ذخایر ملی که صرف یک عادت میشوند
حسن روانشید| فلسفه ایجاد جاده ابریشم بین چین و ایران سابقهای بس بلند دارد تا ذخایر ارزشمند که گروهی از آنها امروز هم در موزههای معروف تحت مراقبتهای شدید امنیتی نگهداری میشوند و بعضی از ارزشی برابر با تولید نفت کشور را دارند در مقابل محصولاتی مصرفی ازجمله فلفل، زردچوبه و دارچین از شرق آسیا تهاتر شود که این یک بدعت تاریخی است تا دیگران همچنان ایران را گنجینهای دستیافتنی فرض کنند و هرگز حاضر نشوند کالا و تکنولوژی در مقابل ارزش واقعی آن پرداخت نمایند بلکه همیشه درصدد باشند تا ضمن اخذ جواهرات گرانبها همچون تخت طاووس پنبه برای تشک و لحاف تحویل دهند و لوح کورش را با آدامس و بادکنک سودا بزنند! شریف نظام مافی رئیس اتاق مشترک ایران و سوئیس دراینباره به ایلنا میگوید: «تهاتر نفت در برابر چای تأسف دارد، موضوع مورد اهمیت انتقال تکنولوژی است که ما نمیتوانیم با روش تهاتر آن را وارد کنیم. کشورهای صاحب آن قبول نخواهند کرد در مقابل نفت به ایران تکنولوژی بدهند. این روش کار کوتاهمدت بوده و چارهای از بخش صنعتی و بهخصوص تولید را نمیتواند برطرف کند. تهاتر در تاریخ بشریت، روشی مربوط به قبل از به وجود آمدن واحد پولی است و یقیناً دلیلی وجود داشته که دیگر مورداستفاده قرار نمیگیرد. اگر برنامه برای پیشرفت صنعت، اشتغال و صادرات داریم نمیتوانیم نیازهای خود را با تهاتر حل کنیم. جای تأسف است که ما ذخایر ملی خود را صرف مواد مصرفی آن هم محصولی مانند چای میکنیم که نیاز مبرم یا مرگ و زندگی ما نیست. چهبسا میشد این تهاتر را در زمینه دارو برای بیماران سرطانی یا اقلامی استفاده کرد که باعث پیشرفت اقتصاد شود. چای یا دیگر اقلام بر اساس عادت مصرف میشود و نیاز مبرمی به آن نداریم بنابراین میتوان گفت که ما ذخایر ملی خود را صرف یک عادت میکنیم. بعید است که کشورهای پیشرفته حاضر باشند در زمینه تجارت روشهایی مانند تهاتر را استفاده کنند. بنابراین برای رفع نیازهای تولیدی و صادراتی ما کشورهایی که ازنظر اقتصادی پیشرفته هستند، حاضر به چنین کاری نمیشوند چراکه ارزشافزوده کالای تولیدی این کشورها در معاملهای که تکنولوژی را در مقابل نفت بدهند از بین میرود. اگر بخواهند این کار را انجام دهند ترجیح میدهند که مکانیزم با پول یا اعتبار باشد که نهایتاً بتوان با کشورهای جهان سوم تهاتر را پیش برد؛ برای مثال میتوان به سریلانکا اشاره کرد که بهتازگی از یک جنگ داخلی وحشتناک خارج شده و اقتصاد این کشور بسیار ضعیف بوده و تنها بر اساس کشاورزی است. بنابراین موضوع مورد اهمیت دیگر انتقال تکنولوژی است که ما نمیتوانیم با روش تهاتر آن را وارد کشور کنیم. کشورهای صاحب تکنولوژی قبول نخواهند کرد که در مقابل نفت به ایران تکنولوژی دهند چراکه آنها مواد خام را با مشقت زیاد تبدیل به محصولی کردهاند که این فرآیند یک ارزشافزوده ایجاد کرده است. بنابراین حاضر نمیشوند تکنولوژی را در مقابل مواد خام بفروشند. بعد از خروج امریکا از برجام، بسیاری از شرکتهای سوئیسی از ایران خارج نشدند. اما بیشتر شرکتهایی که همچنان در ایران کار میکنند با سرمایه انباشتهای مواجه هستند که نمیتوانند سود آن را خارج کنند یا پول سهامداران را بپردازند یا حتی نمیتوانند برای واردات مواد اولیه و قطعات پرداخت داشته باشند. مشکلات بسیار بسیار زیاد است و من تعجب نخواهم کرد اگر درصورتیکه در سال آینده مذاکرات برجام به نتیجه نرسد، تعداد این شرکتها در ایران کمتر شود. تعداد زیادی از شرکتهای سوئیسی در ایران سرمایهگذاری دارند که بیشتر در حوزههای دارو، صنایع غذایی، مصالح ساختمانی و ... است، اما این شرکتها مشکلات زیادی دارند. چرخه تولید و سرمایه شرکتهای سوئیسی در ایران نمیچرخد، مشکلات بانکی باعث شده که این شرکتها نتوانند در ایران کار کنند. وقتی مشکلات انباشته شود دیگر به مرز شکنندگی میرسد، ما در حال نزدیک شدن به نقطه شکننده برای برخی از شرکتهای بزرگی هستیم که در ایران حضور دارند». همه این عوامل را نمیتوان چالشی برای دولتهای قبل دانست زیرا حضور این شرکتهای اروپایی یکی از نتایج هرچند مختصر پیرامون دور اول مذاکرات برجام است که بعضی از کشورهای کوچک قاره سبز تلاش داشتند طعم شیرین این توافق را قبل از دیگران بچشند و ازاینجهت اکثراً در طول دولتهای یازدهم و دوازدهم عازم ایران شدند و معاملاتی را هم در این میان داشتند اما پس از روی کار آمدن ترامپ و پسازآن با چالشهای حاصل از سیاست منفی گرایی آمریکا روبرو بودند که همچنان ادامه دارد. آنها قطعاً اطمینان حاصل کردهاند که پاندمی کرونا توانسته است میخ آخر را بر تابوت اقتصاد اروپا در دیگر کشورهای دنیا بکوبد بنابراین شاید برخلاف اظهارنظر بعضی از کارشناسان امیدی باشد تا دارندگان تکنولوژیهای برتر جهان اول پس از چای سریلانکا نوبتشان برسد که فارغ از دکترین آمریکا دراینباره را تهاتر با ایران را در پیش گیرند بنابراین بازهم باید منتظر ماند و قافیه را نباخت و ذخایر ملی را صرف یک عادت نکرد.
ادامه دارد