وقتی زنگها به صدا درمیآیند!
سال قبل و برای نخستین بار گروهی محدود از دانشجویان ایرانی درزمینه چالش در پیش رو در رشته مسئله افزایش بزرگسالان کشور فارغالتحصیل شدند که همچون دیگر رشتههای نو تحصیلی با عدم وجود زیرساختهای لازم روبرو هستند.
حسن روانشید- اصفهان امروز: سال قبل و برای نخستین بار گروهی محدود از دانشجویان ایرانی درزمینه چالش در پیش رو در رشته مسئله افزایش بزرگسالان کشور فارغالتحصیل شدند که همچون دیگر رشتههای نو تحصیلی با عدم وجود زیرساختهای لازم روبرو هستند. واقعیت امر این است که حضور مبارک فزایش امید به زندگی را در بین مردم کشور طی سالهای اخیر نمیتوان انکار کرد و نادیده گرفت زیرا این روندی است که پس از پایان جنگ ایران و عراق شروعشده و همچنان ادامه دارد. اگرچه تا آن زمان رشد جمعیت به خاطر طبیعی بودن وضعیت زادوولد مناسب بود، اما بهمرورزمان و بویژه در ده سال گذشته که افت ازدواج و به دنبال آن بیانگیزه بودن کسانی که به هر دلیل به تشکیل خانواده روی آوردهاند به داشتن فرزند بود، این زنگ خطر را در جامعه به صدا درآورد تا سعی کنند همچنان مجرد باشند یا بهطور کل از داشتن نانخور سوم یا چهارمی در محیط زندگی خود و همسرشان اجتناب کنند. در دولتهای نهم و دهم تلاشهای فراوانی بهمنظور تشویق به ازدواج و داشتن فرزندان شد اما همچون بقیه طرحها که فاقد زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی بود ادامه نیافت و وعدههای دادهشده نیز محقق نشد و اینگونه پدیده بیاعتمادی را افزایش و آخرین انگیزههای موجود نیز منتفی شد. ادامه این روند در دامنه رکود وصلت بین دختران و پسران مجرد در جامعه و داشتن فرزند، امروزه نگرانیهای فراوانی را برای سیاستهای بلندمدت نظام ایجاد کرده است که اگر قرار شد این چالش همچنان حضور داشته باشد میتواند بخش سازندگی در دامنه اقتصاد را نیز در آینده نزدیک با تنش روبرو سازد. دراینبین معلوم نیست به چه دلیل سازمان بهزیستی کشور که متولی حذف اینگونه پدیدههای مضر در جامعه بهمنظور تعالی محیط زندگی است علیرغم مشاهده نتایج اسفبارش در غرب روند صعودی آن را برای توقف مدیریت نمیکند! آنچه میتواند برای خانوادههای فاقد فرزند و حتی دارندگان تک اولاد خسارتهای جبرانناپذیر روحی روانی را برای سنین میانسالی و سالمندی در بر داشته باشد نداشتن پشتوانههای اعتمادبهنفس در آن دوران نیازمندی است که متأسفانه این اتفاق ناخوشایند شروع و جرقه مقدمات اولیه درروند زندگی کسانی است که در دهه 70 به استقبال آن رفتند و امروز که نزدیک ربع قرن از تشکیل خانواده آنها میگذرد متوجه این نقصان و کمبود عاطفی میشوند اما زهی تأسف که دیگر دیر شده است. البته میتوان به شکلی از ادامه آن جلوگیری کرد، به شرطی که دستگاههای مسئول از خواب خرگوشی بیدار و دستبهکار شوند تا انگیزه تشکیل خانواده و داشتن فرزند در جوانان این نسل شکوفا شود. باید پذیرفت که هیچکدام از دولتها نتوانستهاند تحولاتی پیرامون بهتر شدن روند خدمات خود در این زمینه داشته باشند. امروز نزدیک 10 درصد از جمعیت 82 میلیونی کشور دوره سالمندی را سپری میکنند که اگر گزینه «نه» موجود درزمینه ازدواج و زادوولد همچنان باقی بماند این عدد در سال ۱۴۲۵ به حدود 30 درصد خواهد رسید و زنگ خطری برای توقف فعالیت و تلاش در جامعه خواهد بود.