مرور یک شب تاریخی فوتبال ایران با رضا قوچاننژاد/ حسرت تیم۲۰۱۴ را میخورم
در مسیر جامجهانی برزیل، وقتی ایران به ازبکستان باخت همه از صعود ناامید شدند، ولی با درخشش رضا گوچی تیمملی موفق شد قطر و کرهجنوبی را شکست دهد و به جامجهانی برسد.
۲۸خرداد، سالگرد یک بازی تاریخی برای فوتبال ایران بود. سال۲۰۱۴، ایران موفق شد با تک گل رضا قوچاننژاد کرهجنوبی را در خاک این کشور شکست دهد و یک صعود تاریخی را رقم بزند. در مسیر جامجهانی برزیل، وقتی ایران به ازبکستان باخت همه از صعود ناامید شدند، ولی با درخشش رضا گوچی تیمملی موفق شد قطر و کرهجنوبی را شکست دهد و به جامجهانی برسد. رضا در این دو مسابقه، گلهایی سه امتیازی زد و شد مرد قهرمان فوتبال ایران. حالا شش سال بعد از آن صعود، قوچاننژاد از خاطرات آن شب میگوید.
سالها از بازی کرهجنوبی گذشته، ولی اگر سالهای سال بگذرد، بعید است کسی خاطره آن گل را فراموش کند.
خیلی خوشحالم که بخشی از تاریخ فوتبال ایران هستم. آن بازی برای من کلی خاطره خوب دارد. بعد از مسابقه بازیکنان به من گفتند مردم ایران به خیابانها ریختهاند و شادی میکنند. من خبر نداشتم. بعد که به ایران برگشتیم و جو را دیدم، متوجه شدم. هم در فرودگاه شلوغ بود و هم در مراسم صعود به جامجهانی مردم حضور داشتند. خیلی خوشحال شدم از اینکه توانستیم دل مردم را شاد کنیم.
ظاهرا فیلم گلت را زیاد نمیدیدی.
من همیشه میگویم مهاجم وظیفه دارد گل بزند. راستش من اول خیلی متوجه نشدم گلی که زدم چقدر مهم بود. بعدا با چیزهایی که برایم تعریف کردند متوجه شدم. خودم فیلم گل را زیاد نمیدیدم، ولی وقتهایی که خانه بودم، پدر و مادرم زیاد میدیدند. بعدا کمکم متوجه شدم این گل چقدر مهم بوده و مردم چقدر دوستش دارند. به خاطر همین بیشتر حس افتخار و خوشحالی کردم. در آن تیم ما فقط دوست داشتیم دل مردم را شاد کنیم. وضعیت طوری بود که مردم به تیمملی امید زیادی داشتند. هیچوقت تیمملی۲۰۱۴ را فراموش نمیکنم و واقعا حسرتش را میخورم.
در لحظهای که گل را زدی و بازیکنان سرت ریختند، چه چیزهایی میگفتند؟ چه چیزهایی یادت هست؟
اصلا یادم نیست. بعد از اینکه آندو توپ را انداخت. من دنبال توپ دویدم. راستش حدس میزدم که بازیکن کره فکر کند به توپ مسلط است و کمی شل کند. به خاطر همین تا لحظه آخر دنبال توپ دویدم و توانستم آن را بگیرم. وقتی هم گل زدم واقعا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. اصلا چیزی یادم نیست. فقط دیدم بچهها همه شادی کردند و سر من ریختند. همه خوشحال بودیم. نفسم گرفته بود.
دقیقه ۵۹ گل زدی. با وقتهای اضافه حدود ۳۵ دقیقه بازی ادامه پیدا کرد. چه حسی داشتی؟
خیلی استرس داشتیم. کرهجنوبی، چون گل خورده بود میخواست جبران کند. راستش من دوست داشتم وقتی گل زدم، بازی تمام شود. بعد از آن همه بچهها از جان مایه گذاشتند. کره نزدیک بود گل بزند، ولی همه ایستادگی کردند و خداراشکر بازی را بردیم. به نظر من آن تیمملی کره واقعا قدرتمند بود.
قبل از بازی کرهجنوبی هم گل حساسی به قطر زدی. درباره آن گل بگو. جزو گلهایی است که شاید زیاد از آن یاد نشود، ولی خیلی مهم بود.
به نظر خود من هم گل بازی قطر خیلی مهم بود. به این دلیل که اگر ما نمیتوانستیم قطر را شکست دهیم، اصلا بازی آخرمان بی فایده بود. یعنی باید حتما قطر را میبردیم که بتوانیم شانس صعود داشته باشیم. آن بازی هم خیلی سخت بود. به سختی هم توانستیم گل بزنیم و برنده شویم. من خودم آن گل را هم دوست دارم و در ذهنم مانده است.
مهمترین گلهایی که زدی کدام گلها بود؟
خدا را شکر میکنم بیشتر گلهایی که برای تیمملی زدم، گلهای مهم و حساس بود. گل به قطر، کرهجنوبی، دوباره قطر، امارات و عراق از جمله گل هایم بود که دوست شان داشتم. البته گل بازی عراق را در جام ملتها خیلی دوست داشتم و فقط حیف که با شکست در ضربات پنالتی، زیاد در یادها نماند. در رده باشگاهی هم گلهایی زده ام که دوستشان دارم. در اولین بازی ام برای زووله که به عنوان یار ذخیره به زمین رفتم، چهار گل زدم که آن بازی هم برایم خیلی خاطره انگیز است.