مجمع تشخيص یا مجلس سنا

آيت‌الله شاهرودي، رئیس جديد مجمع تشخیص مصلحت نظام، چهارشنبه‌شب در يك برنامه تلويزوني گفت: «مدتی است مطرح است که در بازنگری قانون اساسی کشور ما همانند برخی از کشورهای دو مجلسی، با دو مجلس اداره شود؛ هم‌اکنون نیز می‌توان گفت که مجمع تشخیص مصلحت نظام مقدار مهمی از وظایف مجلس سنا در نظام‌های دومجلسی را انجام می‌دهد».

آيت‌الله شاهرودي، رئیس جديد مجمع تشخیص مصلحت نظام، چهارشنبه‌شب در يك برنامه تلويزوني گفت: «مدتی است مطرح است که در بازنگری قانون اساسی کشور ما همانند برخی از کشورهای دو مجلسی، با دو مجلس اداره شود؛ هم‌اکنون نیز می‌توان گفت که مجمع تشخیص مصلحت نظام مقدار مهمی از وظایف مجلس سنا در نظام‌های دومجلسی را انجام می‌دهد».

اما آيا واقعا آن‌طور كه رئيس جديد مجمع تشخيص مصلحت نظام برداشت كرده است، مجمع تشخيص مصلحت تمام يا بخشي از وظايف مجلس سنا در نظام‌هاي دومجلسي را برعهده دارد؟ براي درك اين ادعا بايد پيشينه و فلسفه مجالس سنا را بررسي كرد و مهم‌تر از آن، شأن و فسلفه ايجاد مجمع تشخيص مصلحت نظام. در اصطلاح سياسي، مجلس سنا (senate assembly) به مجلسی مركب از نمايندگان شاه و ملت در كشورهاي سلطنتي يا نمايندگان طبقات حاكمه و مردم در كشورهاي جمهوري اطلاق مي‌شود.

امروزه در كشورهايي كه در قانون اساسي آنها بيش از يك مجلس مقننه پيش‌بيني شده يكي از آنها معمولا مجلس سناست كه به‌طور‌كلي جنبه محافظه‌كارانه دارد. به عضو مجلس سنا، سناتور (senator) گفته مي‌شود كه معمولا كهن‌سال است. در حقيقت مجلس سنا ركن دوم پارلمان در برخي از نظام‌هاي سياسي است؛ يعني اينكه در پاره‌اي از نظام‌هاي سياسي، به جاي تأكيد بر پارلمان تك‌نهادي، مشاهده مي‌كنيم كه دو نهاد قانون‌گذار به صورت هم‌زمان وجود دارد. اين دو نهاد را در مجموع پارلمان آن نظام مي‌دانيم. در واقع قانون‌گذاري جزء وظايف ذاتي مجلس مؤسسان است.

مجلس سنا در ايران هم از آغاز مشروطیت تا سال ۱۳۲۸ خورشیدی تشکیل نشد، به موجب قانون اساسی مورخ ۱۲۸۵ حکومت ایران علاوه بر مجلس شورای ملی باید دارای مجلس دیگری به نام «مجلس سنا» مي‌بود، ولی به‌علت بعضی از مخالفت‌ها تا پایان سلطنت رضاشاه پهلوی درباره این شاخه قوه مقننه تصمیمی اتخاذ نشد. پس از شهریور20، از دولت‌های وقت تقاضای تشکیل این مجلس می‌شد و محمدرضا پهلوی نیز نسبت به تأسیس آن علاقه‌مند بود، تا اینکه در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۷ دولت حکیمی لایحه تشکیل مجلس سنا را تقدیم كرد که با اعتراضات زیادی از سوی برخی از نمایندگان مجلس شورا روبه‌رو شد، ولی بالاخره با تلاش عده‌ای از دولتمردان، اساسنامه آن تدوین و به تصویب مجلس شورا و تأييد شاه رسید.

به موجب اصل ۴۳ قانون اساسی، تعداد نمایندگان مجلس سنا 60 نفر بوده که 30 نفر از طرف مردم (15 نفر از تهران و 15 نفر از شهرستان) و نیمی دیگر از سوی شاه (15 نفر از تهران و 15 نفر از شهرستان) انتخاب می‌شدند که گروه اول سناتورهای انتخابی و دسته دوم به سناتورهای انتصابی معروف بودند. در حقیقت مجلس سنا به «مجلس شیوخ» معروف بود زیرا هر فردی نمی‌توانست به مجلس سنا راه یابد و گفته می‌شود كه گاهی هم برای اینکه اشخاص موردنظر واجد شرایط سناتوری شوند، به‌طور موقت احکامی صادر می‌شد. اما مجمع تشخيص مصلحت چه؟

