جملات زیبا و دلنشین درباره اسفند ماه
در این مطلب مجموعه ای از جملات جالب و زیبا از اسفندماه را که حسی عجیب و وصف ناپذیر در وجودتان پدیدار می کند.
در این مطلب مجموعه ای از جملات جالب و زیبا از اسفندماه را که حسی عجیب و وصف ناپذیر در وجودتان پدیدار می کند.
زیباترین جملات از اسفند ماه
اسفند ماه با همه قشنگی هایش حسی غریب در وجود هر آدمی می نشاند حسی که با خواندن یک نوشته شاید کامل تر شود در ادامه این مطلب گزیده ای از این نوشته های جالب و خواندنی برایتان گردآوری کرده ایم.
اس ام اس جدید درباره اسفند ماه
اسفند عینِ پنجشنبه هاست . ..
که همیشه صدبار قشنگ تر از جمعه هاست !
اصلا از همون شروعش قشنگه
حس بوی بهار از پشت پنجره
و آفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه
شور ِ قشنگ چهارشنبه سوری
اسفند یعنی یک سال دیگه
یعنی یه شانس دیگه
بهترین ماه سال
با آرزوی بهترینها در ماه اسفند برای شما دوستان عزیزم
0000000**********0000000
"اسفند" ماه
پیاده روهای شهر پر میشود از دستفروشانی که
کیفیتِ جنسشان مهم نیست،
جنسِ دلشان مهم است...
پیر و جوان
زن و مرد
از تجریش تا چهار راهِ ولیعصر...
آدمهایی که نگاهِ مردم برایشان مهم نیست،
حالِ خوبشان مهم است
و با زبانِ بی زبانی به ما میفهمانند
که گاهی در اوجِ ثروت،چقدر فقیریم...
خرید حتی اگر نمیکنید
لبخندی پر از مهر تحویلشان دهید،
تا بدانند این شهر اگر هنوز نفس میکشد
بخاطرِ وجودِ آنهاست
0000000**********000000
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبه های کوچک چوبی
در گوشه خیابان می آورند
جوی هزار زمزمه در من
می جوشد
0000000**********0000000
اسفند رو به پایانه...
کاش ارمغان روزهای گذشته
آرامشے باشد از جنس خدا
عید واقعی از آن کسیست
که پایان سالش را جشن بگیرد
نه آغاز سالی که از آن بےخبر است...
آخر سالتون قشنگ
0000000**********0000000
اسفند روبہ پایان است
وقت ڪوچ ڪردن بہ فروردین است
وقت بخشیدن وصاف ڪردن دل
پس مراببخش:
اگر بانگاهۍ یا صدایۍ
یا زبانۍ بر دلت تَرَڪۍ انداختہ ام
0000000**********0000000
اسفند داره تموم میشه!!
وقتِ بخشیدن
و صاف کردن دلهاست.
پس ببخش...
اگر با نگاهی،
یا صدایی یا زبانی،
بر دلت زخمی خورد...
0000000**********0000000
فاصله ی میان من و تو
فاصله ی اسفند است و فروردین ...
همانقدر دور ...
همانقدر نزدیک ...
0000000**********0000000
به دلتان چوب بزنید که ببینید
از کجایش خاک بلند میشود!
واژگونش کنید تا ببینید
چطور می افتند آن دسته از
بی ثبات هایی که جا خوش کردند
بشوییدش که ببینید
چقدْر سیاهی روان میشود،
ادم هایش را جابجا کنید تا ببینید
زیر سرشان چه پنهان شده
خالی کنید بی مصرف هایِ بلا استفاده ای
را که سالهاست که قلبتان را اِشغال کردند
شما در خانه تانُ
قلبتان در شما زندگی میکند!
باور کنید تکاندن دلهایتان
واجب از از خانه هایتان است.
"اسفند را دلتکانی کنید"
0000000**********0000000
وقتی دی و بهمن
به پایان می رسد
و اسفند به نیمه
آغاز می شود
خواب هر ساله ای
که لانه های زیر برف
در انتظار بازگشت چلچله ها می بینند
0000000**********0000000
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست ؟
بیداری شکفته پس از شوکران مرگ
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست ؟
زیر درفش صاعقه و تیشه ی
تگرگ
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست ؟
عریانی و رهایی و تصویر بار و برگ
0000000**********0000000
در منزل خجسته ی اسفند
همسایه ی سراچه ی فروردین
با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها
باران به چشم روشنی صبح آمده ست
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم همساغر سحر
در کوچه های خامش و خلوت نجومیش
یا
با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش
0000000**********0000000
از راه، فراز آمده با هلهله اسفند
وقت است که از نو بسرایم غزلی چند
اسفند فراز آمده تا مشعلی از شعر
در سینه ی افسرده ام از نو بفروزد
0000000**********0000000
ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته ایم
اما نمیدانم چرا به جای اینکه نفسی تازه کنیم
سرعت مان را بیشتر و بیشتر می کنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن
از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم!
