سرقت میلیونی با خشاب خالی

نزدیکی‌های ظهر نخستین روز دی‌ سال 86 سرقت مسلحانه‌ای از بانک رفاه شعبه مرکز بهداشت شهرکرد به ما مخابره شد. همراه با چند اکیپ کلانتری و پلیس آگاهی به بلوار شریعتی رفتیم. زمانی که به بانک رسیدیم، کارمندان بانک گفتند که چند دقیقه پیش سارقان از محل فرار کرده‌اند. بدون هیچ اتلاف وقتی، چند اکیپ دیگر طرح مهار را برای دستگیری دزدان مسلح به کار بستند اما نتیجه‌ای به‌دست نیامد.

در ادامه، تحقیقات را آغاز کردیم و متوجه شدیم که زمان حضور دزدان در بانک، ‌چهار کارمند و چهار مشتری در شعبه حضور داشته‌اند. دزدان که دو مرد با کلاه کاموایی سیاه‌رنگ بوده‌اند با تهدید چاقو و کلت کمری از یکی از کارمندان خواسته‌اند تا پول و چک‌های مسافرتی را در کیسه سیاه‌رنگی بریزد. یکی از سارقان چاقویش را زیرگلوی یکی از مشتری‌ها می‌گذارد و تهدید می‌کند اگر کارمندان بانک بخواهند از دستورات‌شان سرپیچی کنند گروگان‌شان را می‌کشند.

در ادامه یکی از کارمندان با موافقت رییس شعبه 56 چک مسافرتی 500 و 100 هزارتومنی و یک میلیون و 500 هزار تومان پول نقد را داخل کیسه می‌ریزد و تحویل دزد مسلح می‌دهد. دزد دیگر که زیرک‌تر از آن یکی بوده، از رییس بانک می‌خواهد تا مهر شعبه و مهر تاریخ‌زن را نيز به آن‌ها تحویل بدهد و بعد از دریافت‌مهرها آنجا را سریع ترک می‌کنند و سوار بر موتورسیکلت‌شان می‌شوند و الفرار.

برای کسب اطلاعات بیشتر از تک تک کارمندها مشخصات ظاهری دزدان را پرسیدیم و به این نتیجه رسیدیم که دزد چاقو به‌دست مردی چهارشانه، ریش و سبيل زده، با قدی نزدیک به 160 سانتی‌متر بوده که کاپشن مشکی‌رنگ و شلوار لی روشن به تن داشته‌است. اما نفر دوم که مسلح بوده، مردی لاغراندام با رنگ چشم میشی، قد 170 سانتی متر و کاپشن کرم رنگ و شلوار لی آبی به تن داشته است و هنگام فرار او راننده بوده‌ و موتورش نيز بدون پلاک بوده‌است.

با گذشت چند روز هیچ سرنخی از دزدان به دست نیامد و ما برای اینکه بتوانیم شواهد بیشتری از این ماجرا به‌دست بیاوریم دوباره از کارمندان و مشتریان بانک که تنها شاهدان عینی این ماجرا بودند، تحقیق کردیم. عکس مجرمان قدیمی و تعدادی تصاویر چهره‌نگاری شده را به آن‌ها نشان دادیم ولی به نتیجه‌ای نرسیدیم.در ادامه و در شاخه دیگری از تحقیقات آخرین وضعیت سارقان مسلح تازه آزاد شده از زندان را نيز بررسی کردیم و آن‌ها را زیر نظر گرفتیم. در کنار این اقدامات ردیابی چک‌ پول‌های مسروقه را تحت ردیابی قرار دادیم و از مخبران ‌نيز خواستیم برای شناسایی دزدان کمک‌مان کنند.

سه روز پس از این سرقت نخستین مظنون را به نام «حسن» دستگیر کردیم و به اداره آوردیم. او را تحت بازجویی قرار دادیم. وی 37 ساله، بیکار و سابقه شرب‌خمر و اعتیاد داشت. اما علت مظنون شدن ما به او از این قرار است که بنابر ادعای یکی از مخبران، مظنون اصلی پرونده سه‌ماه پیش کارگر قالب‌بندی بوده و روز حادثه به طور مشکوکی سرکارش حاضر نبوده و از نظر ظاهری نیز به یکی از دزدان مسلح شباهت بسياری دارد. پس از چندین بازجویی مشخص شد او در این سرقت هیج دخالتی نداشته و آزادش کردیم.در ادامه سه مظنون دیگر نيز بر اساس چهره‌نگاری و تحقیقات میدانی شناسایی شدند و پس از انتقال‌شان به اداره آگاهی به طور مفصل از آن‌ها بازجويی شد اما ثابت شد این ‌سه‌ نفر نيز در ماجرای سرقت مسلحانه از بانک بی‌گناه هستند؛ بنابراین آزادشان کردیم.