كدام ‌شأن قانون‌گذاري؟

مجلس سنا يا مجلس دوم در ديگر نظام‌ها، به معناي واقعي كلمه مجلس قانون‌گذاري است. در‌حالي‌كه مجمع تشخيص مصلحت، اساسا چنين صلاحيتي ندارد و حتي تعيين سياست‌هاي كلي نظام نيز از صلاحيت‌هاي مجمع تشخيص مصلحت نظام نيست. مطابق بند يك اصل 110 قانون اساسي، تعيين سياست‌هاي كلي نظام از صلاحيت‌هاي رهبري است. اما رهبري در حقيقت پس از گرفتن نظرات مشورتي اين سياست‌ها را ابلاغ مي‌كند.

سابقه مجمع تشخيص مصلحت نظام به زمان امام و در پى اختلاف‌نظر بين مجلس و شوراى نگهبان برمي‌گردد. در اوایل انقلاب و در پی بروز اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان برای تصویب مصوبات مجلس و لزوم تطابق آنها با شرع اسلام، ریاست وقت مجلس شورا در پنجم مهر ۱۳۶۰ در نامه‌ای از امام درخواست کرد که راه‌حلی ارائه دهد. امام هم در نامه‌ای به مجلس اجازه داد تا موارد مصلحتی را با اکثریت اعضای نمایندگان و قید موقت به تصویب برسانند. اما با وقوع اختلافات بیشتر سرانجام پس از مکاتباتی بین مقامات عالی‌رتبه و ذی‌ربط وقت کشور، درخواستی در بهمن ۱۳۶۲ به امضاي رئیس‌جمهوري وقت، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، رئیس وقت دیوان عالی کشور، نخست‌وزیر وقت و سیداحمد خمینی به امام برای چاره‌جویی ارسال شد. امام هم در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ هجری شمسی با صدور فرمانی، مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای رسیدگی به این قبیل امور تأسیس كرد.

در نامه امام كه در پاسخ به نامه مسئولان و مقامات حكومتى وقت، ‏در تاريخ 14/11/66 درباره برخى از مشكلات، فرمانى صادر شده، آمده است: «... براى غايت احتياط در‌‌‌صورتى‌كه بين مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان شرعا و قانونا توافق حاصل نشد، مجمعى مركب از فقهاى محترم شوراى نگهبان، رؤساى قواى سه‌گانه،... نخست‌وزير و وزير مربوطه براى تشخيص مصلحت نظام اسلامى تشكيل شود و در صورت لزوم از كارشناسان ديگر هم دعوت به عمل آيد و پس از مشورت‏هاى لازم، رأى اكثريت اعضاى حاضر اين مجمع، مورد عمل قرار گيرد... مصلحت نظام، امور مهمّه‏اى است كه گاهى غفلت از آن موجب شكست اسلام عزيز مى‏گردد».

این مجمع که در آغاز تأسیس، صرفا به‌منظور تشخیص مصلحت در موارد اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان تأسیس شده بود، وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸ بازنگری شد، پس از بحث‌های مشروح درباره جایگاه مجمع تشخیص مصلحت، وظایف 1‌1گانه‌ای مستند به اصول ۱۱۲، ۱۱۱، ۱۱۰ و ۱۷۷ بر عهده‌اش قرار گرفت، تا به‌عنوان حلقه تکمیلی در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در شرایط مختلف ایفای نقش کند.

در هيچ‌يك از اصول ياد‌شده هم وظيفه قانون‌گذاري به مجمع تشخيص مصلحت نظام واگذار نشده است. در بازنگرى قانون اساسى، مجمع تشخيص مصلحت نظام، براى حل اختلاف بين مجلس و شوراى نگهبان و به‌عنوان «گروه مشاوران و هيئت مشورتى رهبرى» قرار داده شد و تا 1375 گاه و بى‏گاه و متناسب با مواردى كه پيش مى‏آمد، تشكيل جلسه مى‏داد. سپس در سال 1375 قرار شد مجمع تشخيص مصلحت نظام، بر همان اساسى كه قانون اساسى مقرر کرده بود، فعال‏تر و جدى‏تر عمل كند.

