من گفتم نمي‌شود؛ چون همه بچه‌ها مي‌دانستند كه ضرغامي كسي ديگر را انتخاب كرده بود. البته آقاي رئيس‌جمهور بعدا هم يك مصاحبه سه‌نفره كرد. آقايان شهيدي و احمدي و خانم سپانلو. برويد از آنها سؤال كنيد كه چه مشكلاتي پيدا كردند. من سه نفر را صدا كردم و درد‌دل‌هايشان را شنيدم. گفتم عيبي ندارد، ايشان آقاي رئيس‌جمهور است، ناراحت نشويد. آقاي رئيس‌جمهور رفتار خاصي دارند. بماند. رفتار رسانه‌اي آقاي روحاني اشتباه است.

خانم پوريامين قبلا در برخي برنامه‌هاي اجتماعي و خانواده بود. مدت‌ها نبود و صرفا در برنامه نسيم در برنامه‌هاي آشپزي شركت مي‌كرد. اطلاعات سياسي به‌روز نداشت. من گفتم به آقاي رئيس‌جمهور بگوييد اين خانم اصلا براي اين كار مناسب نيست. در شأن مصاحبه امشب رئيس‌جمهور نيست. بعد گفتند نه آقاي رئيس‌جمهور گفته‌‌اند حتما بايد ايشان باشد. آقايان نهاونديان، آشنا، فريدون و صادق به من زنگ مي‌زدند. بعد ديگر پاسخ تلفن‌ها را ندادم. از دست من هم خيلي دلخور شدند. آقاي روحاني يك ساعت در دكور نشست. من هم مي‌فهميدم يك ساعت نشستن آقاي رئيس‌جمهور در برنامه‌اي كه من اجازه پخش آن را نمي‌دادم، معني‌اش چيست.

ولي در نهايت شما كوتاه آمديد.

بله! كوتاه آمدم. با اينكه دو بار آقاي حجازي، مسئول دفتر رهبري، به من زنگ زدند. بار اول پرسيدند چرا پخش نمي‌شود؟ توضيح دادم، گفتند هرچه خودتان صلاح مي‌دانيد. آقاي حجازي دفعه دوم كه تماس گرفتند، صحبت‌هاي آقاي روحاني را به من منتقل كردند. من هم ديدم آقاي روحاني نشسته است و مردم منتظرند. بالاخره يك نفر بايد براي مردم كوتاه بيايد. قبلا دولت گفته بود شوراي نظارت بالاي سر شما هست؛ هرچه آنها گفتند، بايد انجام دهيد كه من گفتم فقط شوراي نظارت نيست. دستگاه‌هاي ديگر هم هستند؛ بنابراين همين الان يك سؤال از شوراي نظارت بكنيد.

دستگاه‌هاي ديگر يعني كجا؟

مثلا شوراي‌عالي امنيت ملي، شوراي امنيت كشور، سازمان بازرسي كل كشور، مجلس، دفتر رهبري، سازمان بازرسي كل كشور و ده‌ها دستگاه ديگر و سياست‌هايي كه رهبري اعلام مي‌كنند. من گفتم بعدا از شوراي نظارت سؤال مي‌كنيم.

فردا هم پاسخ شوراي نظارت رسما منتشر شد كه گفتند انتخاب مجري با رئيس صداوسيماست. من آن شب به خاطر مردم كوتاه آمدم. آقاي روحاني به جاي اينكه بگويد تشكر مي‌كنيم، ظاهرا يك مشكل قانوني پيش آمده بود و رفع شد، با يك خنده مغرورانه خطاب به خانم پوريامين از موقعيت‌شان در عقب‌راندن صداوسيما گفتند انگار كه شاخ غول را شكسته‌اند. آيا اين براي رئيس‌جمهوري افتخار است؟ در سازمان اين حركت من مثبت واقع شد و همه گفتند اگر زمانش برسد رئيس سازمان براي استقلال آن مي‌ايستد.

