بهشت هم به این سرزنش نمیارزد
تولد آغاز دوره جدال انسانها با تنشها و چالشهایی است که در زندگی، چه بلند و چه کوتاه ناچارند آن را بپذیرد.
حسن روانشید- اصفهان امروز: تولد آغاز دوره جدال انسانها با تنشها و چالشهایی است که در زندگی، چه بلند و چه کوتاه ناچارند آن را بپذیرد. آنچه از ویژگیهای این روند گذراست فراموشی است، نسیان میتواند مرهمی برای دردهای آن باشد، جا دارد نگاهی داشته باشیم به کلام گارسیا لورکا شاعر اسپانیایی که معتقد است جهان نمیگذرد بلکه این ماییم که میرویم و او همچنان باقی میماند. کوتاهی و بیارزش بودن دنیای فانی، لنگر پوسیده و زنگزدهای است برای انسانها که بجاست دل به آن نبندیم و هویت خود را بهجز دریافت کلید رستگاری با هیچ متاعی معامله نکنیم. شاید امتحانی که ندایش را میدهند همین دنیا باشد، همین نکته کوتاه و پیشپاافتاده باشد که ما بتوانیم با کسب آگاهی بهراحتی آن را گذرانده و راه رستگاری را در پیش گیریم، خفت و خواری را به خود راه ندهیم و همچنان سربلند و چون کوه استوار باشیم که بهشت هم به این سرزنش نمیارزد! اگرچه سخت است اما با ممارست دستیافتنی است که اگر قرار شد حکم فرمانروایی دنیا را در ظرفی زرین گذاشته و تقدیم کنند اما نیازمند تعظیم باشد؛ شرط عقل برای رسیدن به رستگاری نپذیرفتن آن تحفه همراه با شرایط باشد. زهی تأسف برای کسانی که راه عروج را با نادیده گرفتن شرایط سهل آن گم میکنند و به اندک وعده دنیوی دل خوش کرده و قلاده را بر گردن مینهند که برداشتنش از کوهکنی چون فرهاد هم برآمدنی نباشد. حالا پیش خودمان مجسم کنیم که آیا اینگونه هستیم یا برعکس برای همه خواستههای معقول و شرعی و قانونی خود را ناچار به تمکین از کسانی میکنیم که معلوم نیست افسارشان بر کدام آخور بسته شده است. درحالیکه در مقابل میز اینگونه افراد باید سربلند ایستاد، هرچند پاسخ به درخواست دنیوی بینتیجه باشد. این کرنشها معمولا برای مال و مقام دنیاست که لذت در آن موج میزند اما وقتی قرار بر هجرت ابدی یعنی مرگ باشد به نظر نمیرسد دیگر انگیزه و نیازی به شنیدن سرزنش در برابر کرنش پیش آید، چراکه زمانی که وقت رفتن فرارسید تنها متاعی که از مال دنیا انسان را همراهی میکند کفنی است که بر تن دارد. مگر آنکه دوستی دنیا دست از سر او برندارد و چون فراعنه مصر عسل را هم در کنار خود داشته باشد. کاش آرامستانهای کشور این مسئله حساس و اساسی را مدیریت میکردند تا افرادی بهعنوان خدمه پا به این مجموعههای روحانی بگذارند، همانگونه که نیت شوق خادم حرمین شریفین معصومین شدن آرزوی همه شیعیان جهان است و آمادهاند عمر خود را درراه خدا و به رایگان صرف این خدمت کنند. این یک پروژه پیشنهادی به مدیریت شهری است تا ضمن قناعت در هزینهها با یک فراخوان از کسانی که آمادهاند زمانهایی را وقف خدمت در بخش اداری و حتی ایجاد فضاهای موردنیاز در آرامستانها کنند و از این طریق به انجام نذر خود مفتخر شوند. آنهایی که در اماکن روحانی و اقامتگاههای ابدی خدمت میکنند هم ملزم به داشتن روحیهای ویژه همراه با آرامش هستند تا با این ویژگی دنیا را سهطلاقه کرده باشند و با کولهباری از آرامش و سکون پشت میزهای آن بنشینند، آنها باید فخرفروشیها را از خود دور کرده و اگر نمیدانند به آنها تفهیم شود کسی که روبرویشان و جلوی میزشان ایستاده ازدسترفتهای دارد که میخواهد هرچه آبرومندتر به خاک سپرده شود. درحالیکه ممکن است براثر این اتفاق ناخواسته کنترل بر همه افکار و رفتارهایش را نیز ازدستداده باشد و نیازمند کمک و مساعدت فکری از طرف مقابل و مسئول است. اینجاست که حضور افراد فرهیخته و باتجربه که چهبهتر از میان خادمان انتخاب شوند میتواند راهگشا باشد تا عدهای جوان تازه به کار گرفتهشده، امیدوار و تشنه استخدام مفهوم و نکات برایشان گنگ و ناشناخته نماند تا با بازماندگان مرحومان همدردی کنند و فروشنده قبر درحالیکه به پشتی صندلیاش تکیه زده در این اندیشه نباشد که میخواهد اتومبیل یا خانهای را معامله کند و اینگونه با بازماندگان به چانهزنی بپردازد. اگر در بخشهای خدماتی و فضای سبز و ساختوساز از اینگونه چهرههای دنیوی بهرهبرداری شود اتفاقی نمیافتد اما محیط اداری آرامستان باغرضوان سوای همه قسمتهای شهرداری است که اینگونه اندیشهها در آن رواج دارد و توسط تاجرمسلکها اداره میشود، اما اینجا مهد عاطفههاست. بنابراین فعالیت کسانی را میطلبد که وظایف قانونی خود را در لفافه مهر و عطوفت به انجام برسانند و اگر در لابهلای انجام کار تخفیفهایی هم قائل میشوند کاملاً قانونی بوده و منتی بر سر کسی ندارند. چراکه برای ازدسترفته، بهشت هم به این سرزنش نمیارزد.
ادامه دارد