فعلاً وقتش نیست "قلقلی" بزرگ شود

شهرام لاسمی به زودی با مجموعه جدید" ماجراهای قلقلی" پا به شبکه نمایش خانگی می‌گذارد.

فعلاً وقتش نیست "قلقلی" بزرگ شود

بچه‌های دهه شصت برنامه "بازی، شادی، تماشا" را به خوبی بخاطر دارند؛شخصیت قلقلی همان بچه باهوش و زرنگی که با عمو قناد همراه بود و با حرکات پانتومیم برنامه را اجرا می‌کرد.

به گزارش هنرآنلاین، قلقلی سال‌های کودکی بچه‌های دهه شصت را ساخت. سال‌هاست از این برنامه می‌گذرد و هنوزم که هنوز است همه او را با همان نام قلقلی می‌شناسند، شخصیتی که هنوز هم برای بچه‌های دهه شصت تازگی دارد. خالق قلقلی کسی نیست جز شهرام لاسمی که جوانی‌اش را صرف کودکان کرد. او می‌گوید، دلیل اصلی ماندگاری قلقلی به خاطر حضور بچه‌هاست که عاشقانه دوست‌شان دارد. لاسمی مدت‌ها سکوت کرد و همین نیز عامل جذابیت کودکان به سمت او بود. در یکی از روزهای سرد زمستان میزبان او شدیم و پای حرف‌های شخصیت محبوب همه کودکان دهه شصت نشستیم.

آقای لاسمی پس از گذشت سه دهه از اولین اجراهای شما برای ما جالب است که بدانیم کسی که شخصیت قلقلی را برای ما ساخت، چطور به هنر علاقمند شد و از کجا و چگونه وارد این عرصه شد؟

من از دوم دبیرستان کارم را در تئاتر مدرسه شروع کردم. آن زمان شرایط تئاتر در مدارس خیلی بهتر بود. در مدرسه‌ شریعتی در منطقه نازی‌آباد تهران درس می‌خواندم که آن مدرسه حتی کلاس تئاتر و سالن آمفی‌تئاتر هم داشت. آقایان محسن شایان‌فر و محمد دستگردی در آن‌جا تدریس بازیگری می‌کردند. به محض این‌ که از این موضوع با خبر شدم، رفتم و در کلاس‌های‌شان ثبت‌نام کردم. بعد از آن دوره‌های بازیگری را گذراندم و وارد "شهربازی" شدم. همکاری با تلویزیون را با بازی در تله‌تئاتر "رویاهای احتکارالسلطان" آغاز و پس از آن در دو تئاتر تلویزیونی "مکافات" و "راه عدالت" به ایفای نقش پرداختم. مدتی بعد با آقای قناد آشنا شدم و او من را به شبکه دوم سیما برد. اولین برنامه‌ای که در شبکه دو بازی کردم، برنامه "بازی، شادی، تماشا" بود که در آن‌جا شخصیت قلقلی توسط مرحوم فریماه فرهی شکل گرفت.

چه انگیزه‌ای باعث شد ژانر طنز را انتخاب کنید؟

از آنجایی که خودم کودکی شادی نداشتم، بنابراین خواستم که مردم را شاد کنم تا با دیدن چهره شاد آن‌ها خودم هم شاد شوم. یک زمانی دچار افسردگی شده بودم و باید برای حل آن تلاش می‌کردم. وقتی که اولین کارم را انجام دادم، دیدم که بازی من باعث خنده مردم می‌شود و آن‌ها را شاد می‌کند. این اتفاق باعث شد که کارم را ادامه دهم تا آدم‌های بیشتری را شاد کنم. وقتی بچه‌های دهه 60 در استودیو ضبط برنامه "بازی، شادی، تماشا" با حرکت‌های من قهقهه می‌زدند، انگیزه‌ام خیلی بیشتر می‌شد.