اسفند را باید نشست
باید خستگی در کرد
باید چای نوشید...
0000000**********0000000
اصلاً به اینجای اسفند که می رسد
باید بزنی سر شانه خودت،
که این همه فکر و خیال و
دوندگی را رها کن!
بیا برویم نفس بکشیم؛
بوی بهار می آید.
هرچند که هیچ کس هم نمی داند
به این روزها که می رسیم،
چرا کارها بیشتر می شود
و استرس سرازیر.
ولی باید بزنی سر شانه خودت،
که هرسال که حرص خوردی چه شد و کجای دنیا را گرفتی.
بیا برویم کمی نفس بکشیم!
می دانی!
اصلا همه مزه بهار
به روزهای قبل از آمدنش است.
به بویش،
به آفتابش که هنوز رمق ندارد.
خودش لطفی دارد و انتظار آمدنش لطفی دیگر.
آخ آخ که چقدر می شود از بهار نوشت..
همه چیز را کنار بگذار؛
بیا برویم کمی نفس بکشیم؛
بوی بهار می آید!
0000000**********0000000
آخر به چه درد می خورد
آفتاب اسفند!؟
این که جای پای تو را
آب کرده است!
آسان شدم
مثل آخرین برف اسفند،
در بازوان تو.
اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو،
نیمه شب از راه برسد
0000000**********0000000
پروفایل اسفند ماهی | عکس نوشته اسفند ماهی
پروفایل اسفند ماهی
عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی
کنار ماهت بگذارم
زندگی
شعر در مورد متولدین ماه اسفند
همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست
گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بهار که رفتن اسفند و
آمدن فروردین نیست!
بهار یعنی
جای بوسه های مردی
که تو باشی
روی گونه های زنی
که من باشم
شکوفه بدهد!
0000000**********0000000
پروفایل اسفند ماهی | عکس نوشته اسفند ماهی
عکس نوشته اسفند ماهی
در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشه های مهاجر
زیباست
متن ادبی متولدین اسفند ماه
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبه های کوچک چوبی
در گوشه خیابان می آورند
جوی هزار زمزمه در من
می جوشد
اما امروز در هجوم اسفند
پنجره ها در محاصره
می خواهم تو را به نام بخوانم
نمیتوانم نامت را در دهانم
وتو را در درونم پنهان کنم
کجا پنهانت کنم ؟
0000000**********0000000
پروفایل اسفند ماهی | عکس نوشته اسفند ماهی
عکس نوشته اسفند ماهی
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
ز دل تو می دونم هیچ کس خبر نداره
غصه نخور مسافر رفتیم تو ماه اسفند
بهار تو بر می گردی چیزی نمنونده بخند
شعر در مورد متولدین ماه اسفند
مانده تا سینی ما پرشود از صحبت سنبوسه و عید
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام
مانده تا مرغ سرچینه هذیانی اسفند صدا بردارد
پس چه باید بکنم
من که در لختترین
موسم بی چهچهه سال
تشنه زمزمه ام ؟
0000000**********0000000
پروفایل اسفند ماهی | عکس نوشته اسفند ماهی
عکس نوشته اسفندی که باشی
چه اسفند ا … آه !
چه اسفندها دود کردیم !
برای تو ای روز اردی بهشتی
که گفتند این روزها می رسی
از همین راه !
در قلب گرمسیر
نیمروز خوش
از آرزوهای آخر اسفند ماه بود
خورشید خنده روی ، پس از گریه های ابر
بر شاخه ها غبار طلایی فشانده بود
عکس نوشته اسفندی که باشی
باد تر
بهار
بوی غبار خشک بیابان تشنه داشت
در این ایوان
که اکنون ایستاده ام
سال تحویل می شود
در آن غروب ماه اسفند
از همه ی یاران شاعرم
در این ایوان یاد کرده ام