به عمل کار برآید به سخنرانی نیست!

سال‌های طلایی و رویایی لمیدن در سایه پول‌های نفتی که نام تولید به خود گرفته بود درحالی‌که حراج سرمایه‌ها به‌حساب می‌آمد به پایان رسید زیرا خاطرات تلخ آن روزها نشان از آن دارد که ملت ستم‌کشیده و استثمارشده ایران بیش از یک قرن تنها در سایه دکل‌های نفتی به استراحت مطلق مشغول بوده‌اند

حسن روانشید- اصفهان امروز: سال‌های طلایی و رویایی لمیدن در سایه پول‌های نفتی که نام تولید به خود گرفته بود درحالی‌که حراج سرمایه‌ها به‌حساب می‌آمد به پایان رسید زیرا خاطرات تلخ آن روزها نشان از آن دارد که ملت ستم‌کشیده و استثمارشده ایران بیش از یک قرن تنها در سایه دکل‌های نفتی به استراحت مطلق مشغول بوده‌اند درحالی‌که سور اسرافیل در سال‌های 42 تا 57 دمیده شد و امروز نوبت بیدار شدن از این خواب غفلت فرارسیدهاست اما قبل از بر خواستن کامل جامعه که اکثریت بالاتفاق آنها همه این قرن را هوشیار بودند و از کله‌سحر تا نیمه‌های شب بعد را درراه تأمین معاش برای خانواده می‌دویدند و این اقلیتی خاص بودند که نان تلاش دیگران را تناول کرده و دلشان خوش بوده که می‌توانند سخنرانان پخته و کارآمدی باشند! هنر سخنوری بسیار نیکو و پسندیده است اما در جای خود و نه اینکه فکر کنیم کوه‌ها را می‌توان با آن جابه‌جا و بیابان‌های لم‌یزرع را به کشتزارهای سرسبز تبدیل کرد. امروز و در این سال‌ها معدودی از سیاستمداران و مدیران قبل از فراگیری هر حرفه‌ای به کلاس آموزش حرافی می‌روند تا شنونده را محو گفتار خود کنند. یکی از مجریان و گویندگان فرهیخته و نام‌آور کشور تعریف می‌کرد که آشنایی برای انجام سمتی انتخاب می‌شود اما به‌رغم همه تجربیات و اطلاعاتی که داشت نمی‌توانست پشت میکروفون به سخنرانی بپردازد، ازاین‌جهت به سراغ من آمد تا در مدت‌زمان کمی رمز و راز این حرفه را نشانش بدهم زیرا می‌دانست در کشوری که اقتصادش بر محور درآمد از سرمایه فناپذیر نفت بسته ‌شده است نیاز به تلاش‌های مجدانه نیست بلکه مدیران تنها باید سخنرانان خوبی باشند حتی اگر از علم سخن چیزی ندانند! بنابراین بیشتر کسانی که قصد عبور از فیلترهای مختلف ازجمله شوراها و مجالس را دارند قبل از هر تلاش انتخاباتی خودشان را به سلاح سخنوری مجهز می‌کنند که برای نمونه می‌توان آثار بعضی این سخنرانان را اینگونه بیان کرد و تفسیر آنها را به عهده سخن‌دانان گذاشت!*معاون اول رئیس‌جمهور می‌گوید: نباید بگذاریم مردم به آینده ناامید شوند که گویا خاطره سخنگوی مستعفی هیأت دولت در ذهن ایشان زنده شده است. * مسئولی نظر می‌دهد: هواپیماها و کشتی‌ها باید معاینه فنی بگیرند که قطعاً این تصمیم شامل کشور ما نخواهد شد!*وزیر اسبق رفاه در آخرین سخنان خود گفته‌اند: موجودی و سرمایه تأمین اجتماعی کفاف پرداخت حقوق مستمری‌بگیران را نمی‌دهد! * در این مدت محدود سردرگمی فعالان مسئول در امر اقتصاد کلان 16 میلیارد دلار در بازار غیب شده است!*یکی از اعضای شورای شهر تهران گفت: مردم باید بتوانند تجربه شادی بین همدیگر را داشته باشند!*رئیس شورای شهر تهران می‌گوید: شش هزار معتاد متهاجر داریم!*وزیر نیرو اعلام می‌کنند: نباید محصولات تولیدی آب را صادر کرد!*در گوشه‌ای از کشور یک قلعه 300 ساله تاریخی را برای فروش به مزایده گذاشته‌اند! خوشبختانه در تحولات اقتصادی اخیر تعداد این سخنرانان به تعصی از انبار شدن کالاهای اساسی و غیراساسی روزبه‌روز کم و کمتر شده و آرام‌آرام نایاب خواهد شد ازجمله مرشد اعظم آن یعنی سخنگوی همیشه پابه‌رکاب دولت نیز که نیمی از شبانه‌روز را در رسانه‌های دیداری، شنیداری، آنلاین و مکتوب حضورداشته رکاب چهارنعل حرکت خود را کشیده تا چند زمانی زبان خود و گوش جامعه را به مرخصی استعلاجی بفرستد! بد نیست چالش ایجادشده اقتصادی را یک فرصت مناسب فرض کرده تا همه کسانی که سال‌های متمادی سکان تلاش‌ها را رها کرده و تنها به سخنرانی و اظهارنظرهای متفاوت می‌پرداختند تغییر جهت دهند و مصمم شوند که شبانه‌روز خود را به تحرک برای ایجاد زیرساخت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر فرهنگ اسلامی و خرد جمعی سپری کرده و بپذیرند دوران سخنرانی‌های تریبونی به پایان رسیده و امروز نوبت عمل فرا رسیده است.
ادامه دارد
ارسال نظر