فکر می‌کنید برنامه "بازی، شادی، تماشا" چه چیزی داشت که در زمان خودش تا این اندازه با اقبال مواجه شد و سال‌ها بعد هم در خاطر بینندگان ماند؟

عوامل زیادی دست به دست هم داد تا آن برنامه به موفق رسید. دهه 60 زمان جنگ بود و کودکان آن زمان جز دو شبکه تلویزیونی هیچ سرگرمی دیگری نداشتند. در واقع برنامه ما یک مهد کودک مجازی در قالب یک نمایش طنز بود که کودکان می‌توانستند ضمن خندیدن و شاد شدن، یک سری مطالب آموزشی را هم یاد بگیرند. آن زمان مجموعه‌ای از اتفاقات دست به دست هم داد تا برنامه‌ ما موفق شود و شاید الآن چنین برنامه‌هایی به موفقیت آن زمان نرسند.

در چند سالگی کارتان را با برنامه "بازی، شادی، تماشا" آغاز کردید؟

من از 21 سالگی کارم را با شخصیت قلقلی آغاز کردم و برنامه "بازی، شادی، تماشا" به مدت 5 سال به روی آنتن رفت.

کلام یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات و راه‌های ارتباطی با افراد است، در حالی که قلقلی این فن را به نوعی دیگر و با پانتومیم اجرا کرد و این شخصیت فاقد کلام شد... چقدر در کار بداهه‌پردازی می‌کردید و دستتان برای اجرا باز بود؟

مرحوم فرهی می‌خواست یک بازیگر در کنار مجری قرار بگیرد که بتواند به صورت نمایش و با زبان بدن، با کودک ارتباط برقرار کند. من ابتدا صرفاً آن‌ چه مرحوم فرهی می‌خواست را اجرا می‌کردم. ولی زمانی که نقشم جا افتاد، بداهه را هم وارد کار کردم که خود خانم فرهی هم گاهی با آن بداهه‌ها می‌خندید و می‌گفت که خوب است و آن را تکرار کن. او دست مرا برای طنز و شوخی‌هایم با مجری باز می‌گذاشت تا بتوانم با مخاطب کودک ارتباط برقرار کنم.

زمانی که در کارتان جا افتادید و بداهه هم وارد بازی‌تان کردید، برای‌تان سخت نبود که همچنان باید پانتومیم اجرا کنید و دیالوگی نداشته باشید؟

خیر. من خودم معمولاً آدم کم حرفی هستم و بیشتر اوقات سکوت می‌کنم. شخصیت قلقلی از جایی دیگر برای من یک بازی نبود، بلکه من آن را زندگی کردم. در واقع متد استانیسلاوسکی برای من اتفاق افتاد و کاراکتری که بازی می‌کردم جزئی از زندگی‌ام شد.

برنامه "بازی، شادی، تماشا" زمانی از تلویزیون پخش می‌شد که در کشور جنگ بود و بچه‌ها همیشه یک ترس و وحشتی در درون‌شان وجود داشت. شما برای آن‌که به کودکان آرامش ببخشید چقدر وارد مباحث روان‌شناسی شدید و آن را به کار گرفتید؟

برنامه "بازی، شادی، تماشا" روان‌شناس هم داشت. زمانی که خانم فرهی می‌خواست موضوعی را بنویسد، قطعاً آن را با روان‌شناس کودک بررسی می‌کرد و ما را در جریان می‌گذاشت که برخوردمان باید چگونه باشد. بنابراین کارمان خیلی کارشناسی می‌شد، چیزی که در برنامه‌های کودک امروزی دیده نمی‌شود.

