پدر باستانشناسی ایران چه کسی بود
عزتالله نگهبان «پدر باستانشناسی ایران» توانست تمدنهای خفته در دل مارلیک، دشت قزوین و هفتتپه را از زیر آوارهای زمانه درآورد، هر کلنگی که نگهبان بر زمین وطن زد آثاری بیرون آورد که موجب رونق باستانشناسی و نمودار والایی تمدن ایران شد.
عزتالله نگهبان «پدر باستانشناسی ایران» توانست تمدنهای خفته در دل مارلیک، دشت قزوین و هفتتپه را از زیر آوارهای زمانه درآورد، هر کلنگی که نگهبان بر زمین وطن زد آثاری بیرون آورد که موجب رونق باستانشناسی و نمودار والایی تمدن ایران شد.
به گزارش تسنیم، نگهبان در 1305 در اهواز متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «جمشید جم» و متوسطه را در مدراس «فیروز بهرام» و «صنعتی آلمانی» در تهران گذراند. او تحصیلات عالی را در دانشگاه تهران در رشته باستانشناسی دنبال کرد و در 1328 لیسانس گرفت.
در 1329 وارد مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو شد و در 1333 موفق به اخذ درجه فوق لیسانس شد. عنوان رساله او «سیر سفال نخودیرنگ در خوزستان» بود که با راهنمایی دونالد مککان انجام یافت. دوران تحصیلات او در شیکاگو مصادف بود با اوضاع آشفته سیاسی که منجر به قطع کمک مالی به او از ایران شد، بنابراین او برای تأمین مخارج زندگانی مدتی به عکاسی از کودکان پرداخت. نگهبان پس از بازگشت به وطن، با درجه دانشیاری به استخدام دانشگاه تهران درآمد و در آنجا مشغول تدریس شد.
نگهبان در سال 1336 مؤسسه باستانشناسی دانشگاه تهران را در مجموعه موقوفات دکتر محمود افشار بنیان گذاشت که تا 1356 ریاست آن را عهدهدار بود. زنده یاد ایرج افشار درباره او نوشت: «با عزتالله نگهبان از کلاس اول ابتدایی همدرس بودم و پهلوی هم مینشستیم. جنم ذاتی او را خوب میشناسم و به زیروبم فکر بلندش آشنایی ژرف دارم.
کیست نداند که او رویّه و روحیه سازمان باستانشناسی را عالمانه عوض کرد. مؤسسه باستانشناسی را برای دانشگاه تهران تأسیس کرد. بودم آن روزی که پیش پدرم آمد و هدف خود را از اختصاص یافتن ساختمانی از موقوفات به مؤسسه خاص باستانشناسی توضیح میکرد.»
عزتالله نگهبان، مارلیک سال 1340
نگهبان در سال 1340 اولین حفاری مشترک دانشگاه تهران و ادارهکل باستانشناسی را در تپه مارلیک سرپرستی کرد و در سال 1341 نمایشگاهی از آثار به دست آمده از این حفاری را در ساختمان موزه ایران باستان ترتیب داد. نگهبان با اخذ دکتری افتخاری از دانشگاه تهران در 1345 به درجه استادی ارتقا یافت، در سال 1354 به ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران منصوب شد و در سال 1357 بازنشسته شد. نگهبان علاوه بر مشاغل دانشگاهی، معاون فنی ادارهکل باستانشناسی و مشاور عالی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران نیز بود.
او در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال 1347 نقش اساسی در تصویب قطعنامهای در محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت. افزون بر این، در سمت مشاور فنی باستانشناسی در اداره باستانشناسی وقت، سهم عمدهای در جلوگیری از برخی فعالیتهای غیر قانونی در زمینه خرید و فروش و قاچاق اشیای باستانی به خود اختصاص داد.
دکتر نگهبان پس از بازنشستگی، به فیلادلفیای امریکا رفت و به چاپ گزارش نهایی فعالیتهای باستانشناختی خود مشغول شد و مدتی در بخش موزه دانشگاه پنسیلوانیا به کار پرداخت. او در طول حیات خود جوایز و نشانهای متعددی دریافت کرد که از جمله میتوان به بزرگترین جایزه فرهنگی باستانشناسی از سوی سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در اردیبهشت سال 1377 به مناسبت افتتاح نمایشگاه گنجینه مارلیک در موزه ملی ایران اشاره کرد. از کارهای ماندگار او در زمینه باستانشناسی حفاریهای او در مارلیک و هفتتپه بود.