من در دوران رياستم بر سازمان خيلي تحول ايجاد كردم. خيلي از نوارها را از آرشيو بيرون كشيدم. از دفاعيات خسرو گلسرخي بگيريد تا راهپيمايي گروه‌هاي چپ و ماركسيست و شخصيت‌هاي دولت موقت. اصلا معتقد بودم كه ما محرمانه به اين صورت نداريم. الان هم اينكه برخي انتقاد مي‌كنند كه اين نوار ٢٠‌دقيقه‌اي از جلسه خبرگان درباره رهبري بيرون رفته و برخي شايعه‌سازي كردند كه اين رهبري موقت بوده که اصلا حقيقت ندارد. صحبت‌هاي آقاي مشكيني هست و حتي آقاي عطاالله مهاجراني هم توييت كرد و همين را گفت و از افتخارات رهبري نظام است كه وقتي مي‌خواهد انتخاب شود؛ مثل بزرگان تاريخ اسلام مي‌گويد الان كه شما اصرار مي‌كنيد، حجت تمام مي‌شود. رهبري همه حرف‌ها را همان زمان مي‌زند. برخي مي‌گويند اين نوارها محرمانه بوده؛ درحالي‌كه اين‌طور نيست.

اگر از نظر صداوسيما محرمانه نبود، چرا هيچ وقت منتشر نشد؟

معتقدم هيچ‌‌كدام از اين نوارها مشكل ندارد. يعني اگر اين نوارها پخش شود، بسيار هم خوب است. من وقتي مي‌خواستم دفاعيات خسرو گلسرخي را پخش كنم، خيلي‌ها مقاومت كردند و گفتند اين كار را نكن. من گفتم اتفاقا يك ماركسيست لنينيسم از امام علي و امام حسين و جنايات شاه سخن مي‌گويد؛ خيلي خوب است و مقوم انقلاب است.

چرا مذاكرات خبرگان هيچ وقت زمان شما كامل منتشر نشد؟

شايد مثلا آن علاقه احساس نمي‌شده است. شايد فكر نمي‌كرديم كه پخش مشروح جلسه خبرگان خوب و پرمخاطب باشد.

آخر مسئله اين است كه از صداوسيما بارها بخشي از اين مذاكرات به‌ويژه آن تكه صحبت‌هاي آخر آقاي هاشمي پخش شده بود. حتي در همان آيتم‌هاي پخش‌شده هم الان كه نوار كامل منتشر شده، متوجه مي‌شويم كه جاهايي كات و بعد جابه‌جايي صورت گرفته است، يعني حتي ترتيب را هم به هم زده بودند.

سانسور نيست. جايي برنامه‌سازي مي‌شود. بخشي از صحبت‌هاي طرف را استفاده مي‌كنند؛ بله شما بگوييد برنامه‌سازي‌هاي جهت‌دار، يعني حرفمان را دقيق كنيم. اصلا سانسور معني ندارد.

خب پس شما با همين عبارت «برنامه‌سازي‌هاي جهت‌دار» در صداوسيما موافق هستيد؟

اجازه بدهيد. مادر به بچه گفت قربان چشم بادامي‌ات، بچه گريه كرد و گفت بادام مي‌خواهم. نه من دارم شما را راهنمايي مي‌كنم كه شفاف حرف بزنيم. الان شما بگوييد يك كانال بگذاريم كه همه مذاكرات مجلس خبرگان را از ابتدا تا آخر پخش كنند. اتفاقا بد هم نيست. روز دوم همه حوصله‌شان سر مي‌رود، مي‌گويند همه صحبت به ما چه؟ روز دوم همه مي‌زنند كانال ديگر فوتبال يا كارتون مي‌بينند.

پس چرا الان اين همه در كانال‌ها پخش شد و استقبال شد و ديده شد.

آفرين. شما رسانه‌اي هستيد. به دليل اينكه يك قرائت كاملا ضد‌انقلابي از آن درآوردند و گفتند اين رهبري موقت است و اين هم سندش. همه رفتند نگاه كردند ببينند چيست. بعد كه ديدند متوجه شدند كه این اتفاقات فقط تواضع رهبري در اين خصوص است. به این دليل يك نوار چند‌دقيقه‌اي ميليون‌ها بار ديده مي‌شود.

تلويزيون كه زياد سخنراني‌هاي مطول پخش مي‌كند، اين را هم مي‌توانست پخش كند.

اين الان سليقه شماست. من سليقه شما را از همين تريبون منتقل مي‌كنم. مي‌گويم شايد سليقه خانم جزيني، نماينده سليقه جمع بزرگ‌تري باشد. يكي از كانال‌ها مشروح مذاكرات مجلس خبرگان را پخش كند. خيلي هم خوب است. من الان حرف شما را مي‌پسندم.

