جهش ارز، فرصتی تازه!
: 40 سال پیش زمانی که کشور ما پس از ۲۵۰۰ سال از زیر یوغ حکومت مستبد شاهنشاهی به جمهوری اسلامی عروج کرد و طعم استقلال و تبری از بیگانگان را چشید، همسایه مظلوم شرقیاش به اسارت مضاعف خودکامگان در آمد
حسن روانشید- اصفهان امروز: 40 سال پیش زمانی که کشور ما پس از ۲۵۰۰ سال از زیر یوغ حکومت مستبد شاهنشاهی به جمهوری اسلامی عروج کرد و طعم استقلال و تبری از بیگانگان را چشید، همسایه مظلوم شرقیاش به اسارت مضاعف خودکامگان در آمد، اگرچه اتحاد جماهیر شوروی سابق سالهای متمادی سعی کرد تا هر آنچه میتواند فشار را بر جامعه فقیر و مظلوم آن افزایش دهد تا مرام کمونیستی را بپذیرند اما حضور مستحکم آیین اسلام از آغاز پیدایش در قلب این ملت اجازه نداد امپراتوری جماهیر در شرق که درنهایت بر اساس دکترین ابلاغشده روح مسیحایی رهبر همین آیین الهی مضمحل شد، موفق شود، بنابراین چارهای نداشت تا همراه با تحول و دگرگونی در این اتحادیه شرق و پارهپاره شدن سرزمین خود افغانستان را نیز ترک کند درحالیکه شالودههای اقتصادی ضعیف آن در زمان حصر ازهمگسیخته شده بود. یکی از خسارات این یورش ایجاد گروهکهای متعدد فرصتطلبی بود که از دیگر کشورهای بهظاهر مسلمان اما متکی به نفت تغذیه میشدند. طالبان و القاعده و چند زیرشاخه آنها متجاوزان تازهای بودند که توانستند در قالب افکار تروریستی وهابی خود سالهای متمادی این ملت رنجدیده را در یوغ اسارت سیاستهای غرب در قالب اسلام انحرافی نگهدارند تا آمریکا بتواند به بهانه مقابله با آنها وارد معرکه شود تا نقش ناجی را در خاورمیانه بازی کند که هنوز هم پس از ربع قرن پایگاههایی برای کمک به اشغالگرانی همچون اسرائیل در افغانستان دارند تا درعینحال هوس نکند پا جای پای همسایه خود ایران گذاشته و رنگ و بوی آرامش و استقلال به خود بگیرد. امروز و پس از نیمقرن افغانستان همچنان گوشت قربانی است که بین وهابیت در لباس طالبان و القاعده و داعش به سرکردگی عربستان و حمایت آمریکا دستبهدست میگردد. در طول این سالها چند نسل از افغانهای گریزان از ظلم و تعدی پناهندگانی را تشکیل دادند که بیشتر در کشورهای همسایه ازجمله ایران زندگی میکنند، بیشتر فرزندان این مسلمانان و بویژه شیعیان مهاجر به کشور ما تشکیل خانواده داده و اصولاً با فرهنگ و زبان مادری آشنایی چندانی ندارند و خود صاحب مسکن و شغل و حرفه هستند و نسل سوم آنها نیز خود را کاملاً ایرانی میپندارند درحالیکه پدربزرگ و مادربزرگهایشان افغانستانی اند. اینک جبر زمان و تحولات سیاسی و بویژه اقتصادی همچون گردبادی مهیب شاکله زندگی آنها را بههمریخته تا بار سفر بسته و بهسوی دیار خود بروند. آخرین اطلاعات واصله از مرزها اینچنین نشان میدهد که خروج مهاجران افغانستانی در دستههای ۴۰ نفری و روزانه ده اتوبوس آغاز شده است. دلایل اصلی این بازگشت شگفتانگیز نه فشار دولت ایران بلکه رکود اقتصادی و تفاوت قابلتوجه قیمت ارز است که درآمد این گروه زحمتکش را به یکسوم تقلیل داده و کفاف هزینههای زندگی آنها را نمیدهد و حالا نه از روی اجبار بلکه علی الرغم میل باطنی اما با اختیار کامل و بهسرعت کشور ما را ترک میکنند. آنچه ادامه این اتفاق را میتواند با یک چالش روبرو سازد خالی شدن دست تولیدکنندگان داخلی از نیروهایی است که سالیان دراز با کمترین هزینه و توقع و تقریباً بدون مشکل که هیچگونه تعهدی برای کارفرمای خود نداشتهاند، است. میزان نگرانیهای ایجادشده در بین این مدیران در بخش خدمات ساختمانی در آینده پررنگتر است زیرا بیشتر کسانی که به این کار سخت مبادرت داشتند همین برادران افغانستانی بیادعا و قانع بودهاند که امروز در اثر ایجاد یک تنش خاک کشور ما را ترک میکنند. اگرچه و در ظاهر این چالش ناخواسته میتواند پیامدهای تازهای را در تولید داخلی را در بر داشته باشد اما با دید مثبت مسئولان کلان میتوان آن را یک فرصت برای جامعه بیکار تلقی کرد تا از آن استفاده بهینه کنند.
ادامه دارد