دو انگاره از یک شخصیت
نمایشگاه آثار عکاسی ایزابل اشراقی با عنوان «بازگشت به ریشه» در موزه هنرهای معاصر اصفهان تا دهم خرداد آماده پذیرایی از علاقهمندان است
علی رفیعی وردنجانی : نمایشگاه آثار عکاسی ایزابل اشراقی با عنوان «بازگشت به ریشه» در موزه هنرهای معاصر اصفهان تا دهم خرداد آماده پذیرایی از علاقهمندان است. در ابتداییترین شکل مواجهه با این نمایشگاه باید یادآور این نکته شد که شیوه ارائه عکسها گزینش و نوع انتخاب زاویه نگاه، طرز جدیدی از ماهیت رسانهای بودن هنر عکاسی ارائه کرده است که در نوع خود میتواند برای هر مخاطبی ارزشمند و جذاب باشد. عکاسی بهعنوان نخستین ابزار فیلمسازی در این نمایشگاه نمود بیشتری پیدا میکند آنجا که گزینش این آثار، نوستالژیک و مدرنیته را درهمآمیخته است چه در تکتک آثار و چه در کل میتوان باقدرت عنوان کرد که اشراقی بیش از آنکه جنبه ثبت یک اثر تنها تصویری را داشته باشد میخواسته با ابزار عکاسی مرحلهای از رشد و به ناخودآگاه بازگشتن انسان را در جغرافیایی کاملا ایرانیزه شده به تصویر بکشد از همین رو تماشای این نمایشگاه میتواند برای هر ایرانی جذاب باشد. اشراقی در این نمایشگاه سعی کرده نمود جنسیت خود را بهعنوان یک بانوی ایرانی بهدور از اغراق به تصویر بکشد و آن دو انگاره لبخند و رفعت است که در تمامی آثار مشاهده میشود.
*ریشهای که جاویدان میماند
ایزابل اشراقی بیش از هر ایرانی متعصب دیگری جغرافیایی خود را در جسم تکتک آدمهای آثارش ارائه میکند و از آن بهعنوان یک شئی ارزشمند حراست به عمل میآورد ازاینرو که آثار عکاسی موجود در این نمایشگاه علاوه بر اینکه هر بینندهای را به یاد خاطرات نهفته در پس ذهن خود میاندازد میتواند انگیزهای باشد. برای بازپروی آنها به شکل مثبت خواه میخواهد این خاطرات در منفیترین شکل خود در ذهن باقیمانده باشند. البته هنر عکاسی در این نمایشگاه به چند عنصر زاویه و رنگبندی محدود میشود و این محدودیت به نوع خود هیچ معذوریتی را برای مؤلف به وجود نیاورده است اما تا حد زیادی معنای فلسفی را از اثر جدا کرده و به آن معنای اجتماعی و دراماتیک داده است. باید این نکته را یادآور شد که یک نمایشگاه عکاسی بهتنهایی نمیتواند تولید معنای فرهنگی در سطح شهر کند اما میتواند اقدامی تحسینبرانگیز برای حراست از ریشههای جامعهای باشد که هنرمندانی کنجکاو و جستوجوگر را در دل خود میپروراند اما همه آنان بر سر اتحاد تمدن خود مشارکت دارند. نکته دیگر شیوه اطلاعرسانی چنین نمایشگاههایی است این آثار را باید همه اقشار یک جامعه شهری ببینند و لذت ببرند
و نه فقط سی چهلنفری که همواره در همه نمایشگاهها و دیگر رویدادهای فرهنگی حضور دارند را شاهد باشیم. متأسفانه شهر ما به لحاظ انعکاس حواشی بسیار خوب عمل میکند اما در برخورد با چنین رویدادهایی همچنان سطحی از آن رد میشود. میبایست بنیادی علمی آموزشی برای ترویج و نشر چنین رویدادهای فرهنگی در اصفهان تشکیل شود تا بهدوراز موضعگیری یک رویداد را حمایت و پوشش دهد.