من مثالي از آقاي رمضان‌زاده براي شما مي‌زنم. ايشان معتقد بودند كه سال ٨٤ اصلاح‌طلبان به صداوسيما باختند نه احمدي‌نژاد؛ به اين معني كه صداوسيما كاملا پشت آقاي احمدي‌نژاد بود. مثال معروفي دارند، مي‌گويند در پربيننده‌ترين ساعات خبري به مدت طولاني صداوسيما راه‌اندازي يك پله‌برقي معمولي در تهران را به‌عنوان دستاوردهاي آقاي احمدي‌نژاد با آب‌وتاب پخش كرد اما راه‌اندازي يك نيروگاه برق‌آبي با سرمايه هنگفت كه ايران را در زمينه تكنولو‍ژي به‌كار‌رفته در آن جزء چند كشور نخست دنيا مي‌كرد و بسيار مهم بود، فقط يك بار در ساعت خبري آخر شب و خيلي كوتاه منتشر كرد. من معتقدم كه از اين دست موارد ما بسيار بسيار زياد در صداوسيما داشتيم.

شايد حرف آقاي رمضان‌زاده كه دوست من است، درست باشد. ممكن است در يك بخش خبري اين‌طور بوده است. البته يك چيز ديگري هم بگويم، گفته بودم بعد از چند خبر سخت، يك خبر نرم و متفاوت برويد كه ذهن‌ها تلطيف شود و مجددا دوباره اخبار جدي پخش شود. البته آقاي رمضان‌زاده اگر معتقد است تلويزيون در سال ٨٤ رئيس‌جمهوری تعيين كرد، يعني ضرغامي اين قدرت را داشت كه رئيس‌جمهوري تعيين كند، اين براي من شخصا خيلي خوب است! اگر من چنين تواني داشته باشم كه مردم به آن فردي كه مي‌گويم، رأي بدهند. درحالي كه من واقعا چنين تواني ندارم.

مي‌گويند دو نفر قدرتشان واقعي است. كسي كه كليد صداوسيما را دارد و دومي کسی که كليد اوين را.

خاطرم هست يك بار هم يك اختلاف جدي با آقاي آملي‌لاريجاني پيدا كرديم. ايشان از دست ما ناراحت شد و گفت اگر اين‌طور مي‌خواهيد اخبار من را پوشش بدهيد، ديگر نياييد. قهر كرد و گفت ديگر دوربين‌هاي صداوسيما را در جلسه شوراي عالي قضائي راه ندادند. فكر مي‌كردند كه الان همه مي‌آيند و اين مشكل را حل مي‌كنند، ديدند نه آب از آب تكان نخورد. از سايت خودشان خبر مكتوب را برداشتيم. تصاوير هم آن‌قدر ثابت و كليشه‌اي بود كه هيچ فرقي نداشت. اگر شما تصاوير پنج سال گذشته جلسات شوراي عالي قضائي را هم دنبال كنيد، تفاوتي حس نمي‌كنيد. خبر ايشان هم مثل باقي خبرها يك خبر رسمي بود. هيچ كسي هم نفهميد و دفعه بعد هم گفتند تشريف بياوريد.

گلايه ايشان چه بود؟

امثال گلايه‌هايي كه آقاي روحاني يا اصلاح‌طلبان دارند. گلايه، گلايه است اما آن خبر خاص اين بود كه چرا شما خبر من را بعد از خبر اسب‌هاي تركمن‌صحرا رفته‌ايد.

يك گزارش خيلي قشنگ از مسابقات بين‌المللي كورس اسب‌دواني در گنبد رفته بوديم كه جايگاه بالايي هم داشت. بهترين تصاوير از اسب‌ها و طبيعت پخش مي‌شد و بعد از آن، خبر آقاي آملي پخش شد. ايشان احساس مي‌كرد به ايشان اهانت شده است! هربار من را مي‌ديد، مي‌گفت آقاي ضرغامي اين اسب‌هاي گنبد قبل از خبر من رفته و به قوه قضائيه بي‌احترامي شده است. شنيدم كه ايشان به رهبري هم گلايه كرده بودند و مطمئن نيستم ظاهرا رهبري به ايشان فرموده بودند شايد خبر اسب‌ها خيلي مهم‌تر از خبر شما بوده كه جلوتر رفته‌اند. اصلا بحث مهمي و غير‌مهمي نيست. از نظر ما چينش خبر از اهميت حرف‌هاي خاص خود برخوردار است.