بعد از نقش قلقلی و برنامه "بازی، شادی، تماشا" چرا نقش و کار پررنگی از شما دیده نشد؟

بعد از "بازی، شادی، تماشا"، برنامه "نامه‌ها و جایزه‌ها" به کارگردانی امیر سماواتی را با آقای قناد و مسعود روشن‌پژوه بازی کردم که 26 قسمتی بود و برای بچه‌های آن دوره کار جالبی به نظر می‌آمد. موضوع آن برنامه این بود که من و آقای قناد می‌رفتیم و به بچه‌هایی که چیزی را اختراع کرده بودند جایزه می‌دادیم و یک سری شوخی هم انجام می‌دادیم. من آن برنامه را خیلی دوست داشتم. یادم می‌آید در دهمین دوره جشنواره کودک اصفهان ما به اصفهان رفتیم تا در آن‌جا برنامه "نامه‌ها و جایزه‌ها" را ضبط کنیم. شاید باورتان نشود که به خاطر شیطنت‌های من و آقای قناد آن‌ زمان اصفهان به هم ریخت. پس از آن سریال "دو قلوها" ضبط شد که باز هم من و آقای قناد در آن حضور داشتیم. مدتی هم در سینما کار کردم و در چند فیلم سینمایی به نام‌های "اتل متل توتوله"، "سه مرد عامی" و "یک صبح پر ماجرا" حضور یافتم. از آن زمان هر چه که گذشت، اوضاع بودجه تلویزیون ضعیف‌تر شد و به خاطر کمبود بودجه، تلویزیون برنامه‌های کمتری تولید کرد. آخرین برنامه تلویزیونی که من کار کردم، برنامه "اتل متل تماشا" بود که خاله سارا آن را مجری‌گری می‌کرد. آن برنامه هم یک مهد کودک آموزشی بود که من 4 سال پیش برای آن کاندید دریافت جایزه هم شدم ولی جایزه مرا به شخص دیگری دادند. "اتل متل تماشا" 9 ماه روی آنتن بود و بعد از 9 ماه به خاطر تولید برنامه جدید شبکه که برنامه "گل گندم" بود، باید بین برنامه ما و برنامه‌ای که روزهای مخالف برنامه ما پخش می‌شد، یک کدام‌شان حذف می‌شدند که متأسفانه برنامه ما را حذف کردند.

با توجه به این که برنامه پرمخاطب هم بود، به نظرتان چرا "اتل متل تماشا" را حذف کردند؟

به خاطر برخورد سلیقگی مدیران. وقتی یک برنامه از جشنواره کاندید دریافت جایزه می‌شود، طبیعتاً برنامه خوبی بوده است. برنامه "اتل متل تماشا" نویسنده‌های خوبی داشت و موضوع آن موضوع مهد کودکی بود. بچه‌هایی که در روستاها نمی‌توانستند به مهد کودک بروند، می‌توانستند پای تلویزیون بنشینند و کاملاً از طریق این برنامه آموزش ببینند. به نظرم بعد آموزشی "اتل متل تماشا" از "بازی، شادی، تماشا" هم قوی‌تر بود. این برنامه بر اساس واحد کار مهد کودک‌ها ساخته شده بود.

تلویزیون خط قرمزهای خودش را دارد که برخی از برنامه‌ها دچار آن می‌شوند. آیا شخصیت قلقلی هم از ابتدا تا کنون با این خط قرمزها مواجه شده است؟

من چون خط قرمزهای تلویزیون را می‌دانستم، همیشه خودم رعایت می‌کردم. خوش‌بختانه در بیرون از تلویزیون و در شبکه نمایش خانگی، خط قرمزهای کمتری وجود دارد و فضا برای کار کردن بهتر است. شما فکر کنید که در برنامه‌ تلویزیونی نمی‌شد به یک دختر بچه 4 ساله دست زد و یا باید حتماً سر این کودک خردسال روسری سر می‌کردیم.

