همسرکشی به خاطر سوءظن؛ او را با نقشه به هتل کشاندم و کشتم!

دادگاه کیفری استان تهران مردی را که همسرش را در یک هتل به قتل رسانده و جسدش را رها کرده بود، به قصاص محکوم کرد.

به گزارش شرق، این مرد بعد از اینکه موفق نشد همسرش را راضی کند تا دوباره به زندگی مشترک برگردد، او را به یک هتل کشاند و به قتل رساند. ۲۴ اردیبهشت سال گذشته با اعلام مسئولان هتلی در تهران به مأموران پلیس مبنی‌بر وقوع قتل در یکی از اتاق‌های هتل، مأموران در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. مأموران پس از حضور در صحنه و بررسی دوربین‌های مداربسته متوجه شدند مقتول به دست همسرش به قتل رسیده است.

متهم مرد جوانی به نام پدرام است که سه روز قبل از قتل به هتل رفته و اتاقی را کرایه کرده و همسرش به نام فرانک نیز دو روز پس از آن به هتل رفته بود. مأموران فیلم‌های دوربین‌های هتل را بازبینی کردند و فهمیدند پدرام ساعاتی بعد از حضور زن جوان، هتل را ترک کرده و مدتی بعد هم نظافتچی هتل جسد را پیدا کرده است. این‌گونه بود که تحقیقات مأموران برای ردیابی و دستگیری متهم فراری آغاز شد تا اینکه در‌نهایت متهم به قتل خودش را به پلیس معرفی و به جرم خودش اعتراف کرد. پدرام در بازجویی‌ها گفت: سه سال پیش با فرانک ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یک فرزند است.
مدتی بعد از شروع زندگی مشترک، میان من و فرانک اختلاف به وجود آمد و ما بعد از مدتی تصمیم گرفتیم به‌صورت توافقی از هم جدا زندگی کنیم. به این ترتیب، همسرم به همراه فرزندمان به تهران آمد و من در پردیس ساکن بودم تا اینکه بعد از حدود یک سال فرانک به من خبر داد که به‌صورت غیابی طلاق گرفته است.
چند بار از او خواستم حکم طلاق و شناسنامه‌اش را به من نشان دهد تا مطمئن شوم واقعا طلاق گرفته، اما او هر بار بهانه می‌آورد و از این کار طفره می‌رفت. به همین دلیل اختلافات ما ادامه پیدا کرد تا اینکه درنهایت او را به قتل رساندم. پرونده بعد از اعترافات متهم به قتل، برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه کیفرخواست خوانده شد و سپس پدر فرانک از دادگاه برای متهم درخواست قصاص کرد. در ادامه پدرام برای دفاع از خودش در جایگاه قرار گرفت و گفت: همسرم به من خیانت کرده بود و من نتوانستم با این موضوع کنار بیایم.
چند روز قبل از اینکه او را بکشم، فرانک را در پارک همراه یک مرد دیدم. او وقتی من را دید، به‌سرعت سوار خودروی همان مرد شد و از آنجا رفت. خیلی ناراحت و عصبی بودم تا اینکه چاقویی خریدم. بعد با فرانک تماس گرفتم و به این بهانه که می‌خواهم به تو انگشتر طلا و سه میلیون تومان پول بدهم، او را به هتل کشاندم و بعد هم با چاقو او را کشتم و از آنجا فرار کردم و به خانه مادرم رفتم، اما دچار عذاب‌وجدان شدم و نمی‌توانستم راحت زندگی کنم، به همین دلیل تصمیم گرفتم تسلیم شوم و در‌نهایت خودم را معرفی کردم.

متهم به قتل با بیان اینکه از چند سال قبل به هروئین معتاد شده است، گفت: اعتیاد من باعث شد فرانک جدا شود. در این سال‌ها با سرایداری و کارگری زندگی می‌کردم و هرازگاهی هم برای فرزندم به فرانک پول می‌دادم، اما چند ماه قبل از او خواستم فرزندم را به من برگرداند. حتی برای این کار درخواست قانونی هم دادم، اما فرانک قبول نمی‌کرد و می‌گفت، چون او در این چند سال فرزندمان را بزرگ کرده، اجازه نمی‌دهد با من زندگی کند.
فرانک می‌گفت، چون تو معتاد هستی، سرنوشت بچه را عوض می‌کنی و هرچه از او دورتر باشی بهتر است. فرانک از من پول می‌گرفت و من، چون او و فرزندم را دوست داشتم، هر کاری به خاطرشان می‌کردم. البته حق می‌دادم فرانک از من ناراحت باشد، به همین دلیل هم عذاب‌وجدان داشتم. بعد از اینکه فرانک من را ترک کرد، من هم خانه‌ام را تحویل دادم و به منزل پدر و مادرم رفتم تا اینکه یک شغل سرایداری پیدا کردم. م
ن به‌جز خرج مواد که برای خودم برمی‌داشتم، بقیه درآمدم را به فرانک می‌دادم. برای اینکه او بداند چقدر دوستش دارم، خیلی برایش طلا می‌خریدم. او هم زمانی به دیدن من می‌آمد که پول می‌خواست یا اینکه به او می‌گفتم پولی برایش در‌نظر گرفته‌ام. روز حادثه هم به همین ترتیب او را به هتل کشاندم.

متهم درباره اینکه چرا در هتل مرتکب قتل شد، گفت: وقتی فهمیدم فرانک با کسی رابطه دارد، تصمیم گرفتم او را به زندگی با خودم برگردانم. به همین دلیل یک اتاق در هتل کرایه کردم. می‌خواستم به فرانک بگویم به فکر او هستم و می‌توانم زندگی خوبی برایش درست کنم. وقتی به فرانک گفتم بیاید تا با هم صحبت کنیم، قبول نکرد، اما وقتی گفتم سه میلیون تومان پول و یک انگشتر برایش آماده کرده‌ام، قبول کرد که بیاید. من متوجه شدم فرانک من را دوست ندارد و فقط پول من را می‌خواهد و حاضر نیست با من که پدر بچه‌اش هستم، حتی صحبت کند.
درست است که من معتاد بودم، اما او فرزندم را از من گرفته بود و اجازه نمی‌داد بچه را ببینم و به من به چشم یک منبع پول نگاه می‌کرد، درحالی‌که علاقه‌اش به مرد دیگری بود. همین هم من را خیلی عصبی کرده بود. او می‌دانست من چقدر دخترم را دوست دارم و نسبت به دخترم احساس مسئولیت دارم و حتی اگر معتاد باشم باز هم پدر او هستم. در ادامه قاضی از متهم پرسید آیا مطمئن هستی که همسرت با فرد دیگری در ارتباط بود که متهم گفت: بله من خودم آن‌ها را در پارک دیدم و پیامک‌های بین آن‌ها هم در پرونده وجود دارد.
من در ابتدا این موضوع را مطرح نکردم، چون فرانک مادر دخترم است و می‌ترسیدم آبروی دخترم برود، اما حالا در دادگاه همه‌چیز را می‌گویم. این متهم به‌عنوان آخرین دفاع از اولیای‌دم عذرخواهی کرد و گفت: چند سال قبل برادرم در پارک دانشجو به‌دست یک ناشناس کشته شد و پلیس هیچ‌وقت ردی از قاتل او به دست نیاورد.
چند سال بعد خواهرم به‌دلیل ابتلا به بیماری فوت شد و مادرم در این سال‌ها خیلی زجر کشید. من از اولیای‌دم تقاضا دارم به خاطر مادر پیرم به من رحم کنند و مرا ببخشند. پس از آن قضات برای صدور حکم وارد شور شدند و با توجه به اینکه متهم اقرار کرده بود که سال‌ها از همسرش جدا زندگی می‌کرده و همچنین مدرکی که نشان دهد زن جوان خیانت کرده وجود نداشت، مرد متهم را به قصاص محکوم کردند و در صورت تأیید حکم در دیوان عالی کشور، اولیای‌دم در‌صورتی‌که قصد اجرای حکم را داشته باشند، باید تفاضل دیه و سهم صغیر را بپردازند.
ارسال نظر