از جلوه‌هاى بارز حاكميت ملى در كشور، نهاد مجلس شوراى اسلامى است كه از نمايندگان منتخب ملت تشكيل مى‏شود. مطابق اصل 62 و 71 قانون اساسي، مجلس در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسى، مى‏تواند قانون وضع كند؛ بنابراين صلاحيت عام تدوين همه قوانين مورد نياز جامعه، در انحصار مجلس قرار دارد. پس مجمع تشخيص مصلحت، خود نهاد مستقلى در امر قانون‌گذارى نيست و مستقلا حق تقنين ندارد. البته اين موضوع را نبايد با قانونى‌بودن مصوبات آن مجمع خلط كرد؛ زيرا آن دسته از مصوباتى كه در موارد اختلافى بين مجلس و شوراى نگهبان است، به موجب اصل 112، مانند ساير قوانين عادى است و بايد رعايت شود.

دسته‏اى ديگر از مصوبات اين مجمع، به اين صورت است كه مطابق اصل 110 قانون اساسي «هر‌گاه حل معضلات نظام، از طريق عادى ممكن نباشد، رهبر مى‏تواند از طريق مجمع آن را حل‌وفصل كند».

پس در مواردى هم اگر مجمع تشخيص مصلحت نظام، اقدام به تصويب و تدوين بعضى از مقررات كرده، به اعتبار اين بوده كه رهبري براى رفع مشكلات نظام، با آنها مشورت كرده و در واقع نظر كارشناسى آنان را خواسته است.

فرق هاشمي و هاشمي‌شاهرودي

حضور رئيس جديد مجمع تشخيص مصلحت نظام در سيماي ملي از چند نظر درخور‌‌توجه بوده است. هم از نظر حضورش و هم از نظر سخنانش. تا جايي كه علی مطهری در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «شبکه یک صداوسیما چهارشنبه‌شب مصاحبه مفصلی با آیت‌الله شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، داشت و ایشان نیز نکات خوبی را بیان کردند؛ اما سؤال اینجاست که چرا قبلا و در زمان ریاست آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی چنین مصاحبه‌ای انجام نمی‌شد؟ این یعنی سیاست یک بام و دو هوا». آخرین حضور جدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک گفت‌وگوی تلویزیونی به 9 سال قبل برمی‌گردد.

آخرين باري هم كه مردم سخنراني مطول مرحوم هاشمي را از قاب تلويزيون ديدند، نماز جمعه سال 88 بود. بعد از آن معمولا پخش سخنرانی‌های آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از تلویزیون يا بسيار انگشت‌شمار بود يا با حاشیه‌های بسیار. مانند پخش سخنانش در مراسم روز زن بانوي انقلاب در سال 94 كه از سوي صداوسيما سانسور شد. محدودیت برای حضور آیت‌‌الله هاشمی‌رفسنجانی در صداوسیما در این سال‌ها به تأیید برادرش که زمانی خود رئيس سازمان صداوسیما بوده، هم رسیده است.

محمد هاشمی ۱۹ خرداد ۹۴ مصاحبه‌ای انجام داده و در بخشی از آن این‌گونه گفته است: «وقتی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با وجود آن‌همه سوابقی که پیش از انقلاب و پس از انقلاب در جنگ و سمت‌های مختلف مدیریتی کشور داشته است و امروز با حکم رهبری، مسئولیت فراقوه‌ای مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد، ممنوع‌البرنامه است و همه‌جا سانسور می‌شود، تکلیف من و سایر فعالان سیاسی و استادان دانشگاه که در این سطوح هستند، روشن است. اساسا استراتژی صداوسیما جناحی است، آن هم یک گرایش خاص که حتی در این رویکرد، شخصیت‌های معتدل که وابستگی به جریان خاصی نداشتند یا چهره‌های میانه‌رو اصولگرا که به لحاظ اندیشه، اعتدالی هستند، نیز جایی ندارند. این یک استراتژی است که چه از نظر رسانه‌ای و حتی از منظر سیاسی هم عجیب است».

عبدالرضا هاشم‌زایی، عضو فراكسيون اميد، هم در واكنش به طرح مجلس سنا از سوي هاشمي‌شاهرودي به ايسنا گفته است: «به نظر من نهادهایی مثل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و امثال آن نباید قانون‌گذاری کنند. مثلا مجمع تشخیص مصلحت نظام درست نشده که قانون‌گذاری کند؛ بلکه تنها باید اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان را حل کند؛ اما گاهی مجمع تشخیص ماهیت یک موضوع اختلافی را آن‌چنان عوض می‌کند که حکم قانون‌گذاری پیدا می‌کند. مجلس سنا در خیلی از کشورها وجود دارد و می‌تواند 50 درصد آن انتخابی و 50 درصد انتسابی باشد و کارویژه آن نیز کنترل قوانین است و نسبت به مجلس شورای اسلامی نقش مکمل خواهد داشت. در‌حال‌حاضر جای مجلس دوم یا سنا در نظام سیاسی کشور خالی است».

منبع: روزنامه شرق

ارسال نظر