هیچوقت تصمیم نگرفتید که کاراکتر قلقلی را کنار بگذارید؟

خیر، قلقلی همچنان زنده است و باید زنده باشد چون بچه‌ها آن را دوست دارند. سال گذشته تصمیم گرفتم تا وقتی در تلویزیون برنامه‌ای ندارم، کارم را از طریق شبکه نمایش خانگی به حضور بچه‌ها برسانم. بنابراین یک برنامه به نام "ماجراهای قلقلی" ساختیم که یک برنامه آموزشی، پر نشاط و موزیکال است. من خودم برای اولین بار در این برنامه خوانندگی کرده‌ام. امیدوارم که توزیع این برنامه تا چند روز آینده در تهران و شهرستان‌ها شروع شود. علاوه‌ بر آن من الآن در شبکه استانی خراسان و در برنامه‌ای به نام "دشت بهشت" هم به درخواست خود عوامل، کاراکتر قلقلی را بازی می‌کنم. این برنامه در روزهای سه‌شنبه از شبکه استانی خراسان پخش می‌شود که خودم هم خیلی آن را دوست دارم. همچنین من هنوز به دنبال این هستم که بتوانم یک فیلم سینمایی از کاراکتر قلقلی بسازم.

تصمیم ندارید قلقلی را وارد سینما کنید؟

در این مورد ایده‌های زیادی در ذهن من است، ولی متأسفانه بودجه ساخت آن وجود ندارد. سناریویی به نام "هشت" بر اساس حضور معنوی امام رضا (ع)، بچه‌های معلول و قلقلی نوشته شده که بار دراماتیکی قصه آن بسیار قوی است. ما منتظریم که یک اسپانسر پیدا شود و روی این سناریو سرمایه‌گذاری کند تا فیلم آن ساخته شده و به اکران دربیاید. این سناریو را دوستی به نام ایمان ایران‌منش نوشته که خیلی خوش فکر است. او ایده بسیار قشنگی را به روی کاغذ آورده که من آن را خیلی پسندیدم.

خودتان می‌خواهید آن را کارگردانی کنید؟

خیر. من فقط بازی خواهم کرد.

خیلی از کودکان دهه 60 همیشه و حتی زمانی که کمی بزرگ‌تر شدند هم فکر می‌کردند که قلقلی زبانی ندارد که حرف بزند. وقتی که برای اولین بار جلوی دوربین تلویزیون حرف زدید، چه واکنش‌هایی را از سوی نسل کودک و نوجوان دریافت کردید؟

خوش‌بختانه بعد از این‌که من حرف زدم، کسی مرا پس نزد و حتی ارتباط بیشتری بین من و مخاطبان برقرار شد. بچه‌ها قلقلی را دوست دارند و من هنوز دوست دارم که قلقلی حضور داشته باشد و برای بچه‌ها فعالیت کند. البته از سال 94 به خاطر بی تفاوتی دوستان تصمیم گرفتم که در کنار حفظ کردن کاراکتر قلقلی، کارهای دیگری را هم انجام دهم. به همین دلیل هم دوره‌های دوبلاژ را زیر نظر آقای محمدرضا علیمردانی گذرانده‌ام که باعث شد اعتماد به نفس من برگردد. الآن هم در برنامه "کوی نشاط" رادیو ایران پنج‌شنبه‌ها ساعت 9 و 10 صبح اجرا دارم. در آن برنامه هم تیپ‌های مختلف را می‌گویم. کلاً دوبله کردن را دوست دارم و شاید آن را ادامه دهم.

الآن در زمینه دوبله کاری را شروع کرده‌اید؟

هنوز به صورت جدی شروع نکرده‌ام ولی بالأخره رادیو می‌تواند یک شروع باشد. من الآن در رادیو مشغول کار در برنامه "کوی نشاط" و در تلویزیون استانی خراسان مشغول بازی در برنامه "دشت بهشت" هستم. یک فیلم سینمایی هم در سال 94 به نام "سندباد و سارا" کار کردم که الآن در نوبت اکران است. این اثر متعلق به آقای غلام‌رضا آزادی و خانم فریال بهزاد است که قرار بود در جشنواره کودک امسال اکران شود ولی گویا اکران آن به عید نوروز منتقل شده است. کاراکتر من در این فیلم ژانر کودک متفاوت از کاراکتر قلقلی است. این کاراکتر بر خلاف قلقلی، حرف می‌زند و دیالوگ می‌گوید.