تحقیقات تا 43 روز بدون هیچ نتیجه‌ای ادامه داشت تا اینکه سرنخی به‌دست‌ آوردیم که یکی از چک‌ پول‌های مسروقه 500 هزار تومانی در اصفهان توسط مرد موبایل‌فروشی به شعبه بانک رفاه ارائه شده و با توجه به مسدود بودن چک به کلانتری شکایت کرده است.

اما ماجرا از این قرار بوده که مردی به مغازه‌اش مراجعه کرده و با خرید گوشی موبایل به قیمت 260هزار تومان، چک مسافرتی 500 هزار تومانی به او داده و بقیه پول را گرفته‌است. اما اینجای داستان شنیدنی است که مرد موبایل‌فروش هنگام خروج از کلانتری مشتری شیاد را می‌بیند و به افسر تحقیق می‌گوید مرد کلاهبردار را شناسایی کرده‌است.

اما متهم چگونه دستگیر شد؟ او همراه با پسرخاله خود با موتورسیکلت بدون پلاک در یکی از خیابان‌های اصفهان در حال تردد بوده که ماموران کلانتری به او مشکوک می‌شوند و دستور ایست می‌دهند اما وی توجهی به دستور پلیس نكرده و فرار می‌کند و در ادامه ماموران پس از چندین دقیقه تعقیب و گریز موفق به بازداشت او می‌شوند.

با بازداشت این مرد تبهکار و شکایت از سوی مرد موبایل‌فروش و سرقتی بودن چک مسافرتی، این موضوع به ما اطلاع داده شد و ما نيز به همکاران‌مان در اصفهان گفتیم که این چک‌ها در جریان سرقت مسلحانه دزدیده شده و برای تحویل گرفتن متهم خودمان را به اصفهان می‌رسانیم.

با انتقال متهم به نام «امیر» به آگاهی شهرکرد او را تحت بازجویی قرار دادیم که اعتراف کرد همراه با دو همدستش به نام‌های «مهدی» و «مسعود» به دليل مشکلات فراوان مالی نقشه دزدی از بانک را کشیده‌اند و تحقیقات مفصلی در این زمینه انجام داده بودند. اما متهم اصلی درباره اینکه چرا این شعبه بانک را انتخاب کرده‌بودند، گفت که این شعبه در خیابان فرعی بوده و با توجه به کم تردد بودن مسیر و اینکه هیچ دوربینی و مامور محافظی داخل آن وجود نداشته است، تصمیم به سرقت از این شعبه گرفته‌اند.

او در ادامه بازجویی گفت که برای تهیه اسلحه به اهواز رفته و با جوانی به نام «امید» آشنا شده و کلت کمری را با قیمت بالایی از او خریده‌است. امید به او قول داده تا یکی دو روز دیگر برایش فشنگ نيز می‌آورد اما چند روز بعد، دیگر خبری از او نمی‌شود و «امیر» که چند روز در این شهر آواره بوده، دست از پا درازتر بدون هیچ فشنگی به شهرشان بازمی‌گردد و مجبور می‌شود برای اجرای این عملیات از کلت کمری بدون فشنگ استفاده کند.

تا یک روز پیش از اجرای نقشه قرار بود امیر و مهدی و مسعود دست به این سرقت بزنند اما مسعود جا می‌زند و زیربار این دزدی مسلحانه نمی‌رود. در ادامه امیر و مهدی که چاره‌ای جز به اجرا گذاشتن نقشه‌ای که ماه‌ها برایش زمان گذاشته‌بودند، نداشتند، روز بعد دست به این دزدی مسلحانه می‌زنند.

آن‌ها بعد از اینکه با استفاده از چاقو و کلت کمری کارمندان و مشتریان را تهدید می‌کنند با برداشتن پول نقد و چک پول‌های مسافرتی از بانک بیرون می‌زنند و چند مدتی برای اینکه گرفتار پلیس نشوند به خوزستان می‌روند و چند هفته‌ای را آنجا می‌گذارنند و چند چک را با شناسنامه‌های جعلی خرج می‌کنند.

با اعتراف امیر برای دستگیری همدست دیگرش وارد عمل شدیم و او را که تغییر چهره داده‌بود، در حومه شهرکرد دستگیر کردیم و در بازرسی از خانه‌اش موفق شدیم چند چک پول مسروقه و مهر شعبه را پیدا کنیم.

اما نکته‌ای که بعدها در بازجویی از این دو متهم دریافتم، این بود که آن‌ها برای جسور شدن چندین فیلم اکشن که محتوای دزدی از بانک داشت، دیده‌اند و سعی کرده‌اند مثل شخصیت‌های این فیلم‌ها عمل کنند.


منبع: قانون

ارسال نظر