من درباره حجاب در صداوسيما هم مي‌خواهم از شما سؤال كنم. اين خيلي در بين مردم جا افتاده كه مي‌گويند صداوسيما در زمان‌هاي خاص مانند انتخابات تصاوير خانم‌هايي را كه حجاب كامل ندارند كاملا پخش مي‌كند، اما در زمان‌هاي ديگر نه. ماجرا چيست؟

مسئله خيلي ساده است؛ ماجرايي در كار نيست. زماني كه صداوسيما برنامه‌سازي مي‌كند، چون بايد الگو معرفي كند و الگوهاي صداوسيما براي نسل‌هاي جديد است، بايد حجاب متعارفي را معرفي كند تا الگو شود. دستگاه‌هاي نظارتي حتي به همين حجاب هم ايراد مي‌گيرند كه آن‌طور كه شايسته است در برنامه‌ها و نمايش‌ها رعايت نمي‌شود، اما در مقام نشان‌دادن واقعيت رأي‌دادن مردم و راهپيمايي كه بستر كار حضور انبوه مردم است حساسيت كمتري به خرج داده مي‌شود.

بحث همين است كه آيا اين مردم فقط زمان انتخابات مردم هستند؟ در ساير گزارش‌هاي تلويزيوني شما اين مردم با حجاب كامل ديده مي‌شوند و فقط در زمان‌هاي خاصي افرادي با حجاب‌هاي متفاوت نشان داده مي‌شوند، در ضمن حالا به نظرتان الگويي كه داده‌ايد مؤثر بوده؟

حتما مؤثر بوده. بايد نگاه كنيم اگر نباشد چه اتفاقي مي‌افتد. رسانه ملي وظيفه دارد. سيماي جمهوري اسلامي بايد سيماي الگو معرفي كند.

آيا سيماي ملي نبايد بازتاب‌دهنده سبك‌هاي زندگي همه ملت باشد؟ بازتاب‌دهنده واقعيات جامعه باشد؟

بله لازم است. يك جايي بايد الگو ارائه بدهيد.

اينكه صداوسيما وظيفه دارد الگو معرفي كند را كجا گفته‌‌اند، در اساسنامه سازمان است؟

بله. در اساسنامه و مرامنامه سازمان همه اين ضوابط وجود دارد. اين‌قدر از اين چيزها دارد. زيادي دارد. همه‌جا هم دارند. شبكه رسمي تلويزيون تركيه هم به‌وضوح ضوابط نظارتي‌اش متفاوت از باقي شبكه‌هاي تركيه است. ببينيد من تصاوير زيادي دارم از همان خانم‌هايي كه در گوشه تظاهرات بوده‌‌اند يا رفته‌‌اند رأي بدهند كه پخش نشده است؛ يعني خيلي از تلرانس خارج بوده است! اصلا خيلي‌وقت‌ها دوربين وقتي سراغ كسي مي‌رفت، خود آن خانم روسري‌اش را درست مي‌كرد.

چون مي‌داند كه صداوسيما او را نشان نمي‌دهد.

نه همه آن اين نيست. در مصاحبه‌هاي مردمي تلرانس ما از برنامه‌هاي رسمي بازتر است.

و زمان انتخابات اين تلرانس بازتر مي‌شود.

سر صندوق‌ها يا مراسم عمومي، مردم اگر بيشتر ديده مي‌شوند با اين تحليل است كه ما بگوييم در اين بستري كه همه مي‌آيند رأي مي‌دهند پشتوانه نظام و انقلاب هستند. اگر مقداري فضا بازتر است توجيه دارد كه اين جمعيت با اين مشخصات آمده‌اند كه رأي بدهند.

صداوسيما متوجه نيست كه مردم از اين رفتارش دلخورند و فكر مي‌كنند كه از آنها استفاده ابزاري مي‌شود؟

صراحتا موضعم را گفتم و اصلا فكر نمي‌كنم كه استفاده ابزاري است. يك موقع است با يك فرد صحبت مي‌كنيم. بدحجاب هم نشان مي‌دهيم، اما در يك قاب بسته سعي مي‌كنيم چارچوب‌ها را رعايت كنيم، اما وقتي يك جمعيت زيادي مي‌آيد و آن جمع از نظر تصويري اولويت دارد، اگر كسي بدحجابي دارد نشان مي‌دهيم. فاصله‌اش آن‌قدر نيست.

ارسال نظر