چه چیزی باعث می‌شود که شهرام لاسمی با آن توان و انرژی که از او سراغ داریم، افسرده و منزوی شود؟

چیزی که مرا به انزوا می‌کشاند، عدم حمایت است. اگر همیشه از من حمایت شود و من میان مردم باشم، هرگز افسرده نمی‌شوم. الآن وقتی یک کاری را انجام می‌دهم، باید مدت‌ها صبر کنم تا ببینم چه اتفاقی می‌افتد. من پنج سال و نیم است که برای گروه کودک شبکه دوم سیما کار نکرده‌ام. این‌هاست که آدم را به انزوا می‌کشاند. من به خاطر این مسائل به سمت رادیو رفتم که بتوانم انرژی‌ام را تخلیه کرده و از طریق ارتباط با مخاطبان، روی افسردگی‌ام سرپوش بگذارم.

به نظر شما چرا با توجه به شرایط پیشرفته و در اختیار داشتن تکنولوژی‌های روز اما برنامه‌های کودکی که اخیراً تولید می‌شوند، نمی‌توانند به موفقیت برنامه‌های کودک دهه‌های 60 یا 70 برسند؟

به این دلیل که آن زمان سازمان بودجه‌‌ مشخصی را به تولید برنامه اختصاص می‌داد ولی الآن کار را فقط اسپانسر جلو می‌برد. اسپانسر هم می‌خواهد دیده شود و تلویزیون برای آن تبلیغ کند، بنابراین موضوع اصلی گم می‌شود و دیگر نمی‌شود به آن پرداخت. الآن شکل تولید برنامه‌های تلویزیون بسیار فاجعه است و برنامه‌های کودک دیگر هیچ گونه تأثیری روی مخاطب نمی‌گذارند.

با توجه به کاهش تولیدات تلویزیون، قصد ندارید که یک مدت برنامه‌های کودک را کنار گذاشته و برای مخاطبان بزرگ‌سال کار کنید؟ چون تا جایی که یادم می‌آید یک زمانی شما خیلی ناراحت بودید و کم‌ کاری آزارتان می‌داد.

مخاطبینی که من دارم همان کودکان قدیم هستند، پس من برای بزرگ‌سالان هم کار می‌کنم. الآن زندگی خیلی سخت شده و خرج زیادی دارد. زمانی که من استخدام سازمان نباشم و درآمد ثابتی نداشته باشم، چطور باید از پس پرداخت هزینه‌های مدرسه و دانشگاه، کرایه خانه و... بر بیایم؟ وقتی پرداختی‌ها از درآمد بیشتر شود، قطعاً به آدم فشار می‌آید. آدم مگر چقدر می‌تواند صبر داشته باشد؟ اگر شما می‌بینید که الآن ناراحتی و عصبانیتم کمتر شده به خاطر این است که چند روز پیش مهمان برنامه "حالا خورشید" به مجری‌گری رضا رشیدپور بودم و در آن‌جا درد دل کردم که طی دو قسمت به فاصله 2،3 روز به روی آنتن رفت. برنامه دوم که پخش شد، بلافاصله از دفتر رئیس‌جمهور با من تماس گرفتند و گفتند که به آن‌جا بروم. من رفتم و با آن‌ها صحبت کردم و آن‌ها خیلی محترمانه پیگیر شدند که چطور می‌توانند مشکلات مرا حل کنند. من 22 سال است که عضو خانه سینما هستم و تمام این مدت بیمه خانه سینما را داشتم ولی الآن 9 ماه است که بیمه مرا قطع کردند. اخیراً قرار شد که این مشکل هم از طریق صندوق هنرمندان حل شود. ما عضو صندوق نویسندگان و هنرمندان هستیم، یعنی باید بیمه را خودمان بپردازیم ولی الآن با تشکیل صندوق هنرمندان فکر می‌کنم که شرایط دارد بهتر می‌شود و بخشی از بیمه ما را این صندوق پرداخت خواهد کرد. الآن به همین خاطر آرام‌تر شده‌ام.

