لیلا پرویزی؛ مادری که قلبش برای تئاتر اصفهان می تپد
لیلا پرویزی تنها زنی است که در تئاتر اصفهان، عنوان کارگردان باسابقه را به دوش می¬کشد، عنوانی که برای به دست آوردن و تداوم آن در بیشتر از بیست و خرده¬ای سال گذشته در فضای بسته شهر اصفهان، مصائب زیادی تحمل کرده است.
«بیایید باور کنیم تئاتر بازتاب ناب زندگی است و زندگی بدون زن یعنی مرگ. بپذیریم تئاتر، جولانگاه احساس و عاطفه است و زن مظهر این هر دو. باور کنیم تئاتر هنر انسانسازی است و چه کسی بهتر از زن برای این هنر، تئاتر جولانگاه اندیشه است و تمامی اندیشمندان بزرگ، پرورده زنان بزرگاند.»
اینها حرفهای لیلا پرویزی است. کسی که شاید تنها کارگردان تئاتر زن فعال اصفهان باشد. او تجربه کارگردانی نقالی «خسرو و شیرین» در فرایبورگ آلمان را هم دارد و تاکنون بیش از 20 نمایش را اجرا کرده است، بر اساس طیف وسیعی از نمایشنامهنویسانی از اصفهان، ایران و حتی چهرههای معتبر امروز نمایشنامهنویسی جهان همچون یاسیمنا رضا.
این ماندن اما به تحمل شرایط فعالیت هنری در جامعهای نیاز دارد که بیش از نیمی از جمعیت آن و بیش از 60 درصد تحصیلکردگانش را زنان تشکیل میدهند: «آمار حضور 2 درصدی در بخش اجرایی و استفاده 27 درصدی از ظرفیت علمی، نشان از جایگاه حضور زنان در جامعه دارد، اما باوجود پیشینه پربار فرهنگی و دینی ما که در آن با حقوق زنان با احترام برخورد شده، زنان بسیار دیرتر و کمتر به آنچه شایستگی آن را داشتهاند، دستیافتهاند و تئاتر نیز تافته جدابافتهای از جامعهای که در آن زیست میکنیم، نیست.»
همین مشکلات زنان فعال تئاتر اصفهان، سرنوشت آنها را رقم میزند: «چه استعدادهای کمنظیری که تاب نامهربانیهای جامعه و خانواده را نیاوردند و بعد از درخششی کوتاه، برای همیشه از دنیای تئاتر خداحافظی کردند و چه بسیار استعدادهایی که عرصه تئاتر شهرمان را برای جولان هنر خود کوچک دیده و تاب نامهربانیها و عدمحمایتها را نیاوردند، رخت از دیار برکشیدند و ساکن پایتخت شدند.»
همین میشود که به گفته پرویزی، برای تحصیل و بودن در این رشته، دختران تنها با عشق سرشار و امید بسیار، مصائب تحصیل و کارکردن و ماندن در این رشته به گفته او مقدس را به جان میخرند.
بااینهمه در سالهای اخیر تعداد زنان حاضر در تئاترها، تقریبا با تعداد آقایان برابری میکند و حضور دانشجویان دختر در این رشته دانشگاهی، نسبت به پسران هم بیشتر و چشمگیرتر است، اما زنان، فارغالتحصیل تئاتری هم داریم که گویی هرگز نبودهاند و تعداد بانوانی که ماندهاند و تاب آوردهاند، بهویژه اگر با افراد فعال در همین رشته ازدواج نکرده باشند، بسیار اندک است.
پرویزی توضیح میدهد: «با گشتن در بروشورها و پوسترها به اسامی آشنای بانوان فعال و بااستعداد سالهای قبل برمیخوریم که دیگر نشانی از آنان نیست، که اگر نبود تنها اسمی در برگهای، به بودن آنان نیز شک میکردیم.»
پرویزی که در کارنامهاش، تجربه بازی در دو سریال تلویزیونی و طراحی نور، صحنه و لباس بیش از ۱۵ نمایش را دارد و تاکنون در جشنوارههای تئاتر فجر، آیینی سنتی، کودک و نوجوان و دفاع مقدس حضورداشته و 18 دیپلم افتخار بازیگری و کارگردانی دریافت کرده، درباره این موضوع میگوید: «بانوان هنرمند با خانواده، جامعه، جامعه هنری و مسئولان روبرو هستند. خانواده و جامعه از هنرمندان زن حمایت نمیکنند، اما شرایط در جامعه هنری هم بهتر از این نیست.»
پرویزی معتقد است هنرمند زن حمایت سالم جامعه مردانه هنری را با خود ندارد، او میگوید: «با احترام به تمام مردان محترم همکار و هنرمندم که بیشک خودشان منصفانه حرفم را تأیید میکنند، همواره عدهای هنرمندنما با زنان هنرمند همراه نیستند. از نظر دستمزد هم در شرایط کاری، نقشی و تحصیلی مساوی، معمولا دستمزد آقایان بالاتر از خانمهاست.»
