بله‌قربان‌گویان را از خود دور کنید!

قصدمان اثبات تشابه بین ادارات و مدیران فعلی با ارگان‌هایی در گذشته نیست که بادمجان دور قاب چین‌ها آن‌ها را اداره می‌کردند بلکه ناچارمان می‌سازد برای روشن شدن اصل ماجرا

حسن روانشید- اصفهان امروز: قصدمان اثبات تشابه بین ادارات و مدیران فعلی با ارگان‌هایی در گذشته نیست که بادمجان دور قاب چین‌ها آن‌ها را اداره می‌کردند بلکه ناچارمان می‌سازد برای روشن شدن اصل ماجرا داستانی از سلطان صاحبقران یعنی دست‌پرورده جیران که سنگ اول زیربنای دودمان خانمان‌برانداز قاجار یعنی ناصرالدین‌شاه را نهاد نقل کنیم همچنان که هر نگارشی نیازمند تضمین است که سعدی و حافظ نیز بیت آخر سروده‌های خود را عنوانی برای اشعارشان نهاده و اینچنین می‌کردند. تاریخ نویسان نقل کرده‌اند ناصرالدین‌شاه روزی هوس خورشت بادمجان می‌کند و در موقع صرف ناهار مقدار زیادی از این غذای خوش‌خوراک و بدعاقبت را تناول می‌نماید. یکی دو ساعت پس از صرف آن دل‌درد شدید حاصل از ورم معده به سراغش آمده و شروع به نفرین کردن به بادمجان و رعیتی که آن را کاشته می‌نماید. یکی از ملازمان که حال بد شاه را می‌بیند برای اینکه خودشیرینی کرده باشد و از آب گل‌آلود ماهی بگیرد شروع به شماتت بادمجان و ذکر معایب آن می‌کند تا شاه را از این همدلی خوش آید. آن روز سپری می‌شود و پس از چند ماه که از ماجرا می‌گذرد شاه دوباره فیلش یاد هندوستان افتاده و دستور طبخ خورشت بادمجان را صادر می‌کند اما آن با استفاده از تجربه گذشته و کم‌اشتهایی مقدار مختصری از آن غذا می‌خورد، ازاین‌جهت بیشتر به مذاق او می‌چسبد و به دل‌درد هم مبتلا نمی‌شود بنابراین شروع به تمجید و تعریف از این روییدنی خوش‌خوراک کرده و به کشاورزان آن درود می‌فرستد. بازهم همان دور قاب چین قدیمی که از ملازمان و ندیمه‌های شاه است خودش را وارد معرکه کرده و تا می‌تواند در وصف این صیفی یعنی بادمجان تعریف و تمجید می‌کند و از مزایای دارویی آن سخن می‌راند. شاه که از این دوگانه سرایی به تعجب می‌افتد ندا می‌دهد: آهای مردک تکلیف را روشن کن که بالاخره بادمجان خوب است یا بد؟ ملازم نگاهی زیرکانه به شاه می‌اندازد و می‌گوید: قربان ما نوکر حضرت اجل سلطان صاحبقران هستیم نه بادمجان بنابراین امر امر مطاع است و نظر اراده ملوکانه! مدیران این دوران نباید صدق و صفا و یکرنگی اسلافشان را در آغازین سال‌های پس از انقلاب اسلامی از یاد ببرند که به لقب مسئول بسنده می‌کردند و خودشان را تنها با این عنوان به دیگران معرفی می‌نمودند تا خدای ناخواسته کبر آن‌ها را نگیرد اما آرام‌آرام عنوان‌های دهان‌پرکن جای خودش را باز کرد و پس از چندی القابی همچون دکتر و مهندس که به‌مرورزمان رنگ‌باخته و جایش را با جمله خدمتگزار مردم عوض کرده بود دوباره به صحنه بازگشت و مد روز شد که نشان می‌داد طعم خوش ریاست و صندلی راحت آن به دل کسانی که به آن تکیه زده‌اند چسبیده و بدنشان نمی‌آید آخرین نشانه‌های اوج این لذت یعنی بله قربان شنیدن از پرسنل را نیز شاهد باشند و امروز کم‌وبیش اینچنین شده و بالطبع کسانی که این نقطه‌ضعف بعضی از مدیران را پیداکرده‌اند از این طریق و با اظهار یک بله قربان بی هزینه‌ بر اسب مراد سوار هستند! مطالعه روند روزمره کسانی که در طول این سال‌ها توانسته‌اند از صداقت مدیران خود و رأفت اسلامی آحاد جامعه بهره‌مند شوند و دستی را که تا آرنج به عسل آغشته و در دهان آن‌ها فروبرده‌اند ناجوانمردانه گاز می‌گیرند! فراموش نکنید جزایری‌ها، زنجانی‌ها و خاوری‌ها از همین قماش بله‌قربان‌گویانی بودند که اینگونه به الطاف صادقانه خیانت کردند و هنوز هم هستند کسانی در کنار مدیران که از فرصت‌ها نهایت استفاده را برده و در سمت معاونت ارزی بانک مرکزی که از حساس‌ترین قسمت‌هاست ضربه نهایی را وارد می‌کنند! فراموش نکنیم حضور مدیریت‌های دو تابعیتی بلکه دارندگان سیتی‌زن و گرین کارت و همچنین اکثر کسانی که خانواده درجه اولشان از این مزایا استفاده می‌کنند در این برهه از زمان می‌توانند برای دستگاه‌های حساس دولتی چالش‌برانگیز باشند که می‌طلبد مدیران کلان گرایش خود را از تلطف به بله‌قربان‌گویان تغییر داده و به‌سوی کسانی متمایل شوند که نه‌تنها تمجید نمی‌کنند بلکه منتقد آن‌ها هستند! سعی کنند به این‌گونه گزینه‌ها به چشم رقیب یا مخالف ننگرند و به نقدها بهاداده تا در لابه‌لای آن کلیدهای گمشده را بیابند و ریشه فساد مبتنی بر بله قربان‌ها را بسوزانند.

ادامه دارد

ارسال نظر