در زمان دوری‌تان از تلویزیون چرا به سراغ تئاتر که خاستگاه‌تان بود نرفتید؟

اتفاقاً به سراغ تئاتر رفتم و در نمایش پانتومیم و موزیکال "دخترک وپینه دوز" به نویسندگی و کارگردانی حامد زحمت‌کش بازی کردم. منتها از شانس بد من، سالن آن نمایش یک جای دور افتاده بود و در آن‌جا کمتر تردد می‌شد. بنابراین از تئاتر ما فقط استقبال دانش‌آموزی شد که آن هم با هماهنگی صورت گرفت. من اگر الآن بخواهم یک تئاتری را در تالار هنر به روی صحنه ببرم، باید مدت‌ها درگیر کاغذبازی شوم و در نوبت بمانم. به نظرم تهیه‌کننده و کارگردان‌های تئاتر می‌توانند بازیگرانی نظیر من که در کار کودک انرژی و پتانسیل جذب تماشاگر دارند را در نمایش‌هایشان به کار بگیرند، ولی نمی‌دانم که چرا این کار را انجام نمی‌دهند!

در دهه 60 شما و آقای خمسه در تلویزیون کار پانتومیم می‌کردید که طرفداران زیادی هم داشت ولی پس از آن پانتومیم نزول کرد و اخیراً دیگر خبری از پانتومیم در تلویزیون نیست. به نظرتان چرا پانتومیم به مرور نادیده گرفته شد و هنرمندان ما به آن توجهی نکردند؟

آقای خمسه آموزش‌های حرفه‌ای پانتومیم را در مدرسه بین‌المللی مارسل مارسو فرا گرفت و می‌توانست فعالیت پانتومیم را در ایران شروع کند و حتی کلاس بگذارد و هنرجو جذب کند. نمی‌دانم چرا این اتفاقات رخ نداد. من خودم سعی می‌کردم که آگاهی‌ام از پانتومیم را از طریق خواندن کتاب‌های تخصصی پانتومیم بالا ببرم. یک کتاب که اقتباس بود و نوشته ناصر آقایی و یک کتاب هم که ترجمه‌ای از آقای خمسه بود، منابع من برای افزایش اطلاعاتم در حیطه پانتومیم بودند. پس از آن خودم در آموزشگاهی به کودک و نوجوان، پانتومیم آموزش می‌دادم ولی از آن استقبال نشد چون در ایران به پانتومیم بها داده نمی‌شود.

به نظرتان در مدارس به اندازه کافی سعی می‌شود که بچه‌ها خلاق شوند و به سمت هنرهای مختلف گرایش پیدا کنند؟

خیر. الآن دیگر هیچ مدرسه‌ای از دانش‌آموز خلاقیت نمی‌خواهد. در گذشته دانش‌آموزان کاردستی درست می‌کردند و خلاق‌تر بودند ولی الآن آن سیستم آموزشی پس‌‌رفت کرده است. الآن کودکان پای کارتون‌های دوبله شده ماهواره می‌نشینند ولی حاضر نیستند برنامه‌های کودک تلویزیون داخلی را ببینند چون برای کارهای تلویزیون خودمان هزینه نمی‌شود و آن کارها جذابیت ندارند.

شما به همرا آقای قناد و دیگران یک تیم برنامه‌سازی خوب داشتید و آثار برجسته‌ای را در ژانر کودک تولید می‌کردید، چرا سعی نکردید که همان تیم را حفظ کنید؟

آن زمان برنامه‌هایی که تولید می‌شد رده بندی سنی داشت که شامل گروه سنی خردسال، کودک یا نوجوان می‌شد. من به خاطر نوع کاراکترم در باکس خردسال قرار گرفتم و آقای قناد هم تا مدتی در باکس خردسال بود ولی از یک جایی تصمیم گرفتند که او را به باکس کودک بفرستند، یعنی باکس بچه‌های 8 سال به بالا. برنامه‌هایی که با اجرای آقای قناد ساخته می‌شد در باکس کودک قرار می‌گرفت و او دیگر نمی‌توانست به باکس خردسال برگردد. این‌ها قوانینی بود که سازمان گذاشته بود ولی به نظرم چیز چندان پیچیده‌ای هم نیست، اما به هر حال این دسته بندی‌ها وجود دارد. من اگر الآن هم بخواهم وارد گروه کودک شبکه دو شوم و کار کنم، مرا در باکس خردسال می‌گذارند که برای این رده سنی برنامه چندانی وجود ندارد.

