سیدرضا اکرمی: احمدینژاد مهره سوخته است
چند روز پیش بود که احمد کریمی اصفهانی، چهره سیاسی اصولگرا مدعی شد احمدینژاد در سفری که به قم داشته از سوی هیچکدام از علما و مراجع پذیرفته نشده است. پس از آن بهمن شریفزاده این خبر را تکذیب کرد و گفت، اساسا قرار بر دیدار نبوده و احمدینژاد و همراهانش پس از زیارت تنها به دیدار یکی از بزرگان قم رفتند که از مدتها پیش برنامهریزی شده بود. اگرچه اظهارات شریفزاده و کریمی اصفهانی ضد و نقیض بود اما هر دوی آنها در یک مساله اشتراک نظر داشتند و آن هم این که احمدینژاد پایگاهش را میان روحانیون بهویژه قمنشینان از دولت دوم به بعد از دست داد.
روزنامه در ادامه اعتماد نوشت: با این حال موافقان و مخالفان احمدینژاد تحلیل متفاوتی نسبت به این تغییر رویکرد و مخدوش شدن روابط حسنهای دارند که روزگاری باعث شد احمدینژاد بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. اگرچه شریفزاده به عنوان یک روحانی نزدیک به احمدینژاد معتقد است که کلونیهای قدرت و ثروت باعث تغییر روابط احمدینژاد و علما شدند اما سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز نگاهی دیگر به این موضوع دارد و معتقد است که از همان ابتدا هم روابط حسنهای در کار نبوده و حتی برخی علما از همان ابتدا با احمدینژاد مشکل داشتند.
پیش از این آیتالله علیاکبر مسعودی خمینی، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز گفته بود که احمدینژاد در حال دست و پا زدن بیهوده است و او ابتدا باید پاسخ دهد که ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد در دوران ریاستجمهوریاش کجاست!
در ادامه گفتوگو با سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز آمده است:
اخیرا یکی از اصولگرایان منتقد احمدینژاد مدعی شده در سفری که احمدینژاد به قم داشته، مراجع جز یک نفر حاضر به دیدار با او نشدهاند. این ادعا از سوی بهمن شریفزاده، روحانی نزدیک به احمدینژاد تکذیب شد اما به هر روی بر کسی پوشیده نیست که روابط میان احمدینژاد با علما، روحانیون و مراجع بهویژه از دولت دوم به بعد مخدوش شد و برخی روحانیون حمایت خود را از او برداشتند. شما به عنوان یک روحانی درگیر با مسائل سیاست دلیل این تغییر رویکرد را چه میبینید؟
آقای احمدینژاد مخصوصا به خاطر کارنامه دولت دومش، مهرهای سوخته است و دیگر اعتباری در شورای نگهبان یا جمع نخبگان ندارد. متاسفانه گاهی با مصاحبهها و اظهاراتش بیشتر بر این بیاعتمادی و بیاعتقادی دیگران نسبت به خودش میافزاید. به نظر من یکی از کارهایی که محمود احمدینژاد انجام داد، ایجاد اختلاف میان قشرهای مختلف است، به تعبیری اختلافافکنی میان طبقات و اقشار مختلف از فرهنگی، روحانی، بازاری، سیاسی و... دامن زد و دامن میزند.
برای نمونه در حالی که مقام معظم رهبری مساله مذاکره با آمریکا را نفی میکنند و صحیح هم هست - چون چهره آمریکا فریبکارانه است - اما احمدینژاد میگوید که «حاضرم با اوباما مذاکره کنم. حاضرم با آنها حرف بزنم.» البته نه آنها باور میکردند و نه خودش تجدید نظر میکرد. هر چند پرداختن به اظهارات و کنشهای محمود احمدینژاد چندان جایز نیست؛ چراکه در کشور آن قدر مسائل مختلف از قبیل بیکاری، تحریم، مشکلات معیشتی و... داریم که دیگر فرصت به این بحثها نمیرسد و باید همه وقت و امکانات و نیروی خودمان را صرف حل این مشکلات کنیم.
یکی از چهرههای نزدیک به احمدینژاد در تحلیل مخدوش شدن این رابطه گفته است که برخی چهرههای سیاسی در تغییر رویکرد علما و روحانیون نسبت به محمود احمدینژاد موثر بودند و در واقع آنها که منافع اقتصادی و سیاسی داشتند، باعث تحریک علما شدند. شما این تحلیل را قبول دارید؟
نه به نظر من اواخر کار نسبت به آقای احمدینژاد اقبالی وجود نداشت. حتی این اواخر، وقتی به شهرها و استانها سفر میکرد، اقبالی نسبت به او نبود. واقعا حرفهایی میزد که هیچ حسابگری و حسابداری به آن اعتقاد نداشت. برای نمونه شعار میداد که یارانه را چند برابر میکنم؛ بدون این که بگوید سوخت یا دیگر حاملهای انرژی که به آن یارانه تعلق میگیرد، افزایش قیمت خواهد داشت. این اظهارات نشان میداد که احمدینژاد دنبال رفتاری است که در علم سیاست به آن رفتار شارلاتانی میگویند.
هر کسی هم این را میفهمید. البته ممکن است عدهای در این دنیای سیاسی امروز و سیاستبازیها به ایشان باور داشته باشند اما هر کس که میداند دو دوتا، چهارتا میشود، رفتار و گفتار و کردار و پندار او را عادی و معمولی و عاقلانه و عالمانه توصیف میکند. برخی اظهارات احمدینژاد برای مطرح شدن و به قول معروف نشان دادن خود است و دستگاههای حقوقی و حقیقی و اخلاقی نمیتوانند این اظهارات و رفتار را در مقام عمل بپسندند. نمیتوان دیگران را در این مورد مقصر دانست و متهم کرد. مقصر اصلی شخص احمدینژاد است.
آیا این تغییر رویکرد و مخدوش شدن روابط میان احمدینژاد و مراجع و روحانیون از دولت دوم به اینسو اتفاق افتاد و همچنان ادامه دارد یا فکر میکنید در چند سال اخیر و اتفاقات و حواشی که برای نزدیکان احمدینژاد رخ داد، تاثیر بیشتری داشت؟
علما و مراجع از ابتدا هم او را نمیپذیرفتند و نمیپسندیدند اما بعد از آن که وارد دور دوم ریاستجمهوری شد، بیشتر با حقایق مواجه شدند. لذا از همان ابتدا هم حوزویان، مراجع و علما احمدینژاد را نمیپذیرفتند و او را چهرهای که نسبت به آن چه سوگند خورده و باید عمل کند، متعهد باشد، نمیپذیرفتند. البته این حرفها مربوط به همان زمان است. الان دوره ریاستجمهوری ایشان گذشته و همان رویه ادامه دارد.
اما به هر حال چهرههایی چون آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، ازجمله علمایی بود که هم پیش از انتخاب احمدینژاد و هم در دوران ریاستجمهوری از او حمایت کرد اما آرامآرام تغییر رویکرد داد و حمایت خود را از احمدینژاد برداشت.
من نه سخنگوی ایشان هستم، نه وکیل مدافع آقای مصباح. من که تاکید کردم برخی علما یا غیر علما وجود داشته و دارند که آقای احمدینژاد را قبول داشته باشند. متاع کفر و دین که بیمشتری نیست؛ نسبت به خدا یا دین هم عدهای باور دارند و عدهای باور ندارند. اما به نظر من، صحبت در مورد احمدینژاد هیچ زیبنده و شایسته و ارزشمند نیست.
گفته میشود که احمدینژاد تلاشها و رایزنیهایی برای تایید صلاحیت را آغاز کرده است. با این اوصاف به نظر شما چقدر احتمال دارد که احمدینژاد از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت شود؟
خیر، ایشان دورهاش سپری شده و مهره سوخته است.