نخستین کاوشهایی که او درباره تاریخ عیلام میانه انجام داد و نیز تحقیقاتش راجع به فرهنگهای هزاره اول شمال ایران (مارلیک) سبب ایجاد رشته جدیدی در تحقیقات باستانشناسی ایران شد. مهمترین سهم او در پیشبرد باستانشناسی ایران، ایجاد کارگاه دائمی در قزوین برای فعالیتهای باستانشناختی دانشگاه تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. او موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه محمدآباد شد که بعد به کانونی برای پژوهشهای مستمر و دراز مدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد. ایرج افشار درباره بزرگترین پروژههای باستانشناسی که بهدست نگهبان به انجام رسیده است نوشت:
«من به عزت هر کجا که پی حفاری علمی میرفت سر میزدم. هم پیوسته قلبی به او و دلبند کارهای حفاری برجسته او بودم. هماره دلم در جستجوی دیدن تازه یافتههایی بود که حشمت و عظمت ایران باستان را گسترش میداد. هر کلنگی که نگهبان بر زمین وطن زد از آنجا آثاری بیرون آورد که موجب رونق علم باستانشناسی و نمودار والایی تمدن ایران شد. دو بار به تپههای مارلیک رفتم. یک بار او بود و یک بار نبود.
نگهبان شهرت جهانی خود را در رشته باستانشناسی از کارهایی که در تپههای زاغه و مارلیک و هفت تپه انجام داد و نمایشگاههایی که از مکشوفات خود و یارانش عرضه کرد و مقالهها و کتابهایی که درباره آن حفاریهای ارزشمند به چاپ رسانید و همه را با ذوق و شوق و توانایی علمی انجام داده بود به دست آورد.
جای دیگری را که عزت کاوید و باز بخت با او یار بود که تازههای باستانی را مکشوف سازد هفت تپه بود. باز باید نقطه سومی را بشناسانم که عزت تمدن آنجا را به ملت ایران و جهان علاقهمند به قدمت باستانی ما آشکارا ساخت و آن بررسی دشت قزوین در ناحیه موسوم به زاغه بود.
عزت برای آنکه جای سکونت برای دانشجویان و شاگردان قدیمش که در این وقت کارورزی میکردند تهیه ببیند به جای آنکه در قزوین آپارتمان اجاره کند کاروانسرای شاه عباسی مخروبهای را که اگر نامش درست به یادم باشد محمدآباد بود مرمت کرد و آبادان ساخت. (در سال 1356) چون میدانست که گروه شرکتکنندگان در کنگره تاریخ اجتماعی و اداری ایران در دوران سلجوقی و ایلخانی را به همدان خواهم برد به من گفت حتماً آنها را از این بیابان به سوی درگزین و همدان ببر که از حفریات جدید آگاهی پیدا کنند. قافله ما نزدیک به 30 نفر میشد و همه مورخ تاریخ دوره اسلامی بودند، مثل اشپولر و لمبتون و رویمر و عدنان ارزی و برت فراگنر، گیریانچی، هوندا، مادلونگ، خلیق نظامی و...»
نگهبان نقشی اساسی در گشودن فصلی جدید و علمی در باستانشناسی پیش از تاریخ ایران ایفا کرد. از این استاد برجسته مقالات متعددی در زمینه باستانشناسی در مجلات «سخن»، «راهنمای کتاب»، «هنر و مردم»، «فرهنگ و زندگی»، «مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران»، «دستاورد»، «مارلیک» و «آینده» به چاپ رسیده است. از دیگر آثار وی میتوان به کتابهای «حفاری در هفت تپه، دشت خوزستان» و «راهنمای موزه و حفاری هفتتپه» اشاره کرد.
ایرج افشار در بهمن سال 1387 و تنها دو هفته پس از درگذشت دکتر نگهبان نوشت:
«... چون او به مدیریت باستانشناسی کشور رسید حیاتی تازه در پیکر باستانشناسی دمیده شد و توانست تمدنهای خفته در دل مارلیک، دشت قزوین و هفتتپه را از زیر آوارهای زمانه به درآورد. چون دو هفته پیش روباه مرگ او را از ما بربود اجازه بدهید در اینجا از سوگ او اظهار تأسف کنم و به تأکید گفته شود که حق مسلم پدری بر این رشته را یافت، درگذشت عزت برای من بسیار جانگزا بود.»