یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران!
اولیای فرزندان اگر خود رعایت اصول را نکنند نباید از بچهها انتظار داشته باشند تا آنچه تحت عنوان نصیحت ابراز میدارند بدون چونوچرا اجرا شود.
حسن روانشید- اصفهان امروز : اولیای فرزندان اگر خود رعایت اصول را نکنند نباید از بچهها انتظار داشته باشند تا آنچه تحت عنوان نصیحت ابراز میدارند بدون چونوچرا اجرا شود. داستان رطبخورده منع رطب کی کند را همه میدانند، اگرچه فرزندان در مقاطعی حساس که نیازمند حمایت والدین هستند ناچارند علیرغم میل خود اطاعت امر کنند اما در همان حال رفتار دوگانه پدران و مادران را در حافظه خود ضبط میکنند تا زمانی که به سن بلوغ رسیدند و از آب و گل در آمدند کپی برابر اصل اولیای خود باشند. دختر از مادر و پسر از پدر تقلید کورکورانه میکند اما نه از حرفها و نصایح آنها، اعمال آنهاست الگو میشود. وقتی تلفن زنگ میزند و قبل از اینکه پدر گوشی را بردارد به فرزند خود میگوید اگر فلانی بود بگو من نیستم اینیک روش آموزش سمعی بصری کامل است که میتواند جای صد نصیحت پدرانه را پیرامون نفی دروغگویی پر کند. اولیا وقتی فرزندان را به کم خوری برای حفظ تعادل وزن بدن توصیه میکنند اما خودشان پای سفره هر دو چشم را بسته و بیمحابا بهسوی انواع اغذیهای میروند که برایشان از سم کشندهتر است چه انتظاری میتوانند از فرزندان خود در امر رعایت استفاده از غذاهای نامناسب و پیشگیری در زیادهروی داشته باشند؟ پدر و مادر آینه تمامنما برای فرزندان خود خواهند بود. آنچه وظیفه اولیا را برای فرزندان خود مشکل میکند نه تأمین معاش آنهاست که در درجه دوم قرار دارد بلکه مهمتر از همه زدودن آینه تمام نمای خود از تیرگیهاست تا فرزندان از این نظر منزه باقی بمانند. اما گاهی شاهد کنش هایی در جامعه هستیم که مثل رفتارهای دوگانه پدران و مادران است. اینجاست که تکلیف جامعه در لفافی از شک و تردید پیچیده میشود و نمیدانند دم خروس را ببینند و یا قسمی را! اگرچه چند سالی از شروع طرح کلان اقتصاد مقاومتی که شاید تنها راه نجات کشور از چالشهای ایجادشده از سوی استکبار جهانی برای بهزانو درآوردن کشور ما در مقابل خود است میگذرد که اگر درست و منطقی و بر اساس نقطهنظرهای دکترین این طرح به مرحله اجرا درآمده بود امروز میتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد نه اینکه در خم یک کوچه مانده باشد! اولیای یک جامعه دولت آن است که اگر طرحی را برای اجرا ارائه داد خود نخستین مجری آن باشد و اگر اینگونه شد این برنامه بهزودی فراگیر و بهسرعت به موفقیت مطلق خواهد رسید. اما اگر قضیه برعکس به جریان افتاد دیگر نمیتوان انتظار چندانی از مردم داشت تا بهصورت یکجانبه از اجرای پروژه تمکین کنند. مسئولان اگر میخواهند این طرح ارزشمند و راهگشا در کمترین زمان ممکن به اجرا درآید چارهای جز این نخواهند داشت که خود پرچمدار آن باشند. اگر مشکل دولت برای اجرای وظایف خود که بر بندبند قانون اساسی تدوینشده پرداخت رقم کلانی از بودجه بهعنوان یارانه ماهانه 45 هزار و 500 تومان است چهبهتر که آن را بهطور کامل قطع و در عوض هر آنچه را که در تعهد دارد تأدیه کند. اکثریت جامعه اگر برای مثال بیکار نبوده و شغلی داشته باشند و با حقوق پایه وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی مشغول به کار باشند که حتی کفاف اجاره منزل آنها را هم نمیدهد و در این خانواده پنج نفری سه دانشآموز در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم هم باشند آنوقت با شهریه 7 و 8 و 10 میلیون تومانی سالانه مدارس که سرجمعش 25 میلیون تومان میشود و درست دو برابر حقوق پایه یک ساله نانآور خانواده است چه اتفاقی در آن خواهد افتاد؟ شورای عالی آموزشوپرورش و مدیران این وزارتخانه نفسشان از جای گرم برمیآید که هرروز چالشی برای جامعه مستأصل فراهم کنند تا از قید تحصیلات فرزندان خود گذشته و خانهنشینشان کنند، اگرچه پس از پایان تحصیلات عالیه اینچنین خواهد شد! البته این هزینه گوشهای از سبد کلان یک خانواده است اما میتواند تأثیرات منفی بر روند کلی آن داشته باشد. بهتر است قبل از تدوین و تصویب اینگونه مقررات یک سوزن به خود بزنیم و یک جوالدوز به دیگران و نگاهی نیز به قانون اساسی داشته باشیم که تحصیلات را برای مردم ایران رایگان میداند!
ادامه دارد