تضاد در رکود نشر و بحران کاغذ!
اگرچه ناشران و اصحاب رسانه این سالها را در تنگناهای اقتصادی سپری کرده اما اجازه ندادهاند رسالت اطلاعرسانی مکتوب زمین بماند و امروز همچون جمعی از ماهیان گرفتار در تالابی خشکیده شدهاند که سعی دارند از آخرین قطرات رطوبت در اطراف برای بقاء حیات خود استفاده کنند. تنها تشابهی که بین اصحاب رسانه و این ماهیان گرفتار در آبگیرها مشاهده میشود در همین است! که آخرین تلاش خود را برای پابرجا بودن میکنند!
حسن روانشید- اصفهان امروز : اگرچه ناشران و اصحاب رسانه این سالها را در تنگناهای اقتصادی سپری کرده اما اجازه ندادهاند رسالت اطلاعرسانی مکتوب زمین بماند و امروز همچون جمعی از ماهیان گرفتار در تالابی خشکیده شدهاند که سعی دارند از آخرین قطرات رطوبت در اطراف برای بقاء حیات خود استفاده کنند. تنها تشابهی که بین اصحاب رسانه و این ماهیان گرفتار در آبگیرها مشاهده میشود در همین است! که آخرین تلاش خود را برای پابرجا بودن میکنند! پس از تعطیل صدها کتابفروشی بزرگ در پایتخت و شهرستانها که تعدادی از آنها به خاطر موقعیت خوبی که واحد تجاریشان داشت به فست فود و پوشاک فروشی تبدیل شدهاند. حالا نوبت باقیمانده این صنف است تا علاوه بر رکود شدید در دامنه اهل مطالعه با کمبود و گرانی بیحساب کاغذ هم روبرو شوند که البته این چالش میتواند حکم آخرین میخ را بر تابوت رسانه مکتوب داشته باشد! آنچه انتظار بیثمر این جامعه فرهیخته بوده و هست توجه مسئولان دولت و بخصوص سازمان برنامهوبودجه میباشد که متولیان و دستاندرکاران آن همچنان بر طبل دفاع از فرهنگ و ارزشها میکوبند اما انتظار اصحاب رسانه سوای دمیدن در بوق تبلیغات چیز
دیگری است تا شاید حالا که یارانههای این صنف را قطع نمودهاند حداقل نگاهی به تولید کاغذ داخلی داشته باشند که رسانههای مکتوب با پیشینه دو قرنی بهطور کل منحط نشوند. این قشر از جامعه که نزدیک دویست سال از حضورشان بهعنوان رکن چهارم دموکراسی میگذرد، امروز میروند تا با خروج خود از این دایره عطایش را به لقای سه رکن دیگر و فضای مجازی بخشیده و فاتحه مکتوب را برای همیشه بخوانند! چه تعداد از نشریاتی که فاقد کمکهای دولتی هستند باید تعطیل شوند یا صفحات و نیروهای خود را تعدیل نمایند تا مسئولان متوجه وخامت اوضاع مالی آنها بشوند؟ رشد و نمو این فرهنگ فراگیر در فاصله کوتاه اتفاق نیفتاده بلکه دو قرن از تاریخ را با همه مشقاتش سپری نموده تا امروز بتواند کشتههای خود را درو نماید اما با کمال تأسف میبینند که همچون مزارع آفتزده محصولی قابلبرداشت ندارند! حذف یارانههای رسانه مکتوب یکی از سختترین ضرباتی بود که بر پیکر نحیف این صنف رنجدیده وارد آمد و امروز علیرغم تلاش مدیران آن که همه داشتههای پدری را صرف فرهنگعامه کردهاند تا سر پا بماند شاهدیم با چالش گرانی و کمبود کاغذ و دیگر ملزومات این حرفه همراه با رکود شکننده از
هر سو روبرو میشوند و هر کس از هر طرف ضربهای به این تن نحیف میکوبد و درنهایت سازمان تأمین اجتماعی نیز برای تغییر و افزایش حق بیمه خبرنگاران برنامه ریزی میکند و امور مالیاتی هم بهانه میگیرد! مشکلات این صنف فرهنگی و رکن چهارم دموکراسی یکی دو تا نیست که از سویی ارگانهای دولتی و وابسته به دولت نیز انتظار دارند علاوه بر انتشار اخبار روزمره آنها بعضی از تیترها بزرگنمایی و بهصورت رایگان رپورتاژ شود زیرا کفگیر بودجه پرداخت حقوق قانونی درج آگهی و اعلانات به تهدیگ خورده است! گذر از این بحران برای اصحاب رسانه مکتوب که عمری را با قناعت سپری کردهاند امکانپذیر است به شرطی که بحران صوری ایجادشده کاغذ توسط مسئولان مربوط حل شود! علیرغم شرایط سختی که امروز دامن رسانههای مکتوب و بویژه روزنامهها را گرفته مشکل تولید کاغذ در داخل است که از کاهش 49 درصدی خبر میدهد، درحالیکه درمجموع تنها 15 درصد از نیازها را تأمین میکند! به نظر کارشناسان اگر با صنف تولیدکنندگان داخلی از طریق دولت مساعدتهای لازم به عمل آید میتوانند همه نیازها را به کاغذ و مقوا تأمین نمایند که اولین معضل نبود نقدینگی است که بر سر راه این صنف
قرارگرفته است. دولت نباید نگاه کسب درآمد به اینسو که زیرساخت فرهنگ را تولید میکند داشته باشد. امروزه در کشورهای پیشرفته با حمایت دستگاههای مربوطه و استفاده از فناوریهای جدید، کاغذ مصرفی نشریات خود را از بازیافت تولید میکنند درصورتیکه در کشور ما به علت فقدان این فناوریها همچنان از مواد اولیه و گیاهی بهرهبرداری میشود. آنچه مسئولان و دلسوزان فرهنگ جامعه میتوانند در این زمینه با رسانهها و ناشران که پیامآوران فرهنگ هستند مساعدت کنند داشتن دیدگاه متفاوت از دیگر حرف و صنایع است.
ادامه دارد
ادامه دارد