از نظر پرویزی، نگاه مسئولان به زنان نیز در جامعه تئاتر بهصورت عملی و نه شعاری کاملا یکطرفه است و در جامعه هنری ما، پستها و امتیازات را جنسیت تعیین میکند، نه توان علمی و عملی. او میگوید: «هرگاه خانم و آقایی همزمان برای تصدی پستی یا جایگاهی در نظر گرفته شود، البته اگر در نظر گرفته شود، در شرایط برابر و حتی شرایط برتری کفه ترازوی صلاحیت علمی و عملی به سمت خانم، بدون هیچ دلیل موجهی، مسئولیت موجود، نصیب آقایان میشود. پس اگر در شرایط آسمان به زمین و زمین به آسمان رفتن، خانمی را صاحبمنصبی در تئاتر شهرمان دیدید، شک نکنید که در موقعیتی غیرقابلانکار و غیرقابلرقابت قرارگرفته است.»
او آغاز فعالیت تئاتریاش در اصفهان سالهای دور را چنین تعریف میکند: «دختر جوانی دانشآموخته تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، باتجربه 20 اجرا بهعنوان بازیگر با بزرگان تئاتر کشور در حرفهایترین سالنهای تهران، مثل وحدت، چارسو، قشقایی و مولوی و کسب عنوان بهترین بازیگر در دهمین جشنواره دانشجویی، جشنوارهای که در آن، جایزه بهترین متن به علیرضا نادری رسید و جایزه بهترین کارگردانی به اصغر فرهادی، به اصفهان برمیگردد، کسی که تجربه حضور در هیئت تحریریه ماهنامه تجربی و نشریه دانشگاهی نما را هم دارد.»
پرویزی آن روزها تجربه بازی در آثار کسانی چون هوشنگ هیهاوند، سعید ذهنی، نادر برهانی مرند، علیرضا اوسیوند، امیر دژاکام، حسین فرخی، عادل بزدوده، کیانوش شیوا و سیروس کهورینژاد در تهران را داشته و جبر زندگی، برگشتن و تئاتر اصفهان را در تقدیر او رقم زده، اما گویی برخی سر سرپیچی از بازی سرنوشت را دارند: «میآیی، پذیرفته نمیشوی، عزیز پیشکسوتی میگوید، برگرد. دیگری میگوید تئاتر دانشگاهی جایی ندارد و آن دیگر میگوید سالن تمرین نداریم و سالن اجرا نیست. استقبال گرمی است!»
او در خانه مشغول به کار میشود، در اتاقی کوچک. «شاید پذیرفتن اولین زن کارگردان و بازیگر تحصیلکردهای که به دنبال کار اداری نیست، گرچه پیشنهادی هم نداشته؛ و تنها به اجرا فکر میکند، آنهم در جامعه تئاتری که زنها تا آن روز یا بازیگر بودهاند یا جزء عوامل پشتصحنه، کار سختی است.»
اما پرویزی با همه سنگاندازیها میماند. «فرستادن متن به جشنواره استانی و پذیرفته شدن متون با هزار اماواگر و شرط و شروط، پذیرفتن، برگزیده شدن، چند سال پشت سر هم رفتن به جشنواره منطقهای و فجر و 18 دیپلم افتخار بازیگری و کارگردانی در پنج سال، حاصل تلاش و خستگیناپذیری آن سالهاست.»
با همه این موفقیتها، پرویزی همچنان در تئاتر اصفهان جدی گرفته نمیشد: «خودی نبودی، خودی نیستی و خودی ظاهراً نخواهی بود. قرار است دیده نشوی، قرار است تعارف از خودیها بیرون نرود، قرار است داوریها و شوراها بین خودیها باشد. میرنجی، دو سال خانهنشینی را برمیگزینی، به امید اینکه شاید کسی سراغی بگیرد که کجایی؟ چه شد؟ کجا رفت؟ اما دریغ.»
او بیتابتر و مصرتر بازمیگردد و باز دانشگاه و رتبه اول کنکور ارشد و خروجی با نمره 20 از دانشگاه تهران و کسب عنوان پژوهشگر برتر دانشگاه تهران، اما «اینها هم برای دیده شدن توسط جماعت تصمیمگیر تئاتر اصفهان کافی نبود، همچنان سنگها است که میآید از هر سو و همچنان میاندیشم کار بعدی را خواهند پذیرفت یا نه.»
پرویزی اما هنوز برای تئاتر اصفهان چهرهای تلاشگر و دلسوز و دلداده است و به گفته خودش، هنرجویانی که مانند فرزندانش تربیت کرده، خود گواهی است بر این قلب تپنده.