اگر بخواهید در فضای دوبله فعالیت کنید، باز هم به سراغ کار کودک می‌روید؟

من دوبله انیمیشن را دوست دارم. یکی از چیزهایی که از محمدرضا علیمردانی یادگرفتم، تیپ‌سازی بود. یاد گرفتم که چگونه‌ تیپ و کاراکترهای طنزی بسازم که بچه‌ها آن را دوست داشته باشند. به نظرم این‌ جور تیپ‌ها را می‌توان در انیمیشن‌ها به تعداد بالا دید.

هیچوقت تصمیم نگرفتید که خودتان یک اثری را کارگردانی کنید؟

تا به حال به این اتفاق فکر نکرده‌ام ولی معمولاً سر کارهای مختلف در لحظه یک ایده‌هایی به ذهنم می‌رسد که وقتی با کارگردان در میان می‌گذارم، خیلی استقبال می‌کند. بنابراین شاید در آینده این اتفاق بیفتد و من هم یک اثری را کارگردانی کنم.

فکر نمی‌کنید که اگر شخصیت قلقلی را خودتان کارگردانی می‌کردید، یک شخصیت موفق‌تر می‌شد؟

قطعاً همینطور بود، ولی این اتفاق به بودجه مالی هم بستگی داشت. من یک مجموعه‌ای را به نام "قصه‌های قلقلی و قلک" برای شبکه دو تهیه‌کنندگی کردم که مجموعه موفقی هم بود. 52 قسمت از فصل اول این مجموعه به روی آنتن رفت و 52 قسمت هم برای فصل دوم آن تصویب شد که در مسیر دریافت مجوز و پیش تولید، مرا سرخورده کردند و همین اتفاقات باعث شد که تصمیم گرفتم دیگر نباشم.

اهل مطالعه کتاب هستید؟

خیلی کم. بیشتر اهل فیلم دیدن هستم. اگر شما یک کتاب ده صفحه‌ای و 5 فیلم به من بدهید، شاید خواندن آن کتاب 30 روز طول بکشد ولی هر 5 فیلم را در یک روز می‌بینم. من بیشتر فیلم دوست دارم ولی فقط فیلم‌های خوب.

ممکن است بخواهید با کارتان فرهنگ کتاب خواندن را برای بچه‌ها جا بیندازید؟

اگر بدانم که حضورم می‌تواند به کتاب‌خوان شدن بچه‌ها کمک کند، قطعاً این کار را انجام خواهم داد، اما اول باید بچه‌های امروزی مرا بشناسند. فعلاً بچه‌های امروزی مرا نمی‌شناسند.

برنامه‌ای دارید که بچه‌های دهه‌های 80 و 90 هم شما را بشناسند؟

بله. همین برنامه‌ "ماجراهای قلقلی" که بزودی در شبکه نمایش خانگی منتشر می‌شود، شرایطی را برای بچه‌ها ایجاد می‌کند که با کاراکتر قلقلی آشنا شوند. من باید صبر کنم تا میان قلقلی گذشته با بچه‌های امروزی ارتباط برقرار شود تا بعد بتوانم حرف‌هایم را با آن‌ها بزنم.

شخصیت قلقلی در برنامه "ماجراهای قلقلی" چه تفاوتی با قلقلی 30 سال پیش دارد؟

هیچ فرقی ندارد. فقط ساختار این برنامه به شکل ویدئو کلیپ‌های چند دقیقه‌ای است که هر قسمتش یک موضوع دارد. مثلاً موضوع یک قسمتش این است که قلقلی گم شده و خواننده شعری در مورد گم شدن قلقلی می‌خواند. بنابراین مخاطبان ماجرای گم شدن قلقلی را هم می‌بینند و هم می‌شنوند. ضمن این‌که من در این برنامه علاوه‌بر کاراکتر قلقلی، دو کاراکتر جدید را هم به خانواده‌ها معرفی می‌کنم، کاراکتر پدر قلقلی و کاراکتر مادر قلقلی. برنامه "ماجراهای قلقلی" یک برنامه کاملاً نمایشی، آموزشی و شاد و موزیکال است که فضای خیلی خوبی دارد.

بچه‌های نسل امروزی از بچه‌های دهه 60 باهوش‌ترند و خیلی زود دست شما را می‌خوانند. برای این‌که آن‌ها دست شما را نخوانند، چه تدابیری اندیشیده‌اید؟

این کار برای من سخت نیست. البته اصلاً ساختار برنامه "ماجراهای قلقلی" به شکلی نیست که بچه‌ها فکر کنند که قلقلی حرف نمی‌زند چون می‌خواهد ما را اذیت کند. این برنامه یک برنامه نمایشی است که موزیکال است. در واقع یک کار صامت است که با موسیقی انجام می‌شود.

در برنامه "ماجراهای قلقلی" از چهره‌های سرشناس استفاده نمی‌کنید؟

خیر. این نمایش چند کاراکتر اصلی اعم از قلقلی، مادر قلقلی و پدر قلقلی دارد. همچنین یک فروشنده و یک عابر هم در آن وجود دارد که همه این‌ها را خودم بازی می‌کنم. فقط در بعضی جاها از یک پسر و یک دختر جوان استفاده کرده‌ایم که شخصیت‌های معروفی نیستند.

این‌که همه نقش‌ها را خودتان بازی کردید کار سختی نبود؟

خیلی سخت بود. ضبط آن حدود یک ماه با اتفاقاتی ویژه در رامسر طول کشید که تلویزیون ایران هیچوقت این چنین اتفاقاتی را کار نمی‌کند.

این برنامه با همراهی چه کسانی سرانجام یافته و شامل چه بخش‌هایی می‌شود؟

این برنامه به تهیه‌کنندگی خانم ناهید صباحی و از ساخته‌های آقای فرید نوایی است که خود آقای نوایی به همراه فراز تلألو موسیقی‌اش را ساخته است. امیدوارم که با پخش "ماجراهای قلقلی"، باخورد خوبی از سمت بازار به ما داده شود. فصل دوم این برنامه هم آماده شده که بعد عید منتشر می‌شود. فصل اول برنامه یک پک شامل 4 کلیپ و یک پشت صحنه است و موضوعات مختلفی دارد. گم‌ شدن، رد شدن از خیابان و بی‌نظمی قلقلی بخش‌هایی از این برنامه است.

آقای لاسمی زمانی که فرزندان‌ خودتان خردسال و کودک بودند، برای ارائه نکات آموزشی به آن‌ها از شخصیت قلقلی استفاده می‌کردید؟

بچه‌ها در خانه بیشتر شخصیت حقیقی مرا می‌بینند ولی به هر حال آن‌ها هم تا حدودی تحت تأثیر شخصیت قلقلی قرار گرفته بودند. دخترم در 4 سالگی مرا بابا قلقلی صدا می‌زد و پسرم که الآن 15 سال دارد، خیلی به هنر علاقه‌مند است و شخصیت قلقلی را دوست دارد.

قلقلی چند ساله شده است؟

قلقلی 30 سال است که 5 ساله مانده و فعلاً وقتش نیست بزرگ شود تا ببینیم که در آینده خدا چه می‌خواهد. دلیل اصلی ماندگاری قلقلی به خاطر حضور بچه‌هاست که من عاشقانه دوست‌شان دارم. من همین الآن هم که بچه‌ها را می‌بینم، جانم برای‌شان در می‌رود.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار