«رخ به رخ» با امیرعلی دانایی، فراری از حواشی!
بازیگر جوان سینما در گفتوگو با ما، از تجربه اجرای برنامه «رخ به رخ» و ویژگیهای این برنامه میگوید.
روزنامه خراسان: یکی از برنامههای جدید شبکه 2، برنامه «رخ به رخ» است که جمعه شبها بعد از خبر 22:30 روی آنتن میرود. امیرعلی دانایی که با سریال «کلاه پهلوی» نزد مخاطبان تلویزیون شناخته میشود، مجری این برنامه است و از چهرهها میزبانی میکند. وی پیش از این با مسابقه «ستاره ساز» تجربه کوتاهی در زمینه اجرا داشته و اکنون با «رخ به رخ» به تلویزیون بازگشته است. به بهانه تجربه جدید دانایی در این برنامه، با او گفتوگو کردهایم.
چطور شد پیشنهاد اجرای برنامه «رخ بهرخ» را پذیرفتید؟
بعد از درگذشت مادرم، تقریبا دو سال کار نکردم و یک مدت هم ایران نبودم، وقتی برگشتم پیشنهادهای متنوعی برای بازی در سریالهای تلویزیونی، نمایش خانگی و فیلم سینمایی داشتم، حتی در زمینه اجرا علاوه بر «رخ بهرخ»، پیشنهادهای دیگری هم بود. دکور کار را دیدم، احساس کردم میشود فضای جدیدی را تجربه کرد.
پس در واقع ساختار متفاوت برنامه برایتان جذاب بود؟
آن زمان ساختار برنامه خیلی مشخص نبود و سناریویی نداشتند، فقط دکور آماده بود. این برنامه حاصل یک کار جمعی است، اتاق فکری تشکیل شد، مشاور و روان شناس کارمان خانم دکتر انسیه افضلی و نویسندههای کار اضافه شدند و به مرور به این ساختار رسیدیم. دکوری ساخته شده بود و بنا بر آن مشخص بود که میخواهند همه چیز از گریم تا کافه روی صحنه باشد. این که باید از کجا شروع کنیم و به کجا برسیم، مشخص نبود.
با این شرایط تصمیم پرریسکی گرفتید این اعتماد از کجا آمد؟
در همه کارهایی که تا به حال انجام دادم، سعی کردم همه نقاط مختلفش را ببینم و بعد وارد فضای آن کار بشوم. گاهی اتفاقات مطابق پیشبینیهای من پیش نرفته. میتوانم بگویم بیشتر به آن چیزی که در خودم میدیدم اعتماد کردم و امیدوارانه وارد شدم تا اتفاق خوبی بیفتد و امیدوارم این اتفاق رخ داده باشد. بله، قطعا ریسک بود، در قیاس با فضای کاری گذشتهام. درصد ریسک پذیریام را بالا بردم.
از این تجربه راضی هستید؟
بله، امیدوارم که مردم کار را دوست داشته باشند، چون اولین بار است که این مدل اجرا را تجربه کردم، درست است که یک تجربه کوچک در «ستاره ساز» داشتم، اما «رخ به رخ» نسبت به آن خیلی متفاوت است. وقتی در یک فضا و کار جدید قرار میگیری، باید سعی کنی آموختههایت را در آن زمینه بیشتر کنی، از این نظر برایم جذاب بوده است.
مهمانان برنامه بر چه اساسی انتخاب میشوند؟ در فضای مجازی درخصوص حضور آقای ریوندی انتقاداتی مطرح شد.
این موضوع را من خیلی نمیدانم، بخشی از مهمانان دوستانم هستند که تعدادی از آنها مانند آقای مسعود شجاعی به برنامه آمدهاند و تعدادی هم خواهند آمد. از ورزشکاران، هنرمندان و خوانندهها دعوت میکنیم که در برنامه حضور داشته باشند، حتی دیدید که آقای فراستی را به عنوان منتقد دعوت کردیم، منتها در انتخاب مهمان جز کسانی که دوستانم هستند، خیلی دخالتی ندارم و گروه تهیهکنندگی انتخاب میکنند. نمیدانم اعتراض به حضور آقای ریوندی به چه دلیل بوده، انسانی هستند که در زمینه خاصی کار میکنند و احترامشان واجب است، چرا به برنامه نیایند؟ فضا باز است و تلاش من در مدل اجرا و گفتوگو با مهمان این است که اگر کسی با انرژی خوبی به برنامه میآید، با انرژی بهتری هم برود. قرار نیست مثل خیلی از برنامهها مهمان را اذیت و برایش حاشیه درست کنیم.
بله در «رخ به رخ» سوالی درباره حواشی مهمان پرسیده نمیشود، پس از ابتدا چنین سیاستی وجود داشت .
من این کار را تحت هیچ شرایطی انجام نمیدهم و هرکسی چنین نظری داشته باشد به حرفش گوش نمیکنم. البته نمیگویم در کار ما نگاه غیر از این بوده. این یک تفاهم جمعی است. مثلا اگر قرار باشد روزی برنامه دیگری را هم اجرا کنم، این کار را نمیکنم. به ویژه در فضای هنر، چون خود من هم بازیگر هستم میبینم همکارانم برای این که در حرفهای که پر از باندبازی است به موفقیتی برسند، چقدر تلاش میکنند و اصلا لزومی نمیبینم آدمها را بیاوریم و روی نقاط ضعف شان تمرکز کنیم، این اصلا در سلیقه من نیست.
در هر صورت حواشی باعث دیده شدن برنامه میشود، نگران نبودید که با این روال ممکن است برنامه دیده نشود؟
ترجیحم این است که برنامه دیده نشود اما باعث آزار و اذیت کسی هم نشود و حرکت ناجوانمردانهای در برنامه اتفاق نیفتد. مانند قربانی کردن برنامه است، چون الان فضا طوری شده که آدمها با حمله به یکدیگر و ایجاد یک سری حواشی برای خودشان، مخاطب جذب میکنند. نه من هرگز حاضر نیستم چنین کاری انجام بدهم، حتی اگر به قیمت دیده نشدن برنامه تمام شود.
برای ایجاد ارتباط صمیمانه و راحت با مهمانانی که سابقه دوستی و آشنایی با آنها ندارید، چه میکنید؟
با کسانی که کمتر با آنها آشنا هستم، یک گفتوگوی کوچک قبل از برنامه داریم و بعد وارد برنامه میشویم. این به مهمان برنامه هم خیلی ربط دارد، همراهی مهمان در کیفیت بخشی از برنامه و دیده شدن آن بسیار تاثیرگذار است. کاری که میکنم این است که تلاش میکنم با مهمانان خیلی صادق و راحت باشم و واقعا تا الان هم همین طور بوده، موردی نداشتیم که مهمان احساس بدی داشته باشد.
کدام تجربه سختتر و جذابتر است بازیگری یا اجرا؟
برای من سخت نبوده، هر دو سبک خاص خودشان را دارند. وقتی آدم کاری را با علاقه انجام میدهد، اصلا سختی دیگر معنی پیدا نمیکند، اما با فاصله، بازیگری برایم جذابتر است.
بعد از «ستاره ساز» پیشنهاد اجرا داشتید؟
البته «ستاره ساز» را جزو رزومه اجرای خودم نمیدانم، چون آن جا فضای دیگری بود و طرح آن متعلق به من و آقای مهدی مهدویکیا بود، بعد اتفاقاتی افتاد که من هیچ وقت رسانهای نکردم و الان هم نمیکنم، از میانه برنامه دیگر من حضور نداشتم. از این موضوع گذشته و نمیخواهم دربارهاش حرف بزنم. پیشنهادهایی برای اجرا در پلتفرم و تلویزیون داشتم. بعد از «ستاره ساز» اصلا فکر نمیکردم دیگر این فضا را تجربه کنم و علاقه مند نبودم اما مجموعه اتفاقاتی برایم پیش آمد که این ریسک را پذیرفتم.
تنها تجربه شما در نمایش خانگی سریال «خواب زده» است، چرا این مجموعه ناتمام ماند؟
کار بسیار قوی و خوبی بود، در این سریال سه نقش بازی کردم که فقط یکی از آنها دیده شد و بقیه کار را اصلا پخش نکردند، با این که سریال تدوین شده، کامل و آماده است اما پخش نمیکنند. کار متعلق به روبیکا بود و نمیدانم چه مشکلاتی برایشان پیش آمد که پخش نکردند، اگر درست پخش میشد یکی از سریالهای بسیار خوب نمایش خانگی میشد.
بعد از این اتفاق، از تجربه حضور «خوابزده» پشیمان هستید؟
من از یک جایی به بعد در زندگیام سعی کردم به خودم یاد بدهم که به نتیجه فکر نکنم، به مسیر توجه کنم. در مسیر آدم باید از کاری که میکند لذت ببرد و از همه تواناییاش استفاده کند تا خروجی خوبی داشته باشد. من به لحاظ نتیجه بدشانسیهای زیادی آوردم، از سریال «کلاه پهلوی» که یک بار بیشتر پخش نشد بگیرید تا فیلم «انزوا» که باید برای آن سیمرغ میگرفتم، اما اسمم را از میان نامزدها درآوردند، تا فیلم «آپاندیس» که جایزه آسیاپاسیفیک بردم اما اصلا اعلام نکردند، یکی دو تا نیست. در نهایت هم نمیتوانی همه را راضی نگه داری، ممکن است کاری را بازی کنم که تعدادی دوست داشته باشند و تعدادی هم خوششان نیاید، یک تعدادی هم ممکن است اصلا از خود آدم خوششان نیاید! تجربه به من یاد داده که نتیجه مهم نیست